به گزارش جماران، نیویورک تایمز در گزارشی نوشت: دیوارهای محل دفن رئیسجمهور پیشین سوریه، «حافظ اسد» اکنون پوشیده از شعارهایی است که مردم سوریه سالها در دل داشتند اما طی پنج دهه حکومت خانواده اسد هرگز جرأت بیان آن را پیدا نکردند. این بنای بزرگ و غارمانند، بر بلندای تپهای مشرف به القرداحه، زادگاه خانواده اسد، قرار گرفته است. در هفتههای اخیر، سوریها به این مکان آمدهاند تا خشم و انزجار خود را ابراز کنند؛ برخی اینجا نفرین کردهاند، تف انداختهاند و حتی بر این یادبود ادرار کردهاند. سقفهای بلند و قوسیشکل بنا نیز از زمانی که شورشیان مقبره را به آتش کشیدند، سوخته و سیاه شده است. برخی از نوشتههایی که بر دیوارها دیده میشود، عبارتند از: «لعنت به روح تو، حافظ» و «نگفتم که به سراغت خواهیم آمد؟.»
القرداحه، در مرکز استان لاذقیه و در ساحل غربی مدیترانه سوریه واقع شده است. این منطقه بهعنوان قلب جامعه اقلیت علوی این کشور شناخته میشود، گروهی که خاندان اسد نیز به آن تعلق دارند. علویان که حدود ۱۰ درصد از جمعیت سوریه را تشکیل میدهند، در دوران حکومت خاندان اسد، بر ساختار قدرت، طبقه حاکم و ردههای بالای ارتش تسلط داشتند. با گذر سوریه از دوران طولانی حکومت اسد، مردم این کشور خواستار پاسخگویی در قبال جنایاتی هستند که در دوران حکومت سرکوبگرانهای که با «حافظ اسد» آغاز شد و به پسرش «بشار اسد» - که بهتازگی از قدرت کنار گذاشته شده - منتقل شد، رخ دادهاند. این مطالبه، جامعه علوی را با نگرانی روبهرو است.
دکتر «فداء دیب»، متخصص زنان و از اعضای جامعه علوی، در واکنش به تخریب قبر «حافظ اسد» گفت: «وقتی مردم وارد اینجا میشوند، نفرین میکنند و آن را تخریب میکنند، دیگر مهم نیست که او چه کسی بوده است. اینجا محل دفن یک فرد درگذشته است و باید از آن محافظت شود.» او این سخنان را در جلسهای که اخیراً در سالن روستای القرداحه برگزار شد، بیان کرد.
به گفته ساکنان علوی استان لاذقیه، تنها مردگان نیستند که به محافظت نیاز دارند. در جریان سفری اخیر به این منطقه، علویان از ترسهای خود درباره انتقامجویی صحبت کردند و تقریباً همه، مانند تکرار یک مانترا (عبارتی که بارها تکرار میشود)، تأکید داشتند که به چیزی فراتر از همه نیاز دارند: امنیت و آرامش. این نگرانیها با انتشار پستهای تهدیدآمیز در شبکههای اجتماعی شدت یافته است؛ پستهایی که در آن برخی از سوریها معتقدند علویها باید بهای حمایت خود از حکومت اسد را بپردازند. برخی از علویها از هموطنان سوری خود درخواست کردهاند که به جای محاکمه، از آنها استقبال کرده و از آنها محافظت کنند. دکتر «فداء دیب» در این باره گفت: «ما نمیخواهیم آنها ما را بترسانند. نباید مجبور باشیم وفاداریمان را اثبات کنیم. کشور باید ما را در آغوش بگیرد.»
