شناسهٔ خبر: 70546635 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایکنا | لینک خبر

تدبر در سوره‌های جزء سی‌ام؛ غاشیه

جسمانیت معاد متفاوت از درک دنیایی ماست

هانی چیت‌چیان گفت: معاد و رهسپاری انسان به بهشت و دوزخ جسمانی است، اما جسمانیت معاد چیزی متفاوت از آن تجربه کالبدی انسان در این دنیا است.

صاحب‌خبر -
جسمانیت معاد متفاوت از  چیزی است که آن را در دنیا درک می‌کنیمبه گزارش خبرنگار ایکنا، سلسله‌جلسات تدبر در سوره‌های جزء سی‌ام قرآن که از سوی مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران هر هفته یکشنبه‌ها در مسجد کوی دانشگاه و با سخنرانی هانی چیت‌چیان؛ مدرس و کارشناس قرآنی برگزار می‌شود، شب گذشته یکشنبه 9 دی‌ماه اختصاص به سوره مبارکه «غاشیه» داشت.
 
در این جلسه طبق معمول هر هفته چیت‌چیان ترجمه تحت‌اللفظی از آیات این سوره با 26 آیه ارائه داد و با توجه به اشارات این سوره درباره روز عقوبت گناهکاران و پاداش درستکاران، نکاتی را متذکر شد که در ادامه به خلاصه‌ای از آن پرداخته می‌شود؛
 
«غاشیه اشاره به معاد دارد؛ صرف نظر از اینکه در آن چه گروهی از انسان‌ها حضور داشته باشند، روزِ حشر و برانگیختن است؛ چه بدکاران و چه نیکوکاران. در غاشیه خداوند به مجموعه‌ای از وعده‌هایی اشاره دارد که به واسطه درگیر شدن هر یک از آنها به آن وعده‌ها و مواضعِ تعریف شده، عیارها مشخص شده و نسبت به هم تمیز داده شده و به این واسطه معلوم می‌شود که هر کدام در کدام دسته و گروه قرار می‌گیرند.
 
نکته‌ای که از مرور آیات این سوره به ذهن متبادر می‌شود؛ همانند بسیاری دیگر از سوره‌ها اشاره به روز حشر دارد، وجه تمثیلی آن است که خداوند به مجموعه‌ای از ما به ازاهای ملموس، اشاره دارد که اگر کار خوبی انجام دهیم، در ازایش این موقعیت نصیب انسان می‌شود و در ازای ارتکاب به کار بد نیز مجموعه از بلیات و موقعیت‌های نه‌چندان خوشایند که اتفاقاً انسان در زندگی مادی آنها را تجربه کرده است.
 
معاد و رهسپاری انسان به بهشت و دوزخ برخلاف برزخ که حد فاصل میان دو دنیا است، جسمانی است، اما جسمانیت معاد چیزی متفاوت از آن تجربه کالبدی است که انسان آن را در این دنیا تجربه می‌کند. اشارات مادی که خداوند در قرآن درباره ماهیت معاد دارد، برای تقریب ذهن انسان است و به جهت ملموس بودن هر چه بیشتر آن؛ در حالی که قرار نیست که اگر صحبت از «تجری من تحت‌الانهار» است، به طور حتم در مواجهه با بهشت با باغ‌هایی روبه‌رو شویم که لزوماً در زیر پای درختان آن نهرها و جوی‌های آبی روان است. مواجهه با چنین اشاراتی نیاز دارد تا از این رویارویی ظاهری کمی عمیق‌تر شده و به منظوری دقیق‌تر قرآن برسیم.
 
