جوان آنلاین: چقدر جالب و جذاب است وقتی جهادگری میبینیم که خستگی نمیشناسد، اما برخی جهادگران با بقیه فرق دارند. مثل همین جهادگری که از ۱۳ سالگی در میدان نبرد حق علیه باطل حضور داشت و با همان روحیه دوران هشت سال دفاع مقدس وارد میدان سازندگی شد. رزمندهای که لحظهای دست از تکاپو و حرکت برنداشت و همچنان برای خدمت به مردم و محرومان تلاش میکند. او معتقد است هم افزایی ذهن و حرکت عامل موفقیتهاست. مدل فعالیت قرارگاهی «شهید غیور اصلی» که از زبان آقای اسماعیل صدیقی روایت میشود، نشانگر یک کار جمعی و تشکیلاتی منسجم و جهادی است که قابلیت گسترش و بهرهبرداری در مناطق دیگر ایران را دارد. این قرارگاه جهادی در شهرستان گناباد استان خراسان رضوی، دیار علامه بهلول گنابادی تشکیل شده که علاوه بر محرومیتزدایی در آن منطقه، توان خود را در دیگر نقاط کشور و مرزهای جبهه مقاومت در جهت سازندگی و محرومیتزدایی به کار گرفته است.
اولین قدمهایتان برای فعالیتهای جهادی و شروع کارها از چه زمانی بود؟
وقتی سیل خوزستان در سال ۱۳۹۸ ویرانیهای وحشتناکی بر جای گذاشت و تعداد زیادی از خانهها و آبادیها زیر آب رفتند و آسیب دیدند، بنده و چند نفر از دوستان که همگی از بچههای رزمنده و راوی جنگ بودیم احساس کردیم دیگر قراری برای ماندن در شهر نداریم.
باید بلند میشدیم و کاری میکردیم. به خصوص وقتی مادر یکی از شهدا به ما زنگ زد و گفت «نم و رطوبت تمام ستونهای خانه گلی را برداشته و سقف خانه نیز در حال ریختن است و اگر به دادم نرسید خانه روی سرم خراب میشود.» این شد که من با چند نفر از دوستان آستین بالا زدیم و به خوزستان رفتیم تا خانه این مادر شهید را تعمیر و از فرو ریختن سقف و دیوارها جلوگیری کنیم. خلاصه از خانه این مادر شهید به خانههای دیگر رسیدیم و این اولین جرقه کار گروهی و جهادی ما بود. کمکم تعداد بچهها زیاد شد و یکی یکی به دنبال رفع مشکلات خانوادههای شهدایی که محروم و مستضعف بودند رفتیم.
با نهادها و ارگانهای همسو که مسئولیت مددکاری اجتماعی را داشتند همکاری داشتید؟
همیشه مردم جلوتر از مسئولان حرکت میکنند. پس از مدتی تازه برخی سازمانها و ارگانها متوجه ماجرای ما شدند و درخواست کردند با آنها همکاری کنیم. برخی از این نهادها به دنبال این بودند که از کار ما گزارش بسازند و به عنوان فعالیتهای موظفیشان ثبت و ضبط کنند و البته برخی هم وقتی برنامه و فعالیتهای مجموعه را دیدند مردانه پای کار آمدند و هم افزایی کردند.
روش انگیزهسازی شما برای حضور مردم در فعالیتهای جهادی چطور است؟
سعی میکنیم اطلاعرسانی خوبی نسبت به فرایند و نتایج فعالیتها داشته باشیم. برای کار جهادی در کانال مجازی فراخوان میدهیم. هر بار عدهای از عزیزان برای حضور به جمع ما میپیوندند. جمع صمیمی و گرم و با اخلاص بچهها فضایی خاطره انگیز و دور از خودشیفتگی و منیت میسازد که انگیزه حضور بعدی عزیزان را فراهم میکند. مرحله به مرحله از یک فعالیت جمعی مستندسازی میشود. به ویژه وقتی نتیجه یک کار جهادی منتشر میشود، خانه یا بنایی ساخته یا مشکلی مرتفع میشود دیدن سیر انجام کار و نتیجه آن برای همه شوق انگیز است.
اینجا هیچ بسته تشویقی یا امتیازی برای جهادگران وجود ندارد. هرچه هست کار برای خداست. وقتی مردم سطح محرومیت و مشکلات را میبینند، خوب میدانند جهادگران برای چه آمدهاند و چه کار میکنند. یعنی میتوانم بگویم اخلاص بچههای جهادی و روحیهای که در کار وجود دارد نیروی پیشران آنها و کسانی است که به مجموعه اضافه میشوند.
در حال حاضر چند گروه در قرارگاه شهید غیور اصلی فعالیت میکنند؟
یکی از ویژگیهای قرارگاه جهادی ما این است که تعداد اعضای ما اسمی نیست! به این معنا که ما از افراد ثبتنام نمیکنیم که به کار جهادی بیایند بلکه از کسانی که به کار جهادی میآیند و مرد میدان هستند ثبتنام میکنیم. افرادی که لااقل یک بار در متن فعالیتهای ما حضور پیدا کنند. باید گفت تا الان حدود ۸۰۰ نفر حداقل یک جلسه برای فعالیتهای جهادی و در میدان و متن کار جهادی در کنار مجموعه بودهاند. ما ۵۰ گروه مختلف داریم که هر گروه به شاخههای مختلفی تقسیم میشوند. هم اکنون ۱۰ انبار در داخل شهر پر از اجناس مختلف وجود دارد که از سوی مردم برای رفع محرومیت اهدا شده است. مثلاً شما خانهتان را عوض میکنید و یکسری اجناس اضافه دارید. این اجناس به گروه ما سپرده میشود. ما این اجناس را به فراخور تخصص مورد نیاز به انبارها میفرستیم تا بازسازی شوند. این اقلام و کالاها به دست نیروهای جهادی بازسازی و نوسازی میشود و در اختیار محرومان قرار میگیرد. عملاً در این جریان، خود مردم به هم کمک میکنند و ما واسطه این کمکرسانی و یاریگری هستیم.
مسئولان در این بین چه نقشی ایفا میکنند؟
بعضی وقتها ما را در جلساتی دعوت میکنند. گاهی زمینه همکاری را تعریف میکنند و البته گاهی کمکهای شایان توجهی دارند و گاهی هم در مسیر و راه ما سنگاندازی میکنند. البته مجموعه بسیج سازندگی از این قاعده مستثناست و همیشه کمکرسان بچههای جهادی است.
ولی عملاً این مردم هستند که بیشتر این فعالیتها را رونق میدهند و کمک حال و همراه ما هستند. بسیاری از این عزیزان معتقدند اگر ما یک ماه برای امرار معاش خانوادههایمان کار میکنیم، یک روز یا چند روز هم برای رضای خدا کار کنیم. بسیاری از این عزیزان صبح جمعه در قالب دعای ندبه فعالیتهایشان را برای تعجیل در فرج امام زمان نذر میکنند. گروه خواهران ما در این زمینه بسیار فعال هستند و کارهای فوقالعادهای را برای رفع محرومیت انجام دادهاند.
گروه خواهران چند شاخه دارد؛ یک شاخه برای ارزیابی و شناسایی محرومان، گروهی برای توانمندسازی محرومان کار میکنند که معمولاً تیمهای آموزشی هستند و در یادگیری و بازاریابی مشاغل خانوادگی به کمک زنان مستمند و سرپرست خانوار میشتابند. یک گروه از خواهران آموزش دیده هم برای زیباسازی خانههای محرومان داریم که به رنگ آمیزی و انجام امور مورد نیاز این خانهها مشغول هستند. گروهی از خواهران البسه جمع آوری شده را میشویند و سایزبندی میکنند و لباسها را به تابستانه، زمستانه، پسرانه و دخترانه تقسیم میکنند. این لباسها را اتو میکشند و مثل یک لباس نو بستهبندی و به فقرا و محرومان اهدا میکنند. در میان برادران هم گروههای مختلفی حضور دارند. یکی از این گروهها حدود ۱۰۰ نفر بنا در کنار هم جمع شدهاند. این گروه به نام شهید و استاد بنا عبدالحسین برونسی نامگذاری شده است. گروه دیگری گچکار هستند که به نام شهید گچکار شهید مهدی تکسوری بوده و گروههای دیگری هم کار تأسیسات و برقکشی را انجام میدهند.
