صاحبخبر - گروه ورزشی - میثم دهرویه: سید میرشاد ماجدی، رئیس کنونی هیات فوتبال استان تهران از جمله معدود مدیران ورزشی در حوزه فوتبال است که فعالیت در همه سطوح این رشته را تجربه کرده است.
به گزارش مردم سالاری آنلاین ،او که اکنون به عنوان یکی از مدیران ارشد در فوتبال ایران محسوب میشود از یک بازیکن آماتور فوتبال تبدیل به یک مدیر حرفهای فوتبالی شده و برخلاف بسیاری از چهرهها که با روابط سر از مدیریت باشگاهها یا فدراسیونها در میآورند همه آنچه یک مدیر ورزشی در کارنامه خود نیاز دارد اعم از سابقه ورزشی ومدیریت را تجربه کرده تا تبدیل به یک چهره خاص در فوتبال ایران شود.
این یک روایت متفاوت از تاریخچه ورزشی رئیس کنونی هیات فوتبال استان تهران است که قصد دارد در انتخابات فدراسیون فوتبال نیز شرکت کرده و شانس خود را برای باز پس گیری پستی که در قامت سرپرست 7 ماه در اختیارش بود، آزمایش کند. میرشاد ماجدی بعد از قریب به 40 سال حضور در فوتبال همچنان شور و شوق پیشرفت را دارد و به دنبال اهداف بزرگ تر است...
همه آنچه از سال 1364 تا 1403 بر سید میرشاد ماجدی گذشته از زبان خودش این گونه توصیف میشود:
من سید میرشاد ماجدی هستم. دریک خانواده فرهنگی به دنبال آمدم ازسن 13 و 14 سالگی وارد فوتبال حرفهای شدم و نخستین جرقههای فعالیتم در فوتبال در آن سالها زده شد. من در شرایطی وارد دایره فوتبال شدم که از لحاظ درسی وضعیت خوبی داشتم اما فعالیت حرفهای در فوتبال تا حدی در کارنامه تحصیلی من تاثیر گذاشت؛ هرچند که توجه به فوتبال باعث نشد تا از درس و تحصیل غافل شوم و به طور جدی تا مقاطع بالا درس خواندن را ادامه دادم. در یک نمای کلی عشق و علاقه به فوتبال همه زندگی من را تحت الشعاع خود قرارداد و هنوز این دلبستگی و قرابت در وجود من خاموش نشده است.
حوالی سال 1364 خورشیدی فوتبال را از زمین خاکی محلهام آغاز کردم و آرام، آرام تبدیل به یک خاکی باز حرفهای تبدیل شدم. حضور در این زمینها در آن دوران بستری برای معرفی به باشگاهها بود و همین اتفاق برای من رخ داد و عملکرد خوبم در زمینهای خاکی باعث شد پایم به باشگاههای حرفهای باز شود.
در تیم ناشناخته نوجوانان سپهر اولین تجربه حرفهای من آغاز شد و بعد از آن در تیم نوجوانان اقبال که شناخته شدهتر بود به فوتبال ادامه دادم. بعد از باشگاه اقبال وارد تیم خوب و هوادار پسند شاهین تهران شدم. خدا رحمت کند همایون خان بهزادی را که با حمایتهای ایشان به کاپیتان تیم شاهین تهران تبدیل شدم و هم زمان مرحوم بستری فراهم کرد که من د رتیم بزرگسالان شاهین هم بازی کنم. در آن تیم عملکرد خوبی داشتم و چند گل هم زدم و خیلی زود تبدیل به یکی از بازیکنان مطرح در باشگاه شاهین تهران تبدیل شدم. این درخشش باعث شد مستقیم به تیم ملی جوانان ایران دعوت شوم.در تیم ملی جوانان ایران هم به صورت فیکس بازی میکردم و با این تیم به مسابقات آسیایی که در کشور امارات برگزار میشد رفتم که متاسفانه نتوانستیم با این تیم صعود کنیم.
بعد از مسابقات آسیایی جوانان وقتی به تهران برگشتم، دوران سربازی من شروع شد و به تیم صنایع دفاع رفتم که آن زمان در دسته دوی تهران فعالیت میکرد.
باشگاه صنایع دفاع آن زمان تیم خوبی بود و جزو باشگاههایی محسوب میشد که برای صعود به لیگ یک تهران جزو مدعیان محسوب میشد. آن زمان لیگ کشوری نداشتیم و استقلال و پرسپولیس در لیگ یک تهران فعالیت میکردند. 2 سال در تیم صنایع دفاع بازی کردم که سال دوم آقای گل لیگ دوی تهران شدم و آنجا به خواسته مستقیم شخص منصورخان پورحیدری که خدا ایشان را رحمت کند، به استقلال رفتم.
اما در اوج بدشانسی و تبانی که قطر و امارات کردند، در اوج شایستگی و با وجود عملکرد بسیار خوب و گل زده عالی نتوانستیم با آن تیم به المپیک بارسلونا راه پیدا کنیم. من همیشه افسوس صعود نکردن آن تیم را میخورم چون یکی از بهترین نسلهای تاریخ فوتبال ایران بودند که بر اثربدشانسی و اتفاقات پشت پردهای به المپیک راه پیدا نکرد. وقتی به المپیک راه پیدا نکردیم تیم ملی فوتسال ایران که آن زمان با نام فوتبال سالنی شناخته میشد تشکیل شد تا برای دومین بار راهی مسابقات جام جهانی شود.
در آن زمان فوتبال و فوتسال ایران در عطش یک موفقیت به سر میبرد. آقای محمد مایلی کهن سرمربی آن تیم بود و از من هم به تیم ملی فوتبال سالنی(فوتسال) دعوت کرد تا برای ایران بازی کنم. حضور در آن تیم برای من که ناکامی با تیم المپیک را تجربه کردم یک شانس بزرگ بود تا کار متفاوتی را ایران عزیز انجام دهم که شکر خدا با زحماتی که کادرفنی و بازیکنان آن تیم کشیدند در میان بهت و حیرت کارشناسان جهان به مقام چهارم جهان رسیدیم تا این افتخار هم در کارنامه ورزشی من حک شود و یکی از عناوین تاریخ فوتبال سالنی یا فوتسال هم در کارنامه من قرار بگیرد.
از جام جهانی فوتبال سالنی(فوتسال) که برگشتم به تیم کشاورز تهران رفتم و یک قرارداد بسیار خوب منعقد کردم. سپس به تیم فجر تهران رفتم. در آن زمان تازه ازدواج کرده بودم و اولویتم دریافت دستمزد بیشتر بود تا شرایط مالی خانواه را بهتر کنم و به همین دلیل راضی شدم از لیگ دسته یک به لیگ دسته دو بروم.
از لحاظ مالی آن انتقال برای من خیلی خوشایند بود.
بعد از این دو تجربه دوباره با دعوت آقای کاظم اولیایی به باشگاه استقلال برگشتم وتحت عنوان مدیرآکادمی باشگاه استقلال به کار ادامه دادم.
زمان آقای کفاشیان به عنوان رئیس دپارتمان فنی-توسعه فدراسیون فوتبال به من حکم داده شده که هم زمان مدیراجرایی تیم ملی بزرگسالان را نیز به عهده داشتم. در تیم ملی سال 2007 که سرمربیگری آن به عهده آقای امیر قلعهنویی بود نیز همه امور مربوط به پشتیبانی و لجستیک بر عهده من بود و بعد از آن آقای قلعهنویی به عنوان سرمربی به باشگاه استقلال رفت که من هم با ایشان به باشگاه استقلال رفتم و به عنوان سرپرست یا مدیر تیم مشغول به فعالیت شدم که این فعالیت3 سال طور کشید.
در آن دوران که مدیریت تیم استقلال را به عهده داشتم قهرمانی لیگ برتر را کسب کردیم. بعد از آن به تیم خونه به خونه بابل رفتم. بابلیها کسی را میخواستند که تجربه داشته باشد که در این باشگاه نیز فعالیتم را به عنوان مدیرتیم ادامه دادم.
در ادامه تجربه مدیریتی دوباره به فدراسیون فوتبال برگشتم و مدت 5 سال رئیس کمیته آموزش فدراسیون فوتبال بودم. رئیس کمیته جوانان دیگر سمتی بود که من درفدراسیون فوتبال داشتم. در همان دورن به عنوان عضو هیات رئیسه فدراسیون فوتبال انتخاب شدم که هم زمان رئیس کمیته جوانان و عضو هیات رئیسه بودم.
پیش از آنکه در انتخابات هیات فوتبال شرکت کنم به مدت 7 ماه سرپرست فدراسیون فوتبال بودم که من را از یک مدیر میانی تبدیل به یک مدیر ارشد ورزشی کرد.
د رواقع مهم ترین پستی که در این دوران داشتم در بهمن 1400 درقامت سرپرست فدراسیون فوتبال به دست آمد. 7 ماه را با قدرت و با صلابت در فدراسیون فوتبال کار کردم. در آن زمان فدراسیون در یک آشوب ناخواسته به سرمیبرد ومن تیم ملی را در آن دوران برای حضور در جام جهانی آماده کردم که این تلاش با کمک همکارانم به سرانجام رسید. آن تجربه باعث شد من از یک مدیر میانی تبدیل به یک مدیر ارشد شوم و تجربه گرانبهایی را در آن ایام به دست آورم.
به هرحال حضور من در فدراسیون فوتبال بعد از 7 ماه به پایان رسید و من برای ریاست هیات فوتبال استان تهران ثبت نام کردم که به لطف خدا و حمایتهای رای دهندگان موفق شدم به عنوان رئیس هیات فوتبال استان تهران برگزیده شوم.
تا یادم نرفته باید به دو عنوان بین المللی که در اختیار دارم اشاره کنم. من عضو کمیته فنی کنفدراسیون فوتبال آسیا، عضو کمیته مسابقات کافا هم هستم و در یک کلام و کاملا صادقانه میتوانم بگویم که طی 40 سال است در ردههای مختلف بازی کردم و در ردههای مختلف مدیر بودم و اشراف کامل به امور مربوط به فوتبال در همه سطوح دارم. این فعالیت مربوط است به سال 1364 تا سال 1403 است. سعی کردم دراین سالها عمرم را به بطالت نگذرانم و از تمام فرصتها و لحظات برای موفقیت استفاده کنم. اعتقاد دارم یک انسان همواره باید یاد بگیرد و یاد بدهد. این شعار همیشگی من است و سخت به آن پایبندم.
درنهایت امیدوارم برای فوتبال ایران یک اثر ماندگار به یادگار بگذارم و با کمک خدا و حمایت مردم فوتبال را در این متحول کنم.∎