شناسهٔ خبر: 70550285 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: جام‌جم آنلاین | لینک خبر

حسن بزرا، کارگردان نمایش‌ میدانی «جانفدا»:

حاج‌ قاسم سلیمانی یک مکتب است

من قبل از شهادت حاج‌ قاسم سلیمانی، یکی دو بار با ایشان ملاقات داشتم. قبلا من بزرگداشت شهید مغنیه را در تالار وزارت کشور اجرا و کارگردانی و ایشان را زیارت کردم و مختصری حظ و بهره بردم.

صاحب‌خبر -

 یکی از عللی که علاقه‌مند به ساخت یک تئاتر میدانی بزرگ درباره حاج‌ قاسم سلیمانی شدم، رویکرد شخصی‌ام نسبت به ایشان بود. سردار سلیمانی شخصیتی بسیار جلب‌کننده و جذاب داشت و ممکن نبود ایشان را ملاقات کنید و جذب او نشوید. ایشان بسیار تأثیرگذار و کاریزماتیک بود و آدم‌ها را به سمت خود جذب می‌کرد. علاوه‌براین، ایشان یک سردار ملی با عقبه رشادت و جانبازی در دفاع‌مقدس بود و در مبحث مدافعان حرم حضرت‌زینب(س) و حفاظت از مظلومان سوریه نقش فعالی ایفا کرد و این کارها از او شخصیت ویژه‌تر و خاص‌تری برای مردم ایران ساخت. اکثر مردم به‌طور مطمئن از دور تصویری را دیده‌اند و می‌دانند که ایشان شخصیتی جان‌برکف بوده است و بسیاری از مردم از این جهت که حامی مظلومان بوده است، ایشان را می‌شناسند و بعد از این‌که قرار شد نمایشی را درباره حاج‌قاسم سلیمانی اجرا کنم، خیلی جزئی‌تر با ابعاد شخصیتی ایشان از تولد تا شهادت آشنا شدم. ابعاد شخصیتی شهید سلیمانی به‌قدری وسیع است که نمی‌توان در مدت یک‌ساعت‌ونیم به آن پرداخت. پس از شهادت ایشان، به درخواست مکتب حاج‌قاسم، تصمیم گرفتیم نمایشی با محوریت حاج‌قاسم سلیمانی تحت عنوان «جانفدا» اجرا کنیم. پس از اجرای موفقیت‌آمیز این نمایش و با توجه به وسعت موضوع آن، نمایش دیگری به نام «شهیدالقدس» نیز با محوریت فلسطین و حاج‌قاسم سلیمانی تولید شد. پس از اجرای این نمایش‌ها، تولید آثار نمایشی پیرامون شخصیت ایشان رونق بیشتری گرفت. تا قبل از اجرای این نمایش‌ها به این شیوه و با این وسعت به شهید سلیمانی نپرداخته بودیم. 

تا دغدغه کسی نباشد و نخواهد شهید سلیمانی را بشناسد، نمی‌تواند به حقیقت پی ببرد. یکی از مشکلات ما در جامعه این است که مردم هرآنچه در فضای مجازی درباره شهید سلیمانی گفته شود، باور می‌کنند. به‌عبارتی، مردم هر تحلیل و اظهارنظری را که از جبهه مقابل درباره این سردار بزرگ می‌شنوند حقیقت فرض می‌کنند. درواقع حقیقت به این شیوه به‌دست‌نمی‌آید، بلکه با مطالعه و تطبیق آن با واقعیت جامعه و با توجه به مذهب و سیاست حاصل می‌شود. فکر می‌کنم باید آثار فرهنگی زیادی ازجمله کتاب، فیلم و ... درباره شهید سلیمانی ساخته شود. به‌جز این دو نمایش بزرگ میدانی، اثر ماندگار دیگری تولید نشد که مخاطب ببیند و به داستان آن گوش دهد و اگر هم تولید شده، من ندیدم. شهید سلیمانی تنها یک نمونه است، اما در بسیاری از موارد به‌قدری کار فرهنگی تبیین‌گر انجام نمی‌دهیم که بالاخره ضربه‌اش را می‌خوریم؛ یعنی به‌قدری جبهه مخالف طراحی‌ می‌کند و می‌گوید که ما را به حاشیه می‌راند. امروز جنگ روایت‌ها اتفاق می‌افتد و ما در این جنگ در حال بازنده‌شدن در این جنگ هستیم، چون روایت نکردیم. تنها زمانی می‌توانیم در جنگ روایت‌ها برنده باشیم که کار فرهنگی که انجام می‌دهیم مداوم و ادامه‌دار باشد. اصلا حاج‌قاسم سلیمانی یک مکتب است و نمی‌توانیم کار فرهنگی‌مان را محدود به دوره‌ای کنیم که ایشان به شهادت رسیده است. بنابراین، برای این‌که تأثیر یک حرکت فرهنگی را ببینیم، باید در یادآوری مطالب ممارست داشته باشیم. نکته دیگر این‌که نحوه بیان این روایت‌ها درباره حاج‌قاسم سلیمانی و شخصیت‌های ملی نیز اهمیت دارد، چون فقط چگونگی بیان روایت است که در این روزگار می‌تواند موجب تمایز اثر شما با دیگر آثار شود و مخاطبان نیز آن را باور کنند. کار قوی، تکرار و ممارست برای برنده‌شدن در جنگ روایت‌ها که نداریم و جذابیت هم ایجاد نمی‌کنیم؛ پس نباید انتظار داشته باشیم آنچه را که مردم می‌شنوند باور کنند.