«احمد الشرقا»، رهبر اسلامگرای شورشیانی که اوایل این ماه «بشار اسد» را سرنگون کردند، تلاش کرده است تا به اقلیتهای مختلف سوریه از جمله علویها، مسیحیان و دروزیها اطمینان بدهد. به گفته ساکنان، یک روز پس از سقوط «بشار اسد» در ۸ دسامبر، گروه تحت رهبری «احمد الشرقا» نمایندهای به القرداحه فرستاد تا با رهبران و بزرگان این روستا دیدار کند. به گفته رهبران محلی، این دیدار شروع امیدوارکنندهای بود. اما در روزهای پس از آن، افراد مسلحی که گمان میرود اعضای گروههای شورشی دیگر باشند، وارد روستا شدند، خودروها را به سرقت بردند و خانهها را غارت کردند. بر اساس گزارش دیدهبان حقوق بشر سوریه، مستقر در بریتانیا، علویها این هفته در چند استان در اعتراض به ویدئویی که ادعا میشود حمله به زیارتگاهی مقدس برای این فرقه را نشان میدهد، تظاهرات کردند. با این حال، مقامات دولت انتقالی اعلام کردند که این ویدئو قدیمی است و مجدداً منتشر شده است.
برخی از علویها هشدار دادهاند که اگر دولت جدید نتواند امنیت آنها را تضمین کند، مجبور خواهند شد برای حفاظت از خود اقدام کنند. بسیاری از اعضای این فرقه معتقدند که آنها نیز، مانند سایر سوریها، تحت سرکوب دیکتاتوری اسد قرار داشتهاند. آنها ادعا میکنند هرگز بهعنوان یک طبقه ممتاز در نظر گرفته نشدهاند و برای اثبات این موضوع به خانههای فرسوده و حقوقهای ناچیز خود اشاره میکنند که نشاندهنده فقر و محرومیت آنهاست. برخی نیز بر این باورند که فشارهای اقتصادی، و نه دلایل ایدئولوژیک، علویهای بسیاری را مجبور به پیوستن به ارتش کرده است.
در اوایل جنگ داخلی سوریه، که از سال ۲۰۱۱ آغاز شد و اکنون ۱۳ سال ادامه یافته است، انفجارهایی بخشهایی از منطقه ساحلی غربی را که محل سکونت بخش عمدهای از جمعیت علوی است، هدف قرار داد. در حالی که شورشیان علیه «بشار اسد» قیام کرده بودند، دولت او، به گفته ساکنان القرداحه، اقدام به توزیع سلاح میان برخی از اعضای اقلیت علوی کرد. برخی از علویهایی که در آن زمان مسلح شده بودند، اکنون سلاحهای خود را به دولت موقت تحویل دادهاند. اما بسیاری از آنها حاضر به خلع سلاح نیستند، مگر اینکه تضمینهایی برای حفاظت از آنها در برابر حملات ارائه شود.
پس از غارت القرداحه، دولت موقت جدید سوریه نیروهایی را برای حفاظت از یک ایست بازرسی در ورودی این روستا مستقر کرد. با این حال، علویها علاوه بر نگرانی درباره امنیت خود، از رهبران جدید میخواهند که در تلاش برای اجرای عدالت و پاسخگویی، آنها را به طور خاص هدف قرار ندهند. دکتر «عواس عثمان»، عضو شورای روستای القرداحه و از جامعه علوی، در جلسه اخیر شورا اظهار داشت: «یا باید عفو عمومی شامل همه جنایتکاران جنگی شود، نه فقط افراد خاص، یا محاکمهای برای تمام جنایتکاران جنگی از همه طرفها برگزار شود.» اما عفو عمومی گسترده برای بسیاری از مردم سوریه غیرقابل قبول است؛ کشوری که در دوران حکومت اسد، صدها هزار نفر کشته، زندانی یا شکنجه شدهاند. دولت جدید اعلام کرده است که به سربازان وظیفه عفو اعطا خواهد کرد، اما کسانی که مسئول قتل یا شکنجه هموطنان سوری خود بودهاند، باید پاسخگو باشند.
