شفقنا رسانه_ نشست مهندسی افکار در عصر دیجیتال به بهانه چاپ سوم کتاب دستکاری در رسانه های اجتماعی برگزار شد.
به گزارش شفقنا، هادی خانیکی، حسین انتظامی، رضا نوروزپور، بشیر معتمدی و مترجمان کتاب در نشست نقد و بررسی کتاب حضور داشتند و به بررسی کتاب پرداختند. این نشست به بهانه چاپ سوم این کتاب نوشته فیلیپ هاوارد و ساموئل وولی (که با همکاری مؤسسه همشهری و دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها به چاپ سوم رسیده است) با عنوان «مهندسی افکار در عصر دیجیتال» برگزار شد.
به گزارش خبرنگار شفقنا، دکتر خانیکی در ابتدای صحبت های خود در این نشست گفت: همواره نگران سواد رسانه ای هستم اینکه چه برداشتی از این سواد هست و آیا
منظور مان این است که مالک حقیقتی ما هستیم و دیگران نمی فهمند ما چقدر خوب مساله را فهمیدیم؟
او ادامه داد: یا اینکه سواد رسانه ای از آنجا شروع می شود که بدانیم مخاطب ما در بسیاری از جاها بیشتر از ما می فهمد.یا در زمینه ای که در آن قرار داریم آیا می توانیم هر کاری انجام دهیم و دستکاری و هدایت کنیم یا نکنیم یا زمینه ای است که باید اول امکان سنجی کنیم؟در ارتباطات این امکان سنجی بسیار مهم است.
این استاد دانشگاه بیان کرد: زمینهی حال حاضر این است که ما با جامعهی ناراضی روبروهستیم. بخشی از این نارضایتی طبیعی و بخشی دیگر غیرطبیعی است. آن بخش طبیعی به این دلیل است که جامعه دستخوش تغییر نسلی و تغيير جمعیتی و تغییر جنسی است. سوال این است که کدامجوان در کجای جهان راضی است؟ حتما در جوامع پیشرفته این نارضایتی وجود دارد.
خانیکی بیان کرد: نارضایتی غیرطبیعی مربوط به احساس نابرابری است. طبق پیمایش های صورت گرفته دال و هسته اصلی نارضایتی ارزشی و نگرشی، احساس بی عدالتی و تبعیض است. اینکه در آموزش، شغل، سیاست، اقتصاد، بی عدالتی وجود دارد. حال این سوال مطرح است که رسانه ها در این بی عدالتی چطور هستند؟ آیا آن را بازتولید می کنند؟ آن را تایید می کنند؟ یا یک توافق مصنوعی ایجاد می کنند؟ آیا رسانه به دنبال پیدا کردن راهی برای عدالت است؟کارکرد و هسته اصلی رسانه ها باید به سمت رضایت واقعی نه مصنوعی و مهندسی اجماع باشد.
او با اشاره به گذر رسانه ها و تغییرات مخاطب در این میان گفت: با توجه به اینکه جامعه پلتفرم در امتداد جامعه شبکه ای آمده، یک اتفاق بزرگی رخ داد اینکه ما یاد گرفته بودیم به لحاظ نظری از یک دوره نظریه های تزریقی عبور کنیم و در دوره ای که عصر رسانه های جمعی بود و تولید انبوه برای مخاطب انبوه بود، عبور کردیم و وارد جامعه شبکه ای شدیم و بعد وارد جامعه پلتفرمی شدیم.
این استاد دانشگاه بیان کرد: بحث نگران کننده در جامعه امروزی این است که قدرت دستکاری بالا رفته و باید و حتما علیه اخبار جعلی متحد شویم. ولی مگر اخبار جعلی در زمین خالی و با تکنولوژی تولید می شود؟جامعه ناراضی و جامعه بسته و جامعه ای که رسانه ها نقش نهادمند ندارند، حتما مستعد اخبار جعلی است.
او بیان کرد: هر وقت خطر اخبار جعلی را متوجه شدیم باید خطر سیاست گذاری و نهادمندی سیاست های بسته را هم بپذیریم که همه این موارد باعث اخبار جعلی و فرهنگ زیرزمینی و بسته می شود. از جامعه پلتفرمی به جامعه ای رسیده ایم که آنمخاطب فعالی را به یک مخاطب منفعل و بی دفاع در محیط بسته رساندیم.
او تاکید کرد: باید در زمینه ترجمه های درست و حرفه ای در حوزه اخبار جعلی و رسانههاي اجتماعی به شکل تخصصی حرکت کنیم. تا ترجمهی ما درست نباشد نمی توانیم به سمت تالیف و تولید آثار درست برویم. ترجمه کتاب های اصلی در این زمینه زیاد است و باید نهادهای تحقیقاتی و علمی واسط این کار شوند.
خانیکی گفت: نقش رسانه اجتماعی در پیشبرد کنش اجتماعی بسیار زیاد است و باید جنبههای فرصت آمیز رسانه های اجتماعی هم گفته شود چرا که با توجه به نقش هراس انگیز این رسانه ها، نمی توانیم کاری انجام دهیم.
او توضیح داد: به نظرم رسانه های اجتماعی می توانند این نقش ها را -که عنوان می کنم- در پیشبرد کنش های اجتماعی داشته باشند. نقش اول اینکه رسانه ها اجتماعی می توانند در توانمند سازی اجتماعی اثر گذار باشند، در جامعه ما ضریب همبستگی کم و ضعیف است. رسانه های اجتماعی می توانند فضایی برای شنیدن صداهای کمتر شنیده شده را فراهم کنند و روایت های غالب را به چالش بکشند. دوم نقد ساختارهای قدرت سنتی است جامعه ما دستخوش تغییر است و ما با جامعه متنوع مواجه ایم این فهممتغیر را باید بپذیریم و تببین کنیم که رسانه اجتماعی می تواند در اینباره نقش آفرین باشد.
او ادامه داد: نقش سوم مربوط به چالش ها و مخاطرات با نگاه به آینده است. جامعه امروز و رسانه ای شده ما مدام در گذشته است که با این تمرکز و نوع رویکرد قطعا نمی توان توسعه و پیشبرد حاصل کرد، رسانه اجتماعی باید این بستر و اتاق های آینده را در هر جامعه ای فراهم کنند. مسأله بعدی حد و دامنه ممیزی و نظارت است این وضعیت می طلبد حد نظارت و ممیزی در سیاستگذاری مطرح شود. نقش بعدی تلفیق تجربه و فعالیت حرفه ای با نظریه ها است. شکاف بین دانشگاه و نظریه با رسانه و عمل کجاست؟ که در اینجا هم رسانه های اجتماعی می توانند نقش آفرین باشند.
او گفت: نقش پنجم تاثیر الگوریتم هاست. بالاخره این سرعت و شتاب و نیاز اطلاعاتی با کدام فناوری می تواند دیده شود؟ رسانه اجتماعی می تواند ابزار قدرتمندی در این باره بشود و این نیازمند شناخت پیچیدگی هاست.
عباس رضایی ثمرین، از مترجمان کتاب در ادامه جلسه، کتاب را حاصل یک تحقیق فراملی در ۹ کشور دانست و گفت: وقتی چاپ سوم این کتاب منتشر شد نه تنها هشدارهای نویسندگان درباره اکوسیستم اطