شناسهٔ خبر: 70564583 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: تابناک | لینک خبر

در مقاله‌ای بررسی شد

تغییر موضع اعراب خلیج فارس درباره سوریه/ چرا عربستان در آخرین لحظات از بشار اسد حمایت نکرد؟

بعید است که کشور‌های حاشیه خلیج فارس مانند کشور‌های هم مرز با سوریه از عواقب این تغییرات لرزه‌ای در قلب شرق عربی بگریزند.

صاحب‌خبر -

کشور‌های حاشیه خلیج فارس با اتحاد و عمل گرایی با سقوط حکومت اسد در سوریه رو‌به‌رو شدند، اما در واکنش به گذار سیاسی و احتمال هرج و مرج، افراط گرایی و دولتی ضعیف که قادر به حفظ تمامیت ارضی خود نیست، اختلافاتی در حال ظهور است.

به گزارش سرویس بین الملل تابناک، «کریستین اسمیت» در مقاله‌ای نوشت: سقوط اسد باعث اتحاد اولیه کشور‌های خلیج فارس شد، اما تفاوت‌ها و نگرانی‌ها در حال ظهور است. سقوط سریع دولت اسد در سوریه، پادشاهی‌های عرب خلیج فارس را مانند بقیه جهان غافلگیر کرده است. قابل درک است که واکنش اولیه آنها تا حدودی محتاطانه و پایبند به اصول کلی بود. همه کشور‌های عربی خلیج فارس بیانیه‌های کوتاهی در حمایت از حفظ نهاد‌های دولتی سوریه و ثبات و وحدت مردم آن صادر کردند.

اگر مبارزات شورشیان با بازپس گیری حلب توسط شورشیان متوقف می‌شد، اوضاع متفاوت بود. چندین کشور حاشیه خلیج فارس – امارات متحده عربی، بحرین و عمان – با صدور بیانیه‌هایی در حمایت از سوریه در مبارزه با «تروریسم و افراط‌گرایی» به درخواست بشار اسد برای همبستگی پاسخ دادند. آنها ممکن است حمایت سیاسی خود را که با برقراری مجدد روابط امارات با جمهوری عربی سوریه در سال ۲۰۱۸ و میزبانی از اسد در ابوظبی در مارس ۲۰۲۲ آغاز شد، حفظ می‌کردند.

سقوط دمشق و در نهایت حکومت اسد بحث دیگری است. بعید است که کشور‌های حاشیه خلیج فارس مانند کشور‌های هم مرز با سوریه از عواقب این تغییرات لرزه‌ای در قلب شرق عربی بگریزند.

نگرانی‌هایی در مورد احتمال وقوع مجدد درگیری‌های داخلی یا تروریسم در سوریه و احتمال سرایت آن به کشور‌های همسایه عراق و اردن وجود دارد. در حال حاضر درخواست‌هایی برای تعامل بیشتر با کشور‌های خلیج فارس برای متعادل کردن پیشرفت‌های ترکیه و تعدیل رهبری نوظهور سوریه وجود دارد. 

نگرانی‌هایی در مورد احتمال وقوع مجدد درگیری‌های داخلی یا تروریسم در سوریه و احتمال سرایت آن به کشور‌های همسایه عراق و اردن وجود دارد

رهبران کشور‌های خلیج فارس به دنبال کاهش موقعیت ژئوپلیتیکی ایران و تقویت دست ترکیه در منطقه خواهند بود. اما محاسبات دیگری وجود دارد که اعلام نشده است: این که یک رهبر دیرپای عرب توسط شورش مردمی – و حداقل به ظاهر اسلام‌گرا – سقوط کرده است، چه معنایی دارد؟

این امر باعث می‌شود که یک ارزیابی مجدد اساسی‌تر و نگاه جمعی به گذشته انقلابی اخیری که کشور‌های خلیج‌فارس فکر می‌کردند حل شده است، برگردد. حضور «ابومحمد الجولانی»، رهبر گروه شبه‌نظامی اسلام‌گرای سنی حیات تحریر الشام، ایراد سخنرانی پیروزی در مسجد اموی و تصاویری از جمعیت شهری که برای شعار‌های بازسازی‌شده بهار عربی جشن می‌گیرند، باعث شد کشور‌های عربی از یک منشور به جریان سیاسی در سوریه بنگرند. 

خیزش‌های مردمی که در کشور‌هایی با اکثریت جمعیت عرب در دسامبر ۲۰۱۰ آغاز شد، دولت‌ها و افراد در خلیج فارس را به گونه‌ای متفاوت تحت تأثیر قرار داد. اما حوادث سوریه تعیین کننده بود، زیرا به شدت مردم را در امتداد خطوط فرقه‌ای تقسیم کرد و با مشارکت سایر کشور‌ها و نیز ابتکارات خصوصی برای تأمین مالی و پشتیبانی لجستیکی شورش، حمایت شد. فعالان شیعه در خلیج فارس اغلب از دولت اسد و مداخله حزب الله حمایت می‌کردند. رادیکالیسم به ویژه در کشور‌های حاشیه خلیج فارس با جنبش‌های اسلامی شیعه و سنی افزایش یافت.

بسیاری از این فعالیت‌ها مستقیماً شهروندان خلیج‌فارس را درگیر می‌کنند. وزارت خزانه داری ایالات متحده آمریکا یک فرد برجسته قطری را به دلیل حمایت مالی از گروه‌های وابسته به القاعده در سوریه تحریم کرد.

در کویت، کمپین‌های خصوصی گسترده‌ای برای جمع‌آوری صد‌ها میلیون دلار برای تأمین مالی تیپ‌های شورشی رقیب و سازمان‌های خیریه برگزار شد. ده‌ها روحانی مخالف سعودی فراخوان عمومی برای جهاد اسلامی گسترده علیه دولت سوریه صادر کردند. یک بحرینی به نام ترکی البینالی، ایدئولوگ اصلی گروه دولت اسلامی بود که از خلافت آن در سوریه حمایت می‌کرد. هم در کویت و هم در عربستان سعودی، حملات انتحاری داعش به مساجد شیعیان صورت گرفت.

در نهایت، از دست دادن وحدت هم در میان جنگجویان سوری و هم در میان مردم خلیج فارس، حمایت عمومی خلیج فارس از ائتلاف بهار عربی را تضعیف کرد. تلفات وحشتناک انسانی باور به آرمان‌های مدنی و پتانسیل سیاسی قیام‌های عرب را از بین برد.

سیاست‌ها و مداخلات سیاسی کشور‌های خلیج‌فارس در آن دوران، تفاوت‌هایی را در افکار خلیج‌فارس شکل می‌دهد که فراتر از بیانیه‌های رسمی وحدت و حمایت امروزی قابل تشخیص است. قطر که در طول جنگ سوریه حمایت مادی و لجستیکی از شورشیان اسلام‌گرا را با ترکیه هماهنگ کرد، هرگز روابط خود را با مخالفان اسلام‌گرا قطع نکرد. 

با این وجود، حمایت اولیه و سنجیده آن از دولت جدید تحت رهبری تحریر الشام فراتر از اظهارات آشکار وحدت بوده است. قطر جلسه کلیدی را در دوحه با قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای تشکیل داد که در مورد لغو حمایت روسیه و ایران از حکومت متزلزل اسد مذاکره کردند. قطر قبلاً یک پل هوایی بشردوستانه را برای رساندن کمک به مردم سوریه راه اندازی کرده است. روابط نزدیک این کشور با ترکیه، بزرگترین بازیگر در سوریه پس از جنگ، بیشتر نشان می‌دهد که مشارکت و حمایت مستمر این کشور از دولت نوپا قابل توجه خواهد بود.

موضع عربستان سعودی دوسوگراتر است. عربستان برخلاف امارات متحده عربی به درخواست اسد برای حمایت پاسخ نداد، زیرا موقعیت وی قبل از پیشروی شورشیان متزلزل شد. ریاض در حالی که روابط خود را با دولت اسد برقرار کرده بود و در سال ۲۰۲۳ بیش از چهار سال پس از امارات و بحرین، چنین اقدامی را انجام داد، با اکره بیشتری از اسد حمایت کرد. 

احتیاط آن ممکن است مربوط به آسیب پذیری پادشاهی باشد. در آینده سوریه خطر بیشتری متوجه عربستان است. حمایت آن از جناح‌های مخالف در طول جنگ، هماهنگ با ایالات متحده آمریکا و اردن، بحث برانگیز بود. حمایت عربستان از قیام سوریه و حمایت مالی پنهانی از شورش توسط نخبگان ثروتمند سعودی، جوانان سعودی که به دنبال پیوستن به جهاد بودند و جمع آوری کمک‌های مردمی متعددی که دولت انجام داد، تا حدی برای راضی کردن اوضاع داخلی عربستان بود. 

