شناسهٔ خبر: 70596248 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایکنا | لینک خبر

از ناسازگاری خود حق پنداری با وفاق ملی تا تذکر ۲۰ سال قبل حاج‌آقا مجتبی تهرانی

«خود حق پنداری با وفاق ملی سازگار نیست» و «تذکر ۲۰ سال قبل حاج‌آقا مجتبی تهرانی درباره مسائل کشور» دو عنوان منتشر شده و مهم سرویس معارف در هفته گذشته بوده است.

صاحب‌خبر -

سرویس معارف خبرگزاری ایکنا، در هفته‌ گذشته مطالب متنوعی منتشر کرده است که در ادامه مهم‌ترین آنها را مرور می‌کنیم.

 

عقیده‌پرستی و فهم انقباضی از دین مانع وفاق ملی است

حجت‌الاسلام علی شفیعی: 

در وحدت و اتحاد که معنای سنتی وفاق است عقیده عنصر مهمی است و اگر این به عنوان یک مبنا برای وفاق انتخاب شود در همین جامعه ایرانی چالش‌هایی خواهیم داشت و در سطح جهان که جای خود را دارد؛ چراکه در جامعه کسانی را داریم که معتقد و همراه با باورهای ما نیستند؛ بنابراین اگر عقیده‌ای را بخواهیم محور وفاق قرار دهیم با چالش‌ مواجه می‌شویم. پس راهی نداریم تا اینکه مبنای جدیدی ایجاد کنیم.
 
وفاق یک امر سنتی نیست بلکه مبانی و بنیادهایی را در آموزه‌های دینی دارد اما لزوماً وفاق آن چیزی نیست که در آموزه‌های دینی آمده است. وفاقی که اکنون مطرح می‌شود امری است که به ساحت کارکرد عصری و امروزی مربوط می‌شود به همین جهت نباید عقیده را محور قرار داد زیرا در این صورت با ریزش نیروها و افراد مواجه خواهیم شد و خودمان و هم‌عقیده‌هایمان می‌مانیم که دیگر وفاق معنا پیدا نمی‌کند. آموزه‌های دینی در عین اینکه ظرفیت و مبانی را برای گفتمان وفاق دارند اما نمی‌توان گفت که این وفاق همانی است که در آیات و روایات آمده است. 

از ناسازگاری خود حق پنداری با وفاق ملی تا تذکر ۲۰ سال قبل حاج‌آقا تهرانی درباره مسائل کشور

یعنی اگر بخواهیم از این منظر ورود کنیم بعدها دچار مشکل خواهیم شد لذا باید وفاق را به عنوان یک امر مدرن در جامعه بپذیریم که مبانی آن را داریم و می‌توانیم در ساحت‌های مختلف مطرح کنیم. اگر وفاق به معنای مدرن، فراعقیده تدبیر شود می‌تواند بسیاری از گسست‌ها را حل کند.

 

سهروردی بیشترین توجه و استناد را به قرآن داشته است

نجفقلی حبیبی:

سهروردی توجه خاصی به قرآن کریم داشته است و هیچ فیلسوفی قبل از سهروردی اینقدر به قرآن توجه نداشته و استناد نکرده است. برخی مثل دکتر معین معتقد بودند که سهروردی زرتشتی بود درصورتی که اینگونه نیست و سهروردی توجه بسیاری به اسلام و قرآن داشت و به گمانم این افراد تمام آثار سهروردی را مطالعه نکرده‌اند.

از ناسازگاری خود حق پنداری با وفاق ملی تا تذکر ۲۰ سال قبل حاج‌آقا تهرانی درباره مسائل کشور

گفته می‌شود که او تقیه کرده است در صورتی که او را کشته‌اند؛ تقیه برای حفظ جان است، اما او را به دلیل تفکراتش کشتند. سهروردی در فضای سخت سیاسی‌ زندگی می‌کرد و تلاش بسیاری برای ترویج زبان فارسی برای بیان اصطلاحات عرفانی و فلسفی انجام داده است.

قطب‌الدین شیرازی و شمس‌الدین شهرزوری از جمله افرادی بودند که به سهروردی توجه داشتند. شهرزوری بر سهروردی تعصب داشت و کوشش کرده تا با شرح حکمت‌الاشراق، فهم خود را از عبارات سهروردی نشان دهد. فلسفه اشراقی ما به وسیله این افراد حفظ و منتشر شده است.

سهروردی بعد از اینکه هانری کربن آثار خود را درباره او چاپ کرد، شهرت بالایی در جهان یافت که در سال‌های اخیر این شهرت بیشتر گسترش یافته و فوق‌العاده شده است و در فرانسه، آمریکا و چین کتاب‌های سهروردی تدریس می‌شود.


کاربرد قرآن در سطوح نطق، استنطاق و انطاق برای علوم

خسرو باقری:

کار اصلی قرآن، هدایت انسان به ساحت الهی است و در آیات زیادی از قرآن به آن اشاره شده است، از جمله آیه: إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ؛ من تنها و تنها انذارکننده و بشارت‌دهنده برای کسانی هستم که می‌خواهند ایمان بیاورند. بنابراین قرآن کتاب علوم نیست که بخواهد علوم تجربی و انسانی را به بحث بگذارد. اگر انسان بخواهد به خدا ایمان بیاورد و سبک زندگی ایمانی اتخاذ کند، نیازمند یکسری کارها و خط مشی‌ها است که از قرآن می‌تواند آن را به دست بیاورد.
 از ناسازگاری خود حق پنداری با وفاق ملی تا تذکر ۲۰ سال قبل حاج‌آقا تهرانی درباره مسائل کشور
علوم مختلف از جمله تعلیم و تربیت مرتبط با دین هستند و تداخلاتی ولو کم و زیاد دارند؛ تعلیم و تربیت بیشترین قدر مشترک را با مقصود اصلی قرآن دارد زیرا قرآن وقتی می‌خواهد انسان را به سمت خدا هدایت کند طبیعتاً باید یکسری صفاتی در او ایجاد شود تا زندگی بهینه و معنوی داشته باشد ولو با این حال نمی‌توان گفت قرآن حاوی علوم تربیتی به اصطلاح امروزی است. 
 
قرآن را نمی‌توان یک کتاب علوم تربیتی دانست ولی نقاط اشتراک زیادی وجود دارد؛ براساس یک تقسیم‌بندی می‌توان سه معنا را در قرآن مورد بحث قرار داد؛ اول برحسب مفهوم نطق، دیگری برحسب مفهوم استنطاق و سومی بر حسب انطاق؛ نطق یعنی سخن گفتن، به این معنا که قرآن برخی مباحث را ابتدا به ساکن بیان کرده است مانند یک سخنران که سخنانی می‌گوید و به تعبیری حرف برای گرفتن دارد. ویژگی نطق این است که خود قرآن طرح پرسش و پاسخ را انجام می‌دهد.


تحقق پیش‌بینی‌ معصومین(ع) نیاز به تدبیر دارد نه معجزه

آیت‌الله محمود رجبی:

قم از جهات مختلف ظرفیت‌های متنوع و مختلف و جایگاه برجسته‌ای دارد که همه مسئولان باید به قم نگاه ویژه داشته باشند. در روایت آخرالزمان آمده است که علم از قم به سراسر جهان انتشار می‌یابد، این موضوع مسئولیت ما را زیاد می‌کند، این پیش‌بینی‌ها که حضرات معصومین(ع) کرده‌اند بدین‌معنا نیست که معجزه‌ای رخ می‌دهد بلکه انسان‌هایی باید عزم خود را جزم کنند و با تدبیر آن را محقق سازند.

از ناسازگاری خود حق پنداری با وفاق ملی تا تذکر ۲۰ سال قبل حاج‌آقا تهرانی درباره مسائل کشور

اگر بناست از قم معارف و علم به جهان نشر یابد، بخشی از آن منوط به این است که حوزه و مراکز تحقیقی و آموزشی تلاش کنند و بخش مهم دیگر آن نشر این علوم و معارف است؛ اگر توزیع و نشر صورت نگیرد بدین معناست که کار ناقص مانده است.

 

خود حق پنداری با وفاق ملی سازگار نیست

حجت‌الاسلام مرتضی جوادی‌آملی:

با توجه به اینکه ما جامعه یکدستی به لحاظ اقوام، ملیت، رویکردهای سیاسی و اجتماعی نیستیم؛ مخصوصاً در سال‌های اخیر که بر نقاط اختلاف و امتیاز اصرار شده است و جنبه سیاسی جدی پیدا کرده است؛ حاکمیت و حکمرانان باید کاملاً به این نکته توجه کنند که اگر جامعه را دو قطبی یا چند قطبی کنیم باید خسارت‌های سنگینی بپردازیم و اکنون در حال پرداخت خسارات چند قطبی شدن جامعه هستیم؛ اینکه مراکز دینی ما مثل نماز جمعه‌ها به این صورت اداره می‌شود برای این است که این جامعه چند قطبی دیگر نمی‌تواند این مراکز را باور کند یعنی نه این مراکز آنها را باور می‌کند و نه آنها این مراکز را باور دارند. این مسائل خساراتی است که ما براساس چند جانبه و چند قطبی کردن جامعه در حال پرداخت هستیم و از منافع ملی و موضوعاتی که سرمایه کشور است فارغ شدیم و یکی پس از دیگری از دست دادیم. 

از ناسازگاری خود حق پنداری با وفاق ملی تا تذکر ۲۰ سال قبل حاج‌آقا تهرانی درباره مسائل کشور

وقتی این سرمایه‌ها می‌روند طیف وسیعی از جامعه را هم با خود می‌برند و الان به همین دلیل به دنبال وفاق هستیم و به قول شاعر آن چیز که پیدا نشود آنم آرزوست؛ بنابراین باید اکنون که جامعه براساس نوع عملکرد ناصواب به چنین پرتگاهی رسیده است باید با ضرورت به مسئله وفاق اهمیت بدهد. وفاق گرچه روح اتحاد و معنایی واحد را نمی‌تواند ایجاد کند اما این وفاق حداقلی است که می‌توانیم به آن توجه کنیم و از این طریق مشکلات کشور را به وسیله وفاق ملی حل کنیم.

وفاق یعنی اینکه جریان‌های سیاسی، دینی و... بیایند نقاطی که قابلیت اشتراک دارند را به دست بیاورند و مصمم باشند که این کار انجام شود. چه‌بسا در این رابطه ممکن است بسیاری از حق خودمان را نادیده بگیریم و آنچه را هم از نظر فکری، گمان می‌کنیم حق ما است از آن دست بشوییم وگرنه وفاق اتفاق نمی‌افتاد. متأسفانه یکی از مسائلی که در کشور ما وجود دارد این است که فکر می‌کنیم منظور از صلح، وحدت و وفاق این است که دیگران بیایند حرف ما را بزنند.

وفاق تعیین محور و یک کار نظری جدی می‌خواهد که در این صورت وفاق اقدام عملی خواهد بود. سیاست‌مداران و کسانی که در این رابطه به درستی می‌اندیشند باید این کار نظری جدی را انجام دهند وگرنه اگر بخواهیم بگوییم که دعوا نکنیم، رفیق باشیم و... حرف‌های عرفی است و در جامعه‌ اختلاف‌دار و مشکل‌دار قطعاً قابل اجرا نخواهد بود.

 

زنان می‌توانند فتوا بدهند ولی ولایت ندارند

حجت‌الاسلام مهدی سجادی امین:

مرجعیت با مفاهیم متعددی از قبیل اجتهاد، افتاء، قضاوت و ولایت ارتباط دارد که باید به بازشناسی این مفاهیم پرداخته شود و حدود و ثغور هر کدام روشن شده و تفاوت این مفاهیم با یکدیگر مشخص بشود. در مرحله بعد باید بررسی کنیم که آیا از نظر فقهی، جنسیت در تصدی این عناوین تاثیر دارد یا نه؟ یعنی مرد بودن، شرط جواز تصدی این مناصب است یا نه، زنان نیز می‌توانند به آن دست یابند؟

از ناسازگاری خود حق پنداری با وفاق ملی تا تذکر ۲۰ سال قبل حاج‌آقا تهرانی درباره مسائل کشور

در عبارات بسیاری از فقها، تفکیک دقیق بین این عناوین صورت نگرفته و در نتیجه، حکم یک باب فقهی به ابواب دیگر سرایت داده شده است، مثلا اگر فقیهی، جنسیت را در تصدی قضاوت شرط دانسته و آن را منحصر برای مردان می‌داند، چنین شرطی را به باب افتاء و مرجعیت نیز سرایت داده و گفته است، حال که زن نمی‌تواند قاضی بشود، صلاحیت افتاء و مرجعیت تقلید را نیز ندارد یعنی در حقیقت بین شئون ولایی مرجع تقلید و افتا خلط شده است.
 
با تحلیل دیدگاه فقها می‌توان به این نتیجه رسید آن دسته از فقهایی که منصب مرجعیت را از زن سلب می‌کنند، عمدتا نگاه‌شان به شئون ولایی مرجع تقلید بوده است و آن دسته‌ای که مرجعیت را برای زن جایز می‌دانند، یا بدون توجه به شئون ولایی مرجع تقلید، مقصودشان از مرجعیت، صرفا بیان فتواست و این منصب را برای زنان هم جایز می‌دانند و یا چون شئون ولایی را برای زن نیز ثابت می‌دانند، قائل به جواز مرجعیت زن شده‌اند. البته این دسته از فقها بسیار کم و نادرند.
 