آیا از اتفاقات یا همراهی با گروه خاصی، خاطرهای دارید؟
اردوهای جهادی همه خاطره است. در ماه مبارک رمضان متوجه شدیم یک خانواده معلول منزلشان دچار فرو ریختگی شده و نیاز به بنا و گچکار دارد. ظرف مدت کوتاهی ۲۲ نفر از بچههای جهادی گچکار بعد از افطار آمدند. ساعت ۸ شب کار را تحویل گرفتند و ساعت ۱۱:۳۰ شب خانه را به طور کامل گچکاری شده تحویل دادند. این قابلیت در قرارگاه جهادی ما وجود دارد که ظرف چند روز یک خانه را به طور کامل آماده کنیم و کلید را به صاحب خانه تحویل دهیم.
یکی از کار ویژههای شما موکبداری در ایام اربعین است که به عنوان یکی از فعالیتهای شاخص جهادی شناخته میشود. در این رابطه توضیح دهید.
چندین سال بود که مسئولیت کاروانی برای پیادهروی اربعین را بر عهده داشتم. به خصوص برخی خانوادههای محرومی که هزینه زیارت عتبات را نداشتند در این سفر همراه ما میآمدند. در مسیر دچار مشکلاتی میشدیم. به طور مثال زائر امام حسین (ع) خسته و بیرمق به موکبی میرسید که سرویس بهداشتی مناسب و حمام نداشت. از سویی قرارگاه ما ظرفیت ساخت سرویسهای بهداشتی را در مواکب اربعین داشت و به همین دلیل قرارگاه در ایام اربعین حسینی به یک موکب جهت ساخت و تجهیز سرویسهای بهداشتی تبدیل شد. بچهها در مسیر پیادهروی موکب به موکب میرفتند و نیازسنجی میکردند. بعد با کمک موکب داران عراقی و ایرانی ظرف مدت محدودی ۲۲ سرویس بهداشتی ساخته شد.
خدماتتان در ایام اربعین، به همین اقدامات ختم میشود؟
نه. ما سعی کردهایم کارهایمان نتیجهبخش باشد. الان مدت سه سال است که در مراسم اربعین به عنوان یک موکب خدمترسان شرکت میکنیم. در سال گذشته در عمود اول همین خدماتی را که در دست انجام داشتیم به زائران و مواکب دیگر ارائه میکردیم. از خدماتی همچون تعمیر یخچال، کولر و ژنراتور برق موکبها گرفته تا تعمیر ساک، کیف، ویلچر، کالسکه و...
امسال هم در عمود ۷۵ علاوه بر اینکه هم موکبهای عراقی و هم ایرانی و هم بینالمللی از خدمات فوق بهره میبردند، از زائران پذیرایی هم میکردیم.
در زمینه اشتغالزایی و توانمند کردن افراد و آموزش مهارتهای مختلف هم برنامهای دارید؟
اینها بخشی از کارهای ذاتی گروه جهادی است. مثلاً دو خواهر برای مشاوره اشتغال به ما مراجعه کردند که هر دو دارای مدرک لیسانس بودند ولی برای درآمدزایی اقتصادی از مهارت خاصی برخوردار نبودند. از بیکاری به شدت گلایهمند بودند. ما به آنها پیشنهاد ایجاد شغل خانگی کم هزینه و شرکت در آموزش یک مهارت را دادیم.
حدود ۲۶۰ شغل را به عنوان بستههای آموزشی و مهارتی با مربیان متخصص بررسی کردیم که میتوانند در اشتغالزایی نقش قابل قبولی داشته باشند.
ایجاد کارگاههای بافت قالیچه یا تابلوفرش یا کارگاههای فرآوری محصولات خوراکی خانگی و... از جمله آنها هستند.
