شناسهٔ خبر: 70534752 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: خبرآنلاین | لینک خبر

به روایت حجت‌الاسلام غلامحسین جمی

روزی که هاشمی رفسنجانی از آیت‌الله شریعتمداری انتقاد کرد

وقتی به منزل آقای هاشمی رفته بودم، کتابی به من داد و گفت: این کتاب تازه منتشر شده است و کتاب خوبی است و برای آقای خمینی هم خریده و فرستاده‌ام. تو هم بگیر و بخوان. کتاب تاریخی و مربوط به نهرو و سه جلد بود.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامی، غلامحسین جمی در سال ۱۳۰۴در اهرم بوشهر به دنیا آمده است. او مقدمات دینی را در مکتب تحصیلات و تصحیلات ابتدایی‌اش را در مدرسه انوشیروان اهرم گذرانده است. وی در سی سالگی به آبادان می‌رود تا تصحیلات خود را ادامه دهد. در آبادان با یکی از دختران بوشهری ازدواج می‌کند و در همان جا می‌ماند. در جریان انقلاب به مبارزات و تلاش‌های سیاسی مبادرت می‌ورزد.  اعلامیه‌های امام خمینی که در زمان  تبعید در نجف ابتدا به آبادان می‌آمدند توسط حجت الاسلام و المسلمین جمی  از آبادان به قم و تهران و از آن‌جا به سایر نقاط کشور فرستاده می شدند. 

با شروع جنگ تحمیلی هم در روزهای آتش و خون آبادان را ترک نمی‌کند و به دفاع ادامه می‌دهد. وی نماینده امام خمینی و امام‌جمعه شهر آبادان است. حجت‌الاسلام جمی در آبان‌ماه سال ۸۲ به دلیل کهولت و بیماری از سمت امامت جمعه آبادان استعفا داد. وی ۲۴ سال امامت جمعه آبادان را به عهده داشت و در دوران دفاع مقدس و بازسازی در آبادان حضوری فعالی داشت. غلامحسین جمی در دی ماه ۱۳۸۷، در سن ۸۷سالگی، در بیمارستان امام آبادان به دیار باقی شتافت.

در خاطرات ایشان مطالب قابل توجهی است که یکی از جالب‌ترین آن‌ها ماجرای حمایت جانانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی از امام در مقابل آیت‌الله کاظم شریعتمداری است. در مناسبات حوزوی این اقدام عجیب و چشمگیری است که یک طلبه نسبت به یک مرجع معترض شود. این امر نشانه ارادت بسیار آقای هاشمی نسبت به امام و جسارت ایشان است که مورد اذعان شخص حجت الاسلام و المسلمین جمی نیز قرار می‌گیرد.

در ادامه به مرور این خاطره می‌پردازیم:

زمانی که حضرت امام به ترکیه تبعید شدند، من و آقای سنابادی به قم رفته بودیم که دیدیم آقای هاشمی در غیاب امام، به جوش و خروش آمده و فعالیت او دوچندان شده است. آقای دوانی که بزرگ‌شده‌ی آبادان است، ما را برای ناهار دعوت کرده بود. آن زمان ایشان با شریعتمداری هم ارتباط داشت. این را هم بگویم که آقای شریعتمداری آدم خوش‌مشربی بود و انسان را جذب می‌کرد. خود بنده هم با آقای شریعتمداری ارتباط داشتم. خلاصه در آن ناهار، آقای دوانی و آقای شریعتمداری را هم دعوت کرده بودند و آقایان دیگری هم دعوت شده بودند. با حضور آقای هاشمی رفسنجانی، آقای مکارم شیرازی، آقای سبحانی و عده‌ای دیگر، ناهار صرف شد. بعد از ناهار، آقای هاشمی سر بحث را باز کرد و در بین صحبت‌هایش، گریبان آقای شریعتمداری را گرفت که در این وضعیت که آقای خمینی تبعید شده، چرا شما یک حرکتی نمی‌کنید؟ چرا ساکت نشسته‌اید؟ همه‌ی ما تعجب کردیم که او با یک مرجع تقلید چگونه صحبت می‌کند و چه تقاضایی از او دارد؛ به حدی که آقای شریعتمداری عصبانی شد و از آن مجلس بلند شد و رفت. او این حالات را داشت.

باز یادم می‌آید که وقتی به منزل آقای هاشمی رفته بودم، کتابی به من داد و گفت: این کتاب تازه منتشر شده است و کتاب خوبی است و برای آقای خمینی هم خریده و فرستاده‌ام.

تو هم بگیر و بخوان. کتاب تاریخی و مربوط به نهرو و سه جلد بود. الان هم آن‌ها را دارم. او دائما به فکر انقلاب و امام بود و خیلی تلاش می‌کرد، آدم عجیبی است؛ خدا حفظش کند.

منبع: خاطرات حجت الاسلام و المسلمین غلامحسین جمی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۴.

۲۵۹