به تعبیر دیگر نگاه فقها دائرمدار جواز یا عدم جواز ولایت زن است، یعنی اگر ولایت را برای زن ثابت می‌دانستند چه ولایت کلیه، که بحث امامت و رهبری است یا ولایت امور جزئی مثل ولایت بر اموال صغیر و مجنون که ولایتی بر اموال و دارایی خودشان ندارند، مرجعیت را برای زن نیز ثابت می‌دانند ولی اگر قائل به ثبوت ولایت برای زن نباشند، مرجعیت را نیز ثابت نمی‌دانند.

 

قلب مردم را فراموش کردیم و به ظاهر آنها چسبیدیم

آیت‌الله علی‌اکبر رشاد:

آیت‌الله حاج آقا مجتبی تهرانی خصوصیات بسیاری داشتند و برجسته‌ترین وجه ایشان قلب سلیم‌شان بود. ما از شأن قلب غافلیم. در ادبیات فرهنگی و دینی ما قلب جایگاه ویژه‌ای دارد. بیش از ۱۴ هزار بار در روایات متعدد آمده است و در قرآن ۵۶ وصف از قلب وجود دارد. هیچ عنصری از وجود اینقدر مورد توجه حضرات معصومین(ع) نبوده است.

از ناسازگاری خود حق پنداری با وفاق ملی تا تذکر ۲۰ سال قبل حاج‌آقا تهرانی درباره مسائل کشور

قلب سلیم در روایات قلبی است که از ریا و شک عاری است. قلب، حرم خدا است و غصبی بالاتر از غصب قلب در جهان وجود ندارد. ما روحانیان قلب مردم را فراموش کردیم و قالب مردم چسبیدیم اینکه فقط به قالب و کالبد و ظواهر توجه کنیم و از قلب غافل باشیم خسارت عظیمی بر ما وارد کرده است. ما در این چهل و پنج سال بیشتر به قالب پرداختیم. باید ابتدا به قلب خودمان بپردازیم و ثانیاً هوای دل مردم را داشته باشیم. آن مقداری که به ظواهر دین توجه کردیم به باطن دین توجه نداشتیم و اخلاق را فراموش کردیم. اکثر بزرگان بیشتر فقه و اصول می‌گویند، اما چه میزان به اخلاق پرداخته شده است؟

این جوانانی که به خیابان آمدند مظلوم هستند؛ زیرا نمی‌دانند و مورد تهاجم فرهنگی قرار گرفتند. ما کشته جبهه نظامی را می‌بینیم، اما کشته و زخمی و اسیر جبهه فرهنگی را نمی‌بینیم. ما از کشتگان و جانبازان و اسیران جبهه نظامی تقدیر و تجلیل می‌کنیم، اما جانبازان و اسیران و کشته شدگان جبهه فرهنگی را تخطئه و ترد می‌کنیم. ما حوزویان در این زمینه کوتاهی کردیم و از این اتفاق باید استغفار کنیم. من از این بابت بسیار ناراحت هستم و خواب و خوراک از من گرفته شده است. ما تقصیر داریم و باید جبران کنیم باید به دل جوانان و مردم برسیم و هوای دل مردم را داشته باشیم. حاج آقا مجتبی تهرانی هوای دل مردم را داشت.

 

تذکر ۲۰ سال قبل حاج‌آقا مجتبی تهرانی درباره مسائل کشور

حجت‌الاسلام مصطفی پورمحمدی:

آیت‌الله مجتبی تهرانی یک اسوه و الگو و عالم در تراز بود. زندگی ایشان الهام بخش بود. ایشان واقعاً اخلاص داشتند و به تمام معنا مخلص بودند و هیچ بروز و ظهور و ادعا و تظاهر نداشتند و به شدت از این موارد متنفر بودند. ایشان تأکید داشتند که مردم باید در ما صفا و اخلاص ببینند و نباید در ظاهر و باطن ما تفاوت وجود داشته باشد. ایشان چشمه حکمت بودند و تأکید داشتند که روحانیت باید اخلاص را در شکل آشکار نشان بدهند.