به نظر می‌رسد عربستان از دولت جدید به طور محتاطانه‌ای حمایت کند و فرصتی را برای تضعیف بیشتر نفوذ ایران و تحکیم جایگاه خود نزد عموم و رهبری عربستان سعودی در جامعه گسترده‌تر اسلامی عرب ببیند

به سختی می‌توان گفت که افکار عمومی عربستان در حال حاضر چگونه است، اما قابل توجه است که گزارش‌های عمومی این کشور میزانی از اشتیاق را نسبت به شکست اسد از دست انقلابیون نشان می‌دهد و تحلیلگران اهمیت حمایت عربستان و کشور‌های خلیج فارس را از این اتفاق ابراز کرده‌اند. به نظر می‌رسد عربستان از دولت جدید به طور محتاطانه‌ای حمایت کند و فرصتی را برای تضعیف بیشتر نفوذ ایران و تحکیم جایگاه خود نزد عموم و رهبری عربستان سعودی در جامعه گسترده‌تر اسلامی عرب ببیند.

البته همه چیز به روند انتقال قدرت در سوریه و دولت موقت آن بستگی دارد که بسیار در معرض خطر هستند. احتمال از بین رفتن وحدت اولیه و اعتدال اعلام شده بر اساس تقسیمات تاریخی جامعه و خشونت جنگ داخلی و حکومت اسد بسیار زیاد است. شعله‌ور شدن مجدد درگیری‌ها پس از چندین سال درگیری منجمد، بی‌ثباتی را تهدید می‌کند که ممکن است در جوامع مختلف قومی و مذهبی مشترک با عراق همسایه و همچنین در سراسر مرز‌ها و سیاست نفوذپذیر لبنان جریان داشته باشد.

در حالی که این تهدید‌ها باید کشور‌ها را به حمایت از دولت انتقالی تشویق کند، موفقیت احتمالی تهدیدات، حتی اگر در این مقطع دور از دسترس باشد، خطراتی را برای پادشاهی‌های عرب به همراه دارد. تا کنون دولت انتقالی به ریاست جولانی، به شدت از چالش‌های داخلی سوریه و همچنین نگرانی‌هایی که در سوریه ایجاد می‌کند آگاه بوده است.

تکه تکه شدن اپوزیسیون که به تضعیف قیام مردمی کمک کرد - سال‌ها بعد - با یک وحدت شگفت انگیز جایگزین شده است. افراط گرایی حکومت اسد افکار عمومی را به وحشت انداخت و متحدان بالقوه را راند و اکنون با وعده اعتدال و فراگیری جایگزین شده است و به جای مداخلات نظامی خارجی که جنگجویان سوری را دچار تفرقه کرد، دولت تحریر الشام درخواست‌هایی را برای حمایت سیاسی و اقتصادی ارسال می‌کند و به همسایگان اطمینان می‌دهد که هیچ گونه قصد جاه‌طلبی و توسعه‌طلبی ندارد.

دولت انتقالی سوریه با چالش‌های بزرگی در ایجاد ثبات و توسعه کشور سوریه مواجه است. بدون حمایت سیاسی و مالی قابل توجه و مهمتر از همه، با اجتناب از مداخلات رقابتی که سوریه را در داخل تقسیم می‌کند، قادر به غلبه بر این چالش‌ها نخواهد بود.

پیام مدنی قیام‌های عربی الهام بخش بسیاری از شهروندان خلیج فارس بود، در حالی که تهدید آن برای رهبران خلیج فارس و در نهایت ثبات، پایگاه مردمی آن را از بین برد. بازگشت شورشیان سوری تقریباً یک دهه بعد نشانه‌ای از این وعده و خطر را به همراه دارد. 

اما ترتیبات و نگرش‌های سیاسی در کشور‌های خلیج فارس به طور اساسی تغییر کرده است. به نظر می‌رسد جولانی درک می‌کند که لحظه انقلابی گذشته و منافع وی در پیوند پروژه دولت سوریه با پروژه‌های توسعه‌ای خلیج فارس در دوره کنونی است. متحد کردن افکار عمومی سوریه و همسو کردن احساسات رقابتی کشور‌های خلیج فارس برای موفقیت وی بسیار مهم است.