مثلاً با مبلغ ۲میلیون تومان دستگاه لازم را تهیه کرده و در اختیار مددجو قرار میدهیم. در خاطر دارم مادری سرپرست خانوار بود و به ما مراجعه کرد که با نوهاش زندگی میکند. پسرش همه پول یارانه را برداشت میکرد و برای مادر و فرزند خودش چیزی باقی نمیگذاشت، اما خانه این پیرزن روستایی حیاط بزرگی داشت. برای او هشت مرغ و خروس تهیه کردیم تا تخم مرغها را بفروشد و مقداری امرار معاش کند، اما با کمال تعجب دیدیم بعد از یک سال این پیرزن از طریق جوجهکشی هشت مرغ و خروس را تبدیل به ۷۰ مرغ و خروس کرده و کسب و کار و خرید و فروش خوبی راه انداخته است.
برای یکی از زنان سرپرست خانوار تعدادی کله قند خریداری شد. این قندها را از ما میگرفت خرد و بستهبندی میکرد و به خودمان پس میداد. ما در مسیر جاده شمال این بستهها را برایش میفروختیم تا پس از مدتی در خرید و فروش و اداره اقتصاد خانوار به خودکفایی رسید.
برای برخی افراد هم چرخ خیاطی خریداری میشود که با پشتکار خودشان میتوانند پس از مدتی یک کارگاه بزرگ خیاطی راهاندازی کنند.
در بعضی جاها باید برای آقایان اشتغال ایجاد میشد. عدهای از مردان یک روستا بیکار بودند برای آنها یک دستگاه بلوک زنی تهیه شد که بعد از مدتی به رشد اقتصادی رسیدند و توانستند کارشان را توسعه دهند و یک وانت هم برای باربری خریداری کنند. سه چرخههایی را که داخل شهر بیکار بودند و کاری گیرشان نمیآمد دعوت کردیم محصولات خانگی و لبنی را از تولیدکننده تحویل بگیرند و به مصرف کننده برسانند و در این میان سودی برای تولیدکننده و بهرهای برای توزیع کننده دارد. ضمن اینکه یک محصول با کیفیت و سالم هم به دست مصرف کننده میرسد. از سویی برای اشتغالزایی، گلخانههایی با مساحت ۴۰ متر تأسیس کردیم که با همت خود مردم به مساحت ۳۰۰ متر رسیده است.
یکی از فعالیتهای شما توانمندسازی زندانیان و خانوادههای زندانیان است. در این رابطه چه کار میکنید؟
یکی از برنامههای ما این است که با دوستان جمع میشویم و برخی از زندانیانی که قابلیت و شرایط آزادی را دارند، آزاد میکنیم. اولین دغدغه خانوادههای زندانیان بعد از آزادسازی از زندان اشتغال و کسب درآمد است. در این راستا با اداره زندانهای اسفراین صحبت کردیم و ظرفیتها و قابلیتهای آنها را کنار هم گذاشتیم. مثلاً اگر کسی زمین بایری داشت و یکی از زندانیها کشاورزی بلد بود پس از آزادسازی با صاحب زمین به گفتگو مینشستیم و زمین را در اختیار زندانی قرار میدادیم که بخشی از سود زمین به صاحب زمین و بخشی به زندانی میرسید.
برای زنان زندانی نیز آموزشهایی گذاشتیم و برای پختن و بستهبندی نان، آرد در اختیارشان قرار دادیم که آنها به تهیه و بستهبندی انواع نان میپرداختند و ما پس از فروش نان دستمزد آنها را میدادیم.
قرارگاه جهادی شما سالانه چند زندانی آزاد میکند؟
در سال ۱۴۰۲، سی و دو نفر زندانی آزاد کردیم. جالب اینکه برخی خانوادههای زندانیان به ما اعتراض میکردند که همسر ما خرجی نمیدهد و بهتر است در زندان بماند. ما با یک برنامه مدرن زمینه اشتغال زندانیان را فراهم میکنیم. با کمک خیران برای برخی تاکسی خریدیم و به صورت اجاره در اختیارشان قرار دادیم. با برخی کورهدارها و کارگاههای سفال پزی و مشاغل دیگر رایزنی کردیم. حتی امام جمعه را به میدان آوردیم و ایشان را واسطه پذیرش برخی از این افراد کردیم. امام جمعه هم برای این افراد ماهانه دو جلسه توجیهی برگزار میکرد که روی اخلاق و افکار رها شدگان از بند بسیار مؤثر بود.