یکی از امتیازاتی که سردار سلیمانی عزیز داشتند این بود که مقام معظم رهبری فرمودند قاسم مکتب است ،اگر قاسم مکتب است حتما یک ادبیات و گفتمان است و اگر دارای گفتمان است این ادبیات و گفتمان از مولفه هایی تشکیل شده اند که تیتر وار به آنها پرداخته می شود:
اولین مولفه خداییبودن قاسم بود. در یکی از عملیات ها از ایشان پرسیدم این نقطه ای که به من دستور داده اید بروم چند کیلومتر است فرمود اگر توکل کنید می روید .در سختی های عملیات بر علیه داعش ایشان جدا از اینکه فیزیک و تجهیزات را بسیار جدی و متبحرانه سازماندهی می کرد اعتقادعجیبی به توان غیر فیزیکی بنام ایمان،روحیه،ایثار،اخلاس ،شهامت ،شجاعت و شهادت داشت.
دومین موضوع اهل بیتی بودن این شهید یزرگواربود ،در یکی از عملیات ها من وقتی سختی عملیات را به ایشان گفتم فرمودند ازخانم فاطمه زهرا (ِس) کمک بگیر،مگر در طول دفاع مقدس نمی دیدید هر جا که گیر می افتادیم ازاین بانوی بزرگوار کمک می گرفتیم.خاطرم هست با حاج قاسم به حرم حضرت زینب(س) رفتیم وایشان چنان با تواضع و فروتنی دست بر آستان حضرت کرد که من یقین کردم او قهرمانی خود را از قهرمانی آن حضرت گرفته است .
سومین مولفه اخلاص ایشان بود،ایشان می فرمودند هرکس می خواهد کار بزرگی انجام دهد باید خودش را هیچ حساب کند.می فرمودند هر کس برای دیده نشدن کار کند خدابرای دیده شدنش کار می کند.
چهارمین مولفه حماسیبودن حاج قاسم بود،او شخصیت حماسی داشت . همیشه دشمن را با شیوه ها و روش هایی که به هیچ عنوان دشمن فکر آن را نمیکرد، غافلگیر میکرد. شهید سلیمانی کاری انجام میداد که یک انسان معمولی و عادی نمیتوانست انجام دهد. در یکی از عملیاتها به من گفت عمو آمریکا میخواهد فلان نقطه را بزند برو ببین میزند یا نمی زند، اگر زد سلام من را به باکری برسان، اگر هم نزد میآیم شما را میبینم. این روحیه حماسی بودن بود.
پنجمین مولفه فرماندهی اخلاقمحور ایشان بود،یکی از علت هایی که قاسم سلیمانی توانست لشگریانی از مسیحیها ،سنیها،ارمنیها و .... تشکیل دهد، این بود که او قبل از اینکه قال رسولالله بگوید با اخلاق خود فرماندهی می کرد.او اخلاقمحور مدیریت می کرد.بچه ها احساس می کردند شهید سلیمانی آنها را بیشتر از بقیه دوست دارد،نگاه،تبسم،به آغوش کشیدن و هدیهدادنهای او همه بچهها را شیفته کرده بود .
مولفه ششم بصیرت و دشمن شناسی حاج قاسم بود،ایشان دشمن را خوب می شناخت .وقتی ما در طرحریزیهای عملیاتی طرحی ارائه میدادیم که چطور می خواهیم دشمن را بزنیم ایشان می گفت میدانید که این دشمن از نوع فلان گروه است و فلان گروه اینطور میجنگد وحین درگیری جبهه جدید برای طرف انجام می دهد،اگر فلان حرکت را انجام داد شما چکار می کنید ؟برای آن طرح بدهید.ما دقیقا همان که حاج قاسم پیش بینی می کرد را در صحنه می دیدیم و می توانستیم با همان آموزش و تذکری که ایشان داده بود در صحنه نبرد غافلگیر نباشیم.او برای جنگ ادبیات جدیدی را در نحوه استفاده از ابزار ، امکانات وتجهیزات اراده داد. تاکتیک استفاده از توپخانه،استفاده از آتش متحرک و زرهی (علیرغم اینکه من جنگ ۸ سال دفاع مقدس را دیده بودم ) را در سوریه با ادبیات جدید جنگی بکار برد و به ادبیات جنگ دنیا اضافه کرد.
هفتمین مولفه این بود که حاج قاسم مطیع محض ولایت بود،یک روز من خدمت سید حسن نصرالله بودم و به ایشان گفتم آقا از قاسم یک چیزی به ما بگو که ما فراموش نکنیم،سید حسن گفت قاسم بدون اذن و اجازه آقا آب نمیخورد.یک روز در عملیاتی به دنبال سه چهار نفر نیروی اضافی ایرانی بودم و از شهید سلیمانی خواستم که دستور دهد این نیروها از ایران به سوریه بیایند و ایشان علیرغم اصرار من نپذیرفت .وقتی علت نپذیرفتن را پرسیدم گفت من برای اینکه یک نفر به نیروها در سوریه اضافه کنم باید از آقا اجازه بگیرم و هماهنگ کنم وچون الان شرایط آن اجازه مهیا نیست نمی شود.
هشتم اینکه ایشان به حق الناس به شدت حساس بود ،حتی به ما دستور می دادد اگر ممکن است خاکریزی بزنید بام مردم را خراب نکنید.اگر مجبور شدید وارد خانه مردم شوید عین خانه خودتان بدانید و به ازای هر چه خوردید و آشامیدید و استفاده کردید یک پولی در آن خانه بگذارید.
نهمین مولفه مکتب شهید سلیمانی نترس بودن ایشان بود،ترس را خدا آفریده ولی چه عاملی باعث شده بود قاسم نمیترسید؟ کسی نمیترسد که در دل او قدرتی قدرتمندتر از تهدیدات پیرامونی او نهفته باشد و آن، قدرت الهی است . وقتی انسانها در شرایط مختلف متکی به قدرت الهی باشند از تهدیدات پیرامونی نمیترسند و حاج قاسم این مزیت را داشت.
*فرمانده پیشین قرارگاه حضرت زینب در سوریه
۲۱۲