سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، بابک زندوکیلی _ رمان «با اعمال شاقه» اثر محمد حنیف در سال ۱۳۹۹ توسط انتشارات «کتاب نیستان» چاپ شده است. این کتاب به عنوان یکی از سه نامزد نهایی بخش رمان سیزدهمین دوره جایزه جلال آل احمد انتخاب شده بود. به گفتۀ نویسندۀ کتاب، این رمان حدیث نفس است. رمان سیزده فصل دارد و در ژانر رئالیسم جادویی طبقه بندی میشود.
عنوان کتاب خود گویای آن است که رنج و سختی بخشی از موضوع داستان است. هرچند که عشق، طنز، امید و اتفاقات مثبت نیز در جاهایی از متن رمان حضور دارند. رمان با این جملات آغاز میشود: «درماندگی ها مرا به خاطرات سوق میدهند، به خاطرۀ آدمهایی که روحم را آزردهاند. با تصور درگیری با همین آدمهاست که نیرویی مرموز از درونم سربرمیآورد و زنجیرههای پیچیده به دست و پایم باز میشود…»
شخصیت اصلی داستان «مانوش آزادگان» است. آموزگاری صادق و وظیفه شناس که با اخراج ناعادلانه از محیط کارش دچار مشکلات شدید مالی میشود که پیامدهای آن تا سالها گریبان او و خانوادهاش را رها نمیکند، به طوری که تدریجاً دچار افسردگی و بیماری روحی میشود و تحت مداوا قرار میگیرد. مدتی پس از اخراجش، برای فرار از دسیسههای یک دشمن کینهجو که نیت سوئی نسبت به همسرش دارد ناچار به مهاجرت اجباری از زادگاهش (سیلقاس) میشود و بدون اطلاعِ اطرافیانش به همراه همسر و فرزندش سراسیمه به پایتخت میرود. در تهران بخاطر فشار مالی و تأمین معاش مجبور میشود برای گذران زندگی، غرورش را زیرپا بگذارد و نگهبان یک مجتمع مسکونی آپارتمانی بشود. بعد از مدتی متوجه میشود که دکتر مصطفوی یکی از اساتید دوران دانشگاهش در این مجتمع سکونت دارد. دکتر مصطفوی به او کمک میکند که به تحصیل ادامه دهد و به تدریج جایگاه اجتماعیاش را ارتقاء دهد و حتی بتواند به منصب بالایی در وزارت علوم برسد. آنگاه از طرف وزارتخانه برای صدور مجوز احداث دانشگاه خصوصی راهی شهر زادگاهش سیلقاس میشود. اتفاقاتی که در سیلقاس رخ میدهد سرنوشت مانوش را بکلی عوض میکند.
این رمان راویان متعددی دارد، بطور مثال گاهی خود مانوش، روایتی از برههای از زندگی و خاطراتش را بیان میکند، و گاه موجودات افسانهای مانند «مرد آزما» و «نسناس» سر رشته روایت را به دست میگیرند! نوع روایت به شکل خطی نیست و زمان عقب و جلو میشود. همچنین هنگامی که مانوش افکار درون ذهنش را بیان میکند گاهی مرز بین توهم و واقعیت از بین میرود و خواننده بایستی بتواند ذهن یک بیمار روان پریش را درک کند.
با این حال انتخاب این نوع روایت در هماهنگی کامل با موضوع داستان است و با ذهن آشفته و ناکامیهای شخصیت داستان همخوانی دارد. در واقع مالیخولیایی که ذهن مانوش را درگیر کرده است از این طریق، بهتر قابل درک و باورپذیر میشود. یعنی فرم انتخابی نویسنده، به درک بهتر محتوای رمان کمک میکند. البته این گوناگونی راویان، پیچیدگی داستان را بیشتر و درک متن داستان را مشکلتر نموده است. اما چنانچه خواننده کتاب دو فصل نخست کتاب را با دقت بخواند تم اصلی داستان را متوجه خواهد شد و میتوان گفت به تدریج میتواند لذت بیشتری از داستان ببرد.
نکتۀ جالب دیگری که در این رمان وجود دارد این است که در خلال فصول کتاب، از عکسها و تصویرهای مرتبط برای درک بهتر متن استفاده شده است.
هنگام مطالعه کتاب، متوجه می شویم که برخی از شهرها و کشورهایی که در کتاب ذکر شدهاند خیالی بوده و حالت نمادین دارند، مثلاً در بخشی از داستان، سیلقاس تداعی کننده یک «پاد آرمانشهر» است که تحت سلطه یک حکومت دیکتاتوری است که امکان دارد در هر جایی از جهان وجود داشته باشد. جامعهای که فقر، فساد و عقبماندگی در آن وجود دارد و ارزشهای انسانی جایگاه خود را از دست دادهاند.
اگر خواهان خواندن رمانی غیر متعارف و در عین حال عمیق و پیچیده هستید، خواندن این کتاب به شما توصیه میشود.
∎