شناسهٔ خبر: 70546659 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

اندیشکده موسسه تحقیقات سیاست خارجی؛

کریدورهای تجاری؛ جنبش جهانی برای مقابله با سلطه غرب

تهران-ایرنا- «آنتونیا کولیباسانو» مطلبی را با موضوع جنگ کریدورهای تجاری در اندیشکده «موسسه تحقیقات سیاست خارجی» نوشته که در بخشی از آن آمده است که توسعه کریدورهای تجاری جدید را می‌توان یک گام استراتژیک در پیشبرد یک جنبش جهانی برای مقابله با سلطه غرب در نظر گرفت.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری ایرنا، در جهان امروز، جغرافیای سیاسی و اقتصادی به سرعت در حال تحول است و بازیگران اصلی در تلاش‌اند تا قواعد بازی را به نفع خود تغییر دهند. در این میان، ائتلاف غیررسمی چین، ایران، روسیه و کره شمالی، نمایی تازه از یک شبکه استراتژیک ضدنفوذ ارائه می‌دهد که بر بازتعریف مسیرهای تجاری، سرمایه‌گذاری و همکاری‌های نظامی متمرکز است. این اتحاد، با عبور از مرزهای سنتی، به دنبال به چالش‌ کشیدن هژمونی غرب و ایجاد بستری تازه برای نظام جهانی است.

اندیشکده «موسسه تحقیقات سیاست خارجی» مطلبی را به قلم «آنتونیا کولیباسانو» عضو ارشد برنامه اوراسیا این اندیشکده با عنوان «جنگ کریدورهای تجاری؛ افزایش رقابت بین ائتلاف چین، ایران و رسیه با غرب» منتشر کرده که بخش اول از ترجمه آن منتشر شده و بخش دوم و پایانی متن کامل این گزارش در ادامه آمده است:

توسعه کریدورهای تجاری جدید را می توان به عنوان یک گام استراتژیک در پیشبرد یک جنبش جهانی گسترده‌تر برای مقابله با سلطه غرب در نظر گرفت. این بحث‌ها حول موضوعاتی مطرح می‌شود که خواستار مشارکت بیشتر جنبش عدم تعهد، نقش بیشتر برای همکاری جنوب-جنوب و بریکس هستند. اگرچه بریکس هنوز نتایج اقتصادی قابل توجهی ارائه نکرده، اما به طور مؤثری به عنوان یک آهنربای سیاسی عمل کرده و کشورهای مشتاق برای کشف مزایای اقتصادی بالقوه، فراتر از نشست‌های سیاسی جذب این گروه شده‌اند.

توسعه کریدورهای تجاری جدید را می توان به عنوان یک گام استراتژیک در پیشبرد یک جنبش جهانی گسترده‌تر برای مقابله با سلطه غرب در نظر گرفت.

ترکیه، به ویژه، از سال ۲۰۱۸ در اقدامی که هدف آن نشان دادن قدرت منطقه‌ای رو به رشد این کشور همراه با رویکرد سیاست خارجی چند بعدی آن بود برای پیوستن به بریکس علاقه نشان داده است. اخیراً، در سپتامبر ۲۰۲۴، گزارش‌هایی مبنی بر درخواست رسمی ترکیه برای پیوستن به بریکس منتشر شد و مقامات روسی این درخواست را تأیید کردند. با این حال، مقامات ترکیه دچار ابهام هستند و اعلام کرده‌اند که این روند بدون تایید درخواست رسمی ادامه دارد و از نوامبر ۲۰۲۴، وضعیت عضویت ترکیه نامشخص است. عدم تعهد ترکیه به غرب در تحریم روسیه و قرار دادن خود به عنوان مذاکره کننده کلیدی بین روسیه و غرب در مورد اوکراین، اتحاد این کشور با غرب را به چالش کشیده است، حتی اگر این کشور عضو ناتو باشد.

