حدود ۲۰ روز از به تعویق افتادن اجرای مصوبه میگذرد و چند روزی میشود که بسیاری از اهالی سیاست، فرهنگ و رسانه از ماجرا خبر دارند، اما آیا آن نماینده مجلس که کباده سیاست هم میکشد و مراد سیاسیاش هم عضو بالاترین شورای امنیتی کشور است، از این ماجرا خبر ندارد؟ آیا شما باور میکنید؟
اما چرا چنین موضوعی برای مصرف رسانهای مطرح میشود؟ ماجرا کمی جدیتر از آن چیزی است که فکر میکنید. جامعه هدف این کار رسانهای کجاست؟ تشخیص این موضوع کار خیلی سختی نیست. به خاستگاه سیاسی این فرد برگردیم. او در انتخاباتی نماینده مجلس شده که یکی از کمترین مشارکتهای تاریخ انتخابات در جمهوری اسلامی ایران را داشته است. یک هسته وفادار و همیشگی که محترمند؛ اما همه مردم نیستند، آمده و به تیپهایی مثل او رأی داده و باقی هم با صندوق قهر کردهاند.
شاید خواننده مطلب گزاره بالا را حاوی نوعی پیشداوری و نیتخوانی بداند، اما راه ابطال این گزاره خیلی سخت نیست. به عملکرد این فرد و این جریان در یک سالی که در مجلس هستند و سه سالی که در مجلس خواهند بود، نگاه کنید. اگر در نطقها، کنشها، رأی دادنها و رأی ندادنها چیزی جز این دو هدف را تشخیص دادید، میتوانید ادعای نگارنده را دارای سوءقضاوت و پیشداوری بدانید. نکته قابل تأمل اینجاست که این فرد طوری از به تعویق افتادن مصوبه و کمرنگ شدن نقش مجلس، خود را ناراحت نشان میدهد و خواهان تعطیلی مجلس میشود که اگر کسی سابقه نظری این جریان را نداند، فکر میکند با تئوریسینهای دموکراسی طرف است.
و برای بدنه انقلابی چه درسآموز که این اظهارات و این کنشها در آستانه سالروز شهادت جهانمردی اتفاق میافتد که نقطه مقابل تفکر ماندن در قدرت به هر قیمتی بود، سالروز او که وقتی در اوج محبوبیت بود در پاسخ به درخواست نامزدی در انتخابات گفت، من نامزد گلولهها هستم. در سالروز مردی که نماد فهم پیچیده از سیاست و امنیت و جامعه بود. سالروز پرکشیدن او که استاد تبدیل تهدید به فرصت بود. سالروز او که مصداق تمامعیار کارآمدی بود. سالروز او که ایران را برای همه ایرانیان میخواست. سالروز او که مصداق وفاق واقعی بود. سالروز او که آنقدر خوب بود که این جریان او را تحمل نمیکرد و او را دستبوس ابوموسی اشعری میخواند.
21302