از ناسازگاری خود حق پنداری با وفاق ملی تا تذکر ۲۰ سال قبل حاج‌آقا تهرانی درباره مسائل کشور

حاج آقا مجتبی تهرانی اهل بصیرت بودند؛ حدود بیست سال قبل در زمستان سال ۱۳۸۳ که مسائل شدید انتخاباتی کشور جریان داشت؛ برخی اتفاقات در حال رخ دادن بود و ایشان احساس خطر کرد و فرمود اگر بی‌توجهی کنید و دقت نداشته باشید و تسلیم ظواهر شوید و این اتفاق بیفتد هم کشور و هم روحانیت تا پنجاه سال دیگر آسیب‌های شدیدی خواهد دید که ما بعد از بیست سال شاهد این آثار هستیم و این نشان‌دهنده عمق بصیرت ایشان بود.

 

آیت‌الله مصباح هیچ وقت از مدار اخلاق بیرون نرفت

حجت‌الاسلام سیدمصطفی خامنه‌ای:

تبلیغ و ترویج اندیشه و شخصیت ایشان و افراد مانند ایشان، گشودن افق‌های بلند پیش روی جامعه است و این نوع جلسات باعث می‌شود تا جامعه و جوانان رسیدن به قله‌ها را برای خود دست‌یافتنی ببینند. سه شأن می‌توان برای آیت‌الله مصباح بیان کرد؛ اولا ایشان محققی عالی مقام بودند و در مورد ایشان تعبیر فیلسوف و حکیم به کار می‌رود و بالاتر از این، داشتن نظام جامع اندیشه فلسفی است که قله‌ای در دانش اسلامی محسوب می‌شدند زیرا کم هستند کسانی که به این سطح از تحقیق و توانایی برسند. 

از ناسازگاری خود حق پنداری با وفاق ملی تا تذکر ۲۰ سال قبل حاج‌آقا تهرانی درباره مسائل کشور

وجه دیگر شخصیت علامه مصباح این بود که ایشان یک مبین قوی بود؛ دانشمند و فیلسوف بودن یک مطلب است ولی تبیین و توانایی در این کار که ایشان در آن ممتاز بودند مسئله‌ای دیگر. نکته سوم آن که ایشان در کنار این دو خصلت اهتمام بلیغی به مسئله هدایتگری و ارتباط با اقشار مختلف مردم و به خصوص جوانان و دانشگاهیان داشتند؛ علامه مصباح بدون هیچ توقع و با تحمل بسیار بالا در برابر ناملایمات وارد شده به فعالیت ادامه دادند.

گاهی جفاهای بسیار زیادی به ایشان شد ولی ایشان هیچ وقت از مدار اخلاق بیرون نرفت و واکنش نامناسبی از ایشان ندیدیم. در جریان سنت تبلیغ و هدایت الهی از ابتدا غرض انبیاء و رسل الهی و اوصیای آنان و علمای ربانی ایجاد ایمان و گرایش مردم به سوی ایمان بوده است نه فقط بیان یکسری مطالب دینی؛ برای اینکه این غرض حاصل شود به نظر بنده، شرطش گذشتن از خود در مقام تبیین است یعنی اگر مبلغ و مبین دین از این خصوصیت برخوردار باشد طبعا اثرگذار هم خواهد بود.

 

جامعه ما تشنه معارف اخلاقی است

علیرضا زاکانی:

ما از قدیم‌الایام به صورت مشخص در پرتو انوار بزرگانی قرار می‌گرفتیم که در تهران حضور داشتند. این بزرگان افرادی بودند که در تهران نور افشانی می‌کردند و ما هم به عنوان یک جوان از این برکات و گوهر‌ها مستفیض می‌شدیم. ویژگی‌ که آیت‌الله حاج آقا مجتبی تهرانی داشتند این بود که در فقه و اصول جزو بزرگان بودند و در اخلاق هم پایگاه مشخص و روشنی را در تهران برقرار کردند و مشتاقان را از این مسیر بهره‌مند می‌کردند.

از ناسازگاری خود حق پنداری با وفاق ملی تا تذکر ۲۰ سال قبل حاج‌آقا تهرانی درباره مسائل کشور

ایشان جهت اخلاقی را در مسیری هدایت می‌کردند که عناصری که در کلاس درس ایشان می‌نشستند در جهت انقلاب و دین گام بردارند. آنچه به عنوان کسی که از مطالب ایشان استفاده می‌کردم، می‌توانم بگویم  این است که جامعه ما تشنه است و از علما خواهش می‌کنم از تشنگان دستگیری کنند. جوانان مشتاق بسیاری حضور دارند که باید به آنها توجه کرد.

انتهای پیام