در عین حال، ترکیه و چین با توسعه تجارت، سرمایه گذاری دوجانبه و دیدارهای سطح بالا در سال‌های اخیر بیشتر به هم نزدیک شده اند. علاوه بر این، کنسرسیوم چینی متشکل از شرکت «کشتیرانی اقیانوس آرام چین»، هلدینگ «بازرگانان چین اینترنشنال»، و «سی آی سی کپیتال» ۶۵ درصد از سهام بندر «کومپورت» ترکیه را در سال ۲۰۱۵ به دست آورد که مهمترین سرمایه گذاری چین در یک بندر دریای سیاه ترکیه است که در آن زمان بخشی از ابتکار کمربند و جاده و اکنون عملا بخشی از کریدور میانی است.

اقدام متعادل کننده استراتژیک ترکیه بین روسیه، چین و غرب، همراه با موقعیت آن در امتداد مسیرهای تجاری حیاتی شرق-غرب، پیامدهای مهمی برای کریدورهای جایگزین دارد. نقش ترکیه می‌تواند ظرفیت این مسیرها را برای تسهیل جریان‌های تجاری غیرغربی، در راستای اهداف گسترده‌تر ائتلاف چین، ایران، روسیه و کره شمالی، تقویت کند. با توجه به روابط پیچیده ترکیه با ایالات متحده، آنکارا از مدت ها قبل از روابط خود با روسیه و اکنون روابط رو به گسترش خود با چین برای تقویت نفوذ استراتژیک خود با واشنگتن استفاده کرده است. ترکیه با مشاهده دور شدن آمریکا از اوراسیا و خاورمیانه که آنکارا آن را تضعیف حضور آمریکا در منطقه می‌داند، این فرصت را پیش روی خود می‌بیند تا از روابط خود با چین و روسیه نه تنها برای منافع اقتصادی بلکه برای اطمینان از همسویی خود با قوی ترین‌قدرت‌های نوظهور منطقه استفاده کند.

کریدورهای تجاری؛ جنبش جهانی برای مقابله با سلطه غرب تردد کشتی‌های باری در دریای سیاه

ترکیه در منطقه دریای سیاه تنها کشوری نیست که از سرمایه گذاری های چین با هدف تقویت کریدورهای تجاری استقبال می‌کند. در سال‌های اخیر، چین ردپای اقتصادی خود را در گرجستان هم عمیق‌تر کرده است و پروژه های زیرساختی و استراتژیک با پیامدهای منطقه‌ای قابل توجه را در اولویت قرار داده است. در ماه می ۲۰۲۴، یک کنسرسیوم به رهبری چین، قرارداد توسعه بندر «آناکلیا» در سواحل گرجستان در دریای سیاه را منعقد کرد. پروژه‌ای که قرار است نقش گرجستان را در کریدور میانی و طرح کمربند و جاده چین تقویت کند. علاوه بر این، شرکت‌های چینی پروژه‌های زیرساختی بزرگی را انجام داده‌اند، مانند ساخت تونل «کِوِشتی-کوبی»، بزرگترین تونل در گرجستان، که این کشور را به شبکه تجاری رو به رشد فرااوراسیا چین ادغام می‌کند. این سرمایه‌گذاری‌ها بر منافع استراتژیک چین در قرار دادن گرجستان به‌عنوان یک مرکز ترانزیت حیاتی، در راستای اهداف گسترده‌تر آن برای تقویت اتصال و نفوذ در سراسر اوراسیا تأکید می‌کند.

استراتژی چین برای گسترش حضور خود در امتداد کریدورهای تجاری اوراسیا نه تنها به ساخت این مسیرها بلکه به تضمین رقابت و جذابیت آنها برای حمل و نقل بستگی دارد. ارزیابی رقابت پذیری این کریدورها، برای درک اینکه کدام مسیرها برای ترانزیت آسیا-اروپا قابل دوام هستند ضروری است.

تلاش غرب برای مقابله با توسعه کریدورهای ائتلاف چین، ایران و روسیه مستلزم افزایش سرمایه‌گذاری در این کریدورهای ترانزیتی و اولویت‌بندی راهبردی مسیرهایی است که کمتر در برابر نفوذ این ائتلاف آسیب‌پذیر هستند.

برای مقابله با چین و اتحاد غیررسمی این کشور با ایران، روسیه و کره شمالی در تلاش آنها برای گسترش نفوذ در سراسر اوراسیا و به طور بالقوه، تغییر شکل پویایی تجارت جهانی از طریق کریدورهایی مانند مسیر شمال-جنوب، که روسیه در حال توسعه آن است و همچنین شبکه های شرق-غرب را به مسیرهای دریایی جهانی متصل می کند، غرب باید فعالانه برای تقویت حضور خود در این مسیرهای استراتژیک تلاش کند. دستیابی به این امر نه تنها مستلزم افزایش سرمایه‌گذاری در این کریدورهای ترانزیتی است، بلکه نیازمند اولویت‌بندی راهبردی مسیرهایی است که کمتر در برابر نفوذ ائتلاف چین، ایران، روسیه و کره شمالی آسیب‌پذیر هستند. سرمایه‌گذاری در این کریدورها بازدهی قوی دارد، نه تنها به این دلیل که منطق تجاری روشنی برای جایگزین‌های کریدور شمالی وجود دارد بلکه احتمالاً به این دلیل که کمتر مورد استفاده قرار می‌گیرند. با توجه به اینکه حتی پس از پایان جنگ اوکراین، پیوستن مجدد روسیه به تجارت اروپا با چالش‌های اساسی مواجه خواهد شد، بلکه به این دلیل که چنین سرمایه‌گذاری‌هایی غرب را قادر می‌سازد تا نفوذ خود را در چشم‌انداز زیرساختی که به سرعت در حال تحول است حفظ کند و نقش متوازن را در شکل‌دهی مسیرهای اقتصادی و تجاری جهانی تضمین کند.

از منظر ژئواستراتژیک، نقش مرکزی چین در تمام مسیرهای تجاری متصل به آسیا، اخلال در ائتلاف چین، ایران، روسیه و کره شمالی را به سرمایه گذاری غرب در کریدورهای جایگزینی که ایران را دور می زند و اتکا به ترکیه را محدود می کند، وابسته می کند. رویکرد ترکیه، ایجاد توازن در اتحادها و اولویت دادن به دستاوردهای فوری، باعث شده است تا با چین بیشتر هماهنگ شود و در برخی مواقع، روسیه را کنار بگذارد و لایه‌ای از عدم اطمینان را به آن اضافه کند. در حالی که اروپا ممکن است این ابهام را تحمل کند، با توجه به مواجهه کمترش با تأثیرات اتحاد عملکردی ائتلاف چین، ایران، روسیه و کره شمالی بر مسیرهای باز تجارت جهانی، ایالات متحده نمی‌تواند چنین نرمشی را تحمل کند. ایالات متحده بر عملکرد روان مسیرهای دریایی جهانی تکیه می‌کند که یکی از الزامات ژئوپلیتیکی کلیدی آن است. بنابراین، ایالات متحده باید در برابر هرگونه تغییری که ائتلاف چین، ایران، روسیه و کره شمالی ممکن است در هنجارهای تجاری فعلی ایجاد کند آگاه باشد و آن را کاهش دهد.

کریدورهای تجاری؛ جنبش جهانی برای مقابله با سلطه غرب کشتی‌های باری در انتظار بازرسی در دریای سیاه

تقاطع بین کریدور شمال-جنوب روسیه و کریدورهای میانه و جنوبی، جایی که چین در حال گسترش نفوذ است، نه تنها برای اوراسیا بلکه برای کل سیستم تجارت بین‌الملل چالش‌هایی ایجاد می‌کند. با توجه به اهداف بلندمدت اعلام شده چین و روسیه برای کاهش نفوذ غرب در بازارهای جهانی، طراحی این کریدورها قصد آنها را برای ایجاد ساختاری به منظور رسیدن به این هدف برجسته می کند. اگرچه این اقدامات برای کوتاه مدت یا میان مدت در نظر گرفته نشده است، اما اگر این مسیرهای جدید قوانینی را وضع کنند که هنجارهای موجود دریانوردی آزاد را که در حال حاضر توسط استانداردهای غربی تأیید شده است تضعیف کند، تأثیر آن در تجارت جهانی بازتاب خواهد داشت.

این احتمال وجود دارد که اروپا و ایالات متحده راه‌هایی را برای مقابله با نفوذ پیش‌بینی‌شده توسط ائتلاف چین، ایران، روسیه و کره شمالی در اوراسیا، از جمله بررسی دقیق توسعه کریدورهای تجاری فعلی، بررسی کنند.

بنابراین، این احتمال وجود دارد که اروپا و ایالات متحده راه‌هایی را برای مقابله با نفوذ پیش‌بینی‌شده توسط ائتلاف چین، ایران، روسیه و کره شمالی در اوراسیا، از جمله بررسی دقیق توسعه کریدورهای تجاری فعلی، بررسی کنند. کریدور میانه دو نوع دارد: یکی که از طریق ترکیه و مدیترانه به اروپا می رسد و دیگری که از طریق دریای سیاه به اروپا متصل می شود و به بنادر رومانی و بلغارستان دسترسی دارد. در کنار کریدور جنوبی، این مسیرها را می توان با در نظر گرفتن مناطق و کشورهایی که طی می‌کنند به عنوان کریدور میانی الف و کریدور میانی ب دسته بندی کرد. این تحلیل نشان می‌دهد که مناسب‌ترین کریدور شرق-غرب برای غرب، از نظر کنترل و حداقل تبعات، کریدور میانی ب است. این مسیر از چین و از طریق آسیای مرکزی و قفقاز، سپس از طریق دریای سیاه به طور مستقیم به اروپا امتداد دارد، یک مسیر قابل اعتماد با خطرات ژئوپلیتیکی کاهش یافته است.

نوع کریدور تجاری که هم ایران و هم ترکیه را دور می زند، از دریای سیاه می گذرد، منطقه‌ای که در حال حاضر در خطر تشدید درگیری است. هدف استراتژیک روسیه برای کنترل سواحل جنوبی اوکراین، که با افزایش حملات به بندر «اودسا» در ماه‌های اخیر مواجه شده، نگرانی‌های امنیتی پیرامون این مسیر را تشدید می‌کند. در حالی که در حال حاضر کریدور میانی با توجه به وضعیت عملیاتی فعلی زیرساخت های چندوجهی، کمی رقابتی تر از کریدور جنوبی است حمایت پایدار غرب از سرمایه گذاری در آن می تواند این مسیر را امکان پذیرتر کند. در عین حال، ممکن است در طی این فرآیند، و با پایان یافتن جنگ در اوکراین به شیوه‌ای مطلوب برای غرب، دریای سیاه با توجه ظرفیت تجاری که دارد دوباره به مسیری آزاد تبدیل شود.

تلاش‌های غرب برای توسعه کریدور میانی و ترویج «آسیای مرکزی باز» که از سرمایه‌گذاری فراتر از چین و روسیه استقبال می‌کند، به نتیجه رسیده است. استراتژی اتحادیه اروپا-آسیای مرکزی و مشارکت ایالات متحده در پروژه‌های اتصال منطقه‌ای به تصمیم قزاقستان برای عدم پیوستن به بریکس در سال ۲۰۲۴ کمک کرده است، در عوض آنها را تشویق کرده تا بر رشد اقتصادی خود تمرکز کنند. در عوض، تاکید غرب بر همکاری منطقه‌ای بدون سیاست‌های صریح پیوستن به ائتلاف‌ها، به خوبی با موضع مستقل سیاست خارجی قزاقستان همخوانی دارد. قزاقستان نسبت به طرح دروازه جهانی اتحادیه اروپا که پروژه های زیرساختی را تأمین مالی می‌کند، ابراز علاقه کرده است که نشان دهنده استقبال آن برای نوع توسعه مورد حمایت غرب است.

کریدورهای تجاری؛ جنبش جهانی برای مقابله با سلطه غرب بندر اوداسای اوکراین در دریای سیاه

توسعه کریدور میانی ب، مسیری که از طریق دریای سیاه به اروپا می رسد می تواند نقش اساسی در باز نگه داشتن قفقاز جنوبی برای رشد مورد حمایت غرب، حتی در بحبوحه تعامل آن با روسیه و چین، ایفا کند. این پتانسیل بر دو عامل استوار است. اولاً، تا زمانی که آسیای مرکزی، به ویژه قزاقستان، پذیرای همکاری با غرب در پروژه‌های زیربنایی باشد، قفقاز جنوبی از این فضای باز بهره خواهد برد. دوم، گسترش کریدور میانی ب با خط مهار غربی که از دریای بالتیک تا دریای سیاه و آدریاتیک را در بر می‌گیرد، همسو می‌شود. این ابتکار که به عنوان ابتکار سه دریا نیز شناخته می‌شود، با هدف ارتقای زیرساخت ها برای اهداف اقتصادی و نظامی است و از زمان شروع جنگ در اوکراین اهمیت فزاینده‌ای پیدا کرده است.

اتحاد چین، ایران، روسیه و کره شمالی نه تنها قلمرو، بلکه نفوذ قوی تری بر تعریف کریدورهای تجاری «آزاد و باز» به دست خواهد آورد که نتایجی با عواقب بالقوه برای تجارت دریایی نه تنها در منطقه بلکه در سراسر جهان خواهد داشت.

این تمرکز استراتژیک در حال حاضر سرمایه‌گذاری قابل‌توجهی در تأسیسات بندری کلیدی مانند «گدانسک» و «کنستانتا»، همراه با توسعه یک خط راه‌آهن بین آنها را ایجاد کرده است. با نگاهی به آینده، این تلاش‌ها ممکن است از تبدیل «دانوب» به یک کریدور تجاری با پتانسیل دوگانه برای لجستیک نظامی حمایت کند. همزمان، «ویا کارپاثیا»، یک شبکه بزرگراهی فراملی که دریای بالتیک را به دریای اژه و دریای سیاه وصل می‌کند تا حمل‌ونقل شمال به جنوب و تجارت منطقه‌ای را تقویت کند، اولویت بالایی برای طرح سه دریا باقی مانده است. در حالی که بسیاری از پروژه‌ها بودجه اتحادیه اروپا را دریافت می‌کنند، سرمایه‌گذاری خصوصی قابل توجهی را نیز جذب می‌کنند و نشان می‌دهد که بازگشت سرمایه‌گذاری در این پروژه بالاتر از سایر پروژه‌های زیربنایی معمول است. موفقیت در این نگاه متکی بر غرب، به ویژه دولت ایالات متحده برای مقابله با چالش ناشی از اتحاد غیررسمی چین، ایران، روسیه، و حمایت شمالی، و چشم‌انداز آن به تدوین استراتژی‌های متقابل است. اما هه این موضوع بستگی به این دارد که آیا دریای سیاه یک منطقه دریایی باز می‌تواند باقی بماند یا خیر. اگر جنگ اوکراین در ماه‌های آینده تشدید شود و روسیه بخش‌های بیشتری از خط ساحلی اوکراین را در اختیار بگیرد، اوضاع کاملاً متفاوت از سناریویی است که روسیه مجبور به عقب‌نشینی می‌شود و اجازه دهد اوکراین منطقه اقتصادی انحصاری خود را بازبس گیرد. در مورد اول، اتحاد چین، ایران، روسیه و کره شمالی نه تنها قلمرو، بلکه نفوذ قوی تری بر تعریف کریدورهای تجاری «آزاد و باز» به دست خواهد آورد که نتایجی با عواقب بالقوه برای تجارت دریایی نه تنها در منطقه بلکه در سراسر جهان خواهد داشت.