صحبت از تجری من تحت‌الانهار شد و تأکید بر آن است که بهشت بهره‌مندی دائمی از مواهبی است که همچون این نهر و جوی پر آب، دمی منقطع نمی‌شود و فیض دائم و کثیر در آن است و حتی باید آن را چیزی فراتر از آب جاری در یک نهر دانست، چرا که در نهر، گاه ممکن است با حجم و سرعت کم آب روبرو باشیم، اما آنچه قرآن به آن اشاره می‌کند، خیری کثیر و دائمی است. اگر بخواهیم مثالی مشابه به آن زده و ما به ازای دنیایی برای آن فرض کنیم، مسیر علم و دانش‌ورزی را می‌توان در نظر گرفت. یک دانشمند که مرزهای علم و دانش را درمی‌نوردد؛ جایی احساس می‌شود که او به اوج آن رسیده و دیگر نقطه‌ای ناشناخته باقی نمانده باشد، حال آنکه به محض رسیدن او به آن نقطه مجدد، نقطه مجهول و نامعلومی برای او ایجاد می‌شود و برای فهم آن نیاز به جهد بیشتری است؛ یعنی جریان سیالی که به اصطلاح تمامی ندارد و به محض رسیدن به نقطه‌ای که همه تصور می‌کنند پایان راه است، تازه افقی جدید رو به انسان باز می‌شود. بهشت به جهت سیال بودن و نو به نو شدن و تازگی و عدم تکرار، مشخصاً چنین وضعی دارد. 
 
در این سوره یک مورد جلب توجه می‌کند و آن اینکه مشخصاً عنوان نشده این دو دسته که در مقابل هم قرار می‌گیرند یکی به شکل مصداقی مجموعه‌ای از کارهای ناشایست را انجام می‌دهد، پس سزایش این است و آن دیگری در ازای کارهای خوبی که به شکل مصداقی انجام می‌دهد، لذا پاداشی دریافت می‌کند، بلکه این دو دسته براساس دو طیف کاری که به آن مرتکب می‌شوند، از یکدیگر تفکیک می‌شوند؛ یکی «عامله ناصبه» هستند و دیگر دسته با این عبارت یعنی «لِسعیها راضیه» تعریف شده‌اند. یعنی براساس اشاره این سوره برخی رنج بیهوده برده و لذا در آن دنیا پشیمان هستند و آن دسته دیگر نسبت به تلاشی که از خود براساس بضاعت خود انجام داده‌اند، راضی بوده و شکرگزارند.
 
خداوند در این سوره آن دسته که دچار خسران و پشیمانی شده‌اند، گروهی از انسان‌های زیاده‌خواه که بیش از آنچه برایشان مقدر شده در پی جاه و مقام دنیا دست و پا می‌زنند، معرفی می‌کند؛ این دسته به واسطه اشغال تمام اوقات زندگیشان به امور دنیا و کسب ثروت و مقام از یاد خدا و کمک به هم‌نوع غافل بوده‌اند و در مقابل دسته‌ای که به ظرفیت‌ها و توانایی خود واقفند و تلاش آنها در حد معقول تعریف شده و نسبت به آن رضایت دارند و در عین حال بخشی از وقت خود را نیز صرف امور خیر و کمک به اطرافیان می‌کنند.  باید دید که سعی‌ای که این گروه به آن راضی هستند در چه حدی است و با چه متر و معیاری سنجیده می‌شود؟ آیا تفکر، صبر بر برخی مصائب و مشکلات نیز مصداق سعی است.
 
در حقیقت سعی همراه با جهد در راستای تغییر ماهیت یک امر است که اینجا برطرف شدن ناهنجاری و از سر راه برداشتن مشکلی از پیش پای مؤمنان است، اما اینکه آیا توش و توان انسان قادر است از عهده آن برآید یا خیر، ممکن است این اتفاق بیفتد و ممکن است هم محقق نشود و به زبان عامیانه زور انسان به آن نچربد. مهم آن است که او تلاش خود را در حد بضاعتش انجام داده است و نسبت به آن راضی است.
 
نکته‌ دیگر درباره سوره غاشیه این است که در نتیجه تلاش نباید توقع داشت که مردم و آدم‌ها تغییر کنند، اساساً به زور و جبر نمی‌توان احوال انسان‌ها را تغییر داد، همچنانکه پیامبر اکرم(ص) نیز قادر به این کار به معنای مطلق آن نبود و این انسان‌ها هستند که باید خودشان تصمیم بگیرند تا حالشان تغییر کند. لذا نباید توقع داشت حال که در این مسیر، هزینه صورت گرفته، زمانی اختصاص پیدا کرده و متحمل برخی خسارات و سختی‌ها شده‌ایم نتیجه آن باید این شود که حتماً احوالی دگرگون شود. تنها باید نسبت به آن کوشش راضی بود و چنین تلقی داشت که ما تلاش خود را کرده‌ایم و مابقی مقدرات است.»
 
ادامه دارد ...  
 
انتهای پیام