مقامات دولت موقت جدید معتقدند که جامعه علوی هنوز در موقعیتی نیست که بخواهد شرایطی را تعیین کند. آنها علویها را به مشارکت مستقیم در جنایات رژیم اسد علیه مردم سوریه متهم میکنند. «احمد هلال»، وکیلی که اکنون ریاست دادگستری در شهر حلب را بر عهده دارد، اظهار داشت: «آنها باید حداقل یک سال سکوت کنند و هیچ مطالبهای نداشته باشند. آنها زندانیان را در زندانها کشتند و به ما رحم نکردند. حالا صحبت از ملیگرایی و عضویت در یک ملت میکنند؟ چرا پیش از این درباره این مسائل سکوت کرده بودند؟» «احمد هلال»، که از اکثریت مسلمانان سنی سوریه است، اظهار داشت که در دوران خدمت سربازی خود بهعنوان یک سرباز وظیفه جوان، شخصاً شاهد بوده است که چگونه با سربازان و افسران علوی رفتار متفاوتی میشده است. او گفت: «آنها تمام کشور را به آتش کشیدند.» در ورودی دفتر او، عکسی پارهشده از «بشار اسد» بهعنوان پادری موقت گذاشته شده بود. «هلال» افزود: «شما در کاخها زندگی کردهاید و میلیونها دلار به جیب زدهاید. آیا باید اجازه داشته باشید که همه اینها را برای خود حفظ کنید؟»
در القرداحه، یک عمارت سنگی با پنجرههای آبی که متعلق به «رفعت اسد»، عموی رئیسجمهور برکنار شده بود، مورد غارت و تخریب قرار گرفته است. در بازدیدی اخیر، مردی به همراه پسرش، هر دو با لباسهای کهنه و پاره، در حال جستوجوی اتاقها بودند تا فلزاتی پیدا کنند که بتوانند جدا کرده و بهعنوان ضایعات بفروشند. نزدیک در ورودی، یک گاوصندوق سبزرنگ دیده میشد که به زور باز شده بود و محتویات آن مدتها پیش به سرقت رفته بود. این دو نفر در نهایت با یک بخاری کوچک و کیسهای پر از ضایعات فلزی، محل را ترک کردند.
در همسایگی این عمارت، خانه سابق «حافظ اسد» قرار دارد؛ ساختمانی سهطبقه از سنگ و آجر که در ورودی آن یک پست نگهبانی قرار گرفته است. در حیاط پشتی، مردان و پسران درختان را قطع میکردند تا آنها را بهعنوان هیزم با خود ببرند. در آن سوی خیابان، خانهها، فرسوده و بیپنجره بودند. دیوارها پوستهپوسته شده و لکههای آب بر روی آنها به چشم میخورد. برق تنها چند ساعت در روز در دسترس بود و لباسها برای خشک شدن روی بند رخت آویزان شده بودند.
«یسرا العجوریه»، زن ۵۰ ساله و مادر چهار فرزند از القرداحه، میگوید که همسرش یک افسر حرفهای ارتش بوده که در دوران حکومت «بشار اسد» خدمت کرده است. او یک سرتیپ در یگان مهندسی ارتش بود و خانواده ششنفرهشان دههها در خانههای ویژه افسران نظامی نزدیک کاخ ریاستجمهوری در دمشق زندگی میکردند. پس از فرار «بشار اسد» از دمشق، «یسرا» و خانوادهاش نیز از ترس انتقامجویی، پایتخت را ترک کرده و به القرداحه بازگشتند. او میگوید که اکنون به همراه خانواده شوهرش و چهار خانواده دیگر، همگی در یک خانه فرسوده در روستا زندگی میکنند و در فضایی تنگ و شلوغ جا گرفتهاند. «یسرا» تأکید دارد که همسرش هرگز در خط مقدم جنگ حضور نداشته و هیچگاه دستانش به خون کسی آلوده نشده است. در روز سقوط «بشار اسد» خانواده «یسرا العجوریه» با یک خودروی نظامی در بزرگراهی از دمشق به سمت القرداحه در حرکت بودند که در یک ایست بازرسی شورشیان متوقف شدند و مجبور به پیاده شدن شدند. «یسرا العجوریه» میگوید یکی از شورشیان با لحنی توهین آمیز به آنها گفت «پیاده شوید، سگهای علوی.» او با التماس از آنها خواسته بود اجازه دهند کیفهای لباس و مبلغ ۷ میلیون لیره سوری (کمتر از ۱۰۰ دلار) که همراه داشتند را نگه دارند. دختر ۲۶ سالهاش «بتول العجوریه» میگوید که شورشیان تهدید کرده بودند اگر آنها محل را ترک نکنند به آنها شلیک خواهند کرد. «بتول» که در برابر سرما ژاکتی بلند را دور خود پیچیده بود، گفت: «ما بیگناه هستیم، هیچ منفعتی از رژیم به ما نرسیده است.»