به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، دومین نشست از سلسله نشستهای تخصصی «نسبت انقلاب اسلامی و جبهه مقاومت» با عنوان «مبانی نظری جنبشهای سیاسی محور مقاومت در جهان اسلام»، روز دوشنبه دهم دی ماه ۱۴۰۳، از ساعت ۱۰ تا ۱۲ صبح در سالن استاد حائری کتابخانه مجلس، برگزار شد.
سخنرانان این نشست، دکتر محمدباقر خرمشاد، استاد تمام علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی و دکتر مختار شیخحسینی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی بودند. دبیری نشست را نیز دکتر علی زارعی بر عهده داشت.
در ابتدای نشست، دکتر علی زارعی، با اشاره به نزدیکی روز تاریخنگاری انقلاب اسلامی در بیست و پنج دی ماه، مناسبت برگزاری این نشستها را پاسداشت این روز دانست و ضمن معرفی دو سخنران، از آقای خرمشاد دعوت به سخنرانی کرد.
آقای دکتر خرمشاد، مباحث خود را با معنی کردن واژه مقاومت آغاز کرد و گفت: برای آشنایی با معنی لغوی و اصطلاحی واژه مقاومت به سراغ دو فرهنگ معین و دهخدا میرویم. معنی لغوی واژه مقاومت در فرهنگ معین، ایستادگی کردن و برابری کردن و معنی اصطلاحیاش در این فرهنگ، نبرد تدافعی است. در لغتنامه دهخدا هم معنی لغوی، ایستادگی کردن، پافشاری کردن و استقامت و معنی اصطلاحی، ایستادگی در برابر دولت یا نیروی دشمن به غیر از راه جنگ است.
دکتر خرمشاد، در پاسخ به این سؤال دبیر نشست که آیا تحولی در محور مقاومت شکل گرفته است؟ ابتدا مقاومت در ایران یک قرن گذشته را توضیح داد و گفت: در سیاست داخلی ایران، مقاومت، راهبرد اسلامگرایان در برابر رژیم پهلوی پدر و پسر بوده است. امام خمینی ۲۵ سال صبر کرد تا مقاومت کم کم فراگیر شود تا اینکه در سالهای ۵۷، ۵۸ در قالب تظاهراتهای گسترده ظهور پیدا کرد. در انقلاب اسلامی، راهبرد مقاومت به اسلامگرایان، نتیجه میگیرد. در واقع در رویارویی مبتنی بر پایداری و ایستادگی، انقلاب اسلامی پیروز میشود. پس از این پیروزی، از انجا که پهلویها با پشتوانه خارجیها حکومت میکردند، این خارجیها بدون واسطه، نقطه مقابل انقلابیون قرار گرفتند. انقلاب اسلامی برای مقابله با این رقیب، دوباره راهبرد مقاومت را در پیش میگیرد و این بار مقاومت در سیاست خارجی و مقابل یک قدرت متجاوز است، راهبرد اسلامگرایان مقابل فشار حداکثری غرب بر انقلاب اسلامی، راهبرد دکترین مقاومت در داخل و خارج است.
این استاد دانشگاه علامه، ادامه داد: در جنگ مقابل صدام، مقاومت فراگیر است، زیرا تودههای مردم بسیج میشوند. این شیوه مقاومت نیز جای خود را بین مردم مییابد و پیروز میشود. اکنون نیز انقلاب اسلامی برای مقابله با فشار حداکثری ترامپ در داخل، صحبت از اقتصاد مقاومتی میکند و در خارج این مفهوم از مرزهای ایران فراتر میرود و این را در بیرون از ایران هم به یک راهبرد دکترین مقاومت تبدیل میکند. از اینجا مقاومت علاوه بر راهبرد برای ایرانیان، به یک گفتمان و جبهه تبدیل میشود. در بیرون از مرزهای ایران، فلسطینیان و لبنانیان در مقابل هجوم اسرائیل و عراقیها، سوریها، یمنیها و افغانیها در مقابل هجوم بیگانگان، مقاومت را انتخاب میکنند و گفتمان مقاومت شکل میگیرد و با شکلگیری این گفتمان، جبهه مقاومت درست میشود.
دکتر خرمشاد در پاسخ به پرسش دیگر دکتر زارعی که «آیا گفتمان مقاومتی که توسط فلسطینیها، یمنیها، لبنانیها، عراقیها و.. پذیرفته شده، بنیاد فطری و الگوی تاریخی دارد و اگر دارد، الگوی آن چیست؟»، گفت: بعثت پیامبر اکرم (ص)، الگوی مقاومت است. سبک، اسلوب، الگو و راهبرد پیامبر مقابل دشمنانشان در سالیان دراز، مقاومت بود. در نتیجه نظریه مقاومت الان اصلیترین نظریه ضد هژمون در قرن ۲۱ است. در واقع قرن ۲۱، قرن جهان چند قطبی است. جبهه مقاومت در شرایطی است که امکان تبدیل آن به یک بلوک قدرت در جهان چند قطبی وجود دارد. جنبشهای اسلامی در این قرن همه بر یکدیگر اثر گذاشتهاند و مقاومت به یک نظریه و علاوه بر آن یک جبهه در جهان تبدیل شده است.
در ادامه، سخنران دوم نشست، دکتر شیخ حسینی، عنوان جهان اسلام نشست را در سخنرانی خود، به جهان عرب محدود کرد و گفت: روند تولد جنبشهای مقاومت در جهان عربی و روند این بحث را برای سخنرانی خود انتخاب کردهام.
شیخ حسینی در این مورد توضیح داد: حمله ناپلئون به مصر باعث شد انسان معاصر در مصر به نمایندگی از شخص مسلمان در جهان عرب، برای اولین بار با رقیب غیر مسلمان خود مواجه شود. این حمله یک پیوست فرهنگی داشت و بازتاب گستردهای در جهان اسلام به وجود آورد که بحران دوگانهها را آغاز کرد. این مواجهه علاوه بر بحث فکری، انسان مسلمان را با چهره سخت استعمار مواجه کرد.
او در مورد انسان مسلمان در جهان عرب قرن نوزدهم توضیحاتی داد و گفت: در مرضیه راغبیان مسیول وبسایت و فضای مجازی کتابخانه مجلس: مواجهه غرب با جهان عرب در قرن نوزدهم یک میلیون شهید داشتیم و قرن نوزدهم قرن استعمار نام گرفت. این اتفاق در قرن ۱۹ سبب شد مسلمانها بفهمند فرهنگ مذهبیشان اجازه پذیرش فضای متفاوت غربی شدن را نمیدهد و از اینجا جنبشهای مقاومتی آغاز شد. جنبشهای مقاومتی در پی پاسخ دادن به این بحران هویتی بودند.
دکتر شیخ حسینی ادامه داد: مقاومت در مقابل یک دیگری شکل میگیرد، اما گزینش همه مسلمانها هم مقاومت نبوده است. این انسان مسلمان پس از ورود به قرن بیستم، شکست را پشت شکست تجربه کرده است. ورود به قرن بیستم، مصادف با فروپاشی حکومت مسلمانان عثمانی است. پس از آن انگلیسیها به دلیل کمک به سرمایهداران یهودی، به اسرائیلیها تضمین میدهند که حمایتشان میکنند. این مسلمان قرن بیستم، به لحاظ سلبی سلطه را نمیخواهند، اما به لحاظ ایجابی مرجعیت دین در عرصه سیاسی اسلامی را ایده خود انتخاب میکنند و در پی ترسیم آینده خود با این ایده است. این انسان مسلمان با مسئله قیمومیت در این قرن روبهرو میشود و فلسطین تحت قیمومیت انگلیس قرار میگیرد، اما بعد، اسرائیل ادعای استقلال میکند. در قرن بیستم بزرگترین جنبش اسلامی عربی، جنبش اخوان المسلمین بود، اما این جنبشها هم در قرن ۲۰ شکست میخورد و در این قرن، چهار کشور اسلامی از اسرائیل شکست میخورند. پس به نتیجه سازش و مصالحه میرسند که در کرانه باختری خروجی این سازش را میبینیم تا به سال ۱۹۷۹ میرسیم که سال پیروزی انقلاب اسلامی است. ما در تعریف مقاومت با هم اشتراک داشتیم، اما در جریان انقلاب اسلامی به دلیل تجربه شیعی این انقلاب پس از یک و نیم قرن شکست برای این انسان معاصر مسلمان، با پیروزی انقلاب اسلامی ایران مواجه میشویم. این پیروزی برای انسان مسلمان این قرن، جذابیت بزرگی داشت و پاسخی به آن بحران دوگانهها بود. در واقع بزرگترین دستاورد انقلاب در حوزه فکریاش، حل این بحران دوگانهها بود. آن انسان معاصر مسلمان از حضور مستقیم استعمار هم رنج میبرد که مفهوم استقلال را با انقلاب اسلامی پذیرفت و دید.