شناسهٔ خبر: 70566557 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: نورنیوز | لینک خبر

نامه‌ای صمیمانه از «فرامرز قریبیان» به «مسعود»

سینمایی که حیاتش را مدیون توست

فرامرز قریبیان در نامه‌ای به مسعود کیمیایی نوشت: منتظر فیلم جدیدی از تو هستم در سینمایی که حیاتش را مدیون توست. …پس بساز مسعود.

صاحب‌خبر -

نورنیوز-گروه فرهنگی: شامگاه گذشته ۱۰ دی‌ماه مراسم بزرگداشت مسعود کیمیایی که به بهانه پنجاه و پنجمین سالگرد اولین نمایش فیلم «قیصر» در فرهنگسرای نیاوران برگزار شد، جمعی از همکاران این فیلمساز درباره او صحبت کردند و برخی مثل اصغر فرهادی و فرامرز قریبیان هم‌ با ارسال ویدیو یا نامه در این تجلیل سهیم شدند. ‌

قریبیان ‌در نامه‌ای که متن کامل آن به شرح زیر است نوشته بود:

«سلام رفیق،

سلام مسعود عزیز،

سلام به همان عشق و معرفتی که خودت همیشه از آن یاد می‌کنی و می‌نویسی و می‌سازی.

این سلام و نامه؛ نه از جنس سلام و نامه رد پای گرگ؛ بلکه، سلام ِ فرامرز است به مسعود.

این سلام به حرمت آن زیست مشترک است که با هم و در کنار هم از خیابان ری و کوچه دردار و مدرسه بٓدِر، هردو باهم داشتیم.

این سلام از سینما رکس و الله زار و "وراکروز" و گاریکوپر و برت لنکستر می‌آید.

یادت هست وقتی اولین بار با هم در سالن سینما، "اسپارتاکوس" را دیدیم؟ حتما یادت هست، هنگام فینالش، بی‌محابا با یکدیگر بغض کردیم، اشک ریختیم و گریستیم. گریستن به خاطر ظلم ِ آن قدرت ِ حاکم، بر آن مردان سخت کوش و عدالتخواه ولی تنها و بی‌یاور، که همیشه در هر جامعه‌ای بوده و هستند.

کاش در این مراسم بودم، در کنارت و هنگام این بزرگداشت، تو را در آغوش می‌گرفتم. اما حیف که نیستم و این نامه شاید اندکی دوری ما را کوتاه کند.

در دو مراسمی که برایِ نبود داریوش مهرجویی و احمدرضا احمدی برگزار شد، هر دو در کنار هم بودیم و گریستیم و تاسف خوردیم و بهت زده به پیش‌رویمان نگریستیم.

در سینمایی که با داریوشش بی‌مهری شد و با تقوایی‌اش چنان که خانه نشین گشت و بیضایی که هجرت را برگزید و حاتمی که زود از بین ما رفت و کیارستمی را دچار خطای پزشکی کرد، فقط تو مانده‌ای. فقط تو!

این ماندن هر چند تاوان سنگینی داشته ولی تو همچنان هستی و باید فیلم بسازی. مگر کار دیگری باید می‌کردی که نکردی!

خیلی‌ها آمدند و رفتند ولی تو ماندی و جنگیدی و سرسختانه ساختی. بساز مسعود جان. …که سینمای ایران مدیون توست. …از قیصر تا خائن‌کشی...

و من پس از هفتاد و پنج سال رفاقت و بازی در هفت فیلمت و. … خوب می‌دانم که چه لذت‌بخش است برای یک بازیگر تا مقابل دوربین تو باشد.  

هر چند راهمان دور است ولی قلبمان همچنان نزدیک.

منتظر فیلم جدیدی از تو هستم در سینمایی که حیاتش را مدیون توست. …پس بساز مسعود.

رفیقت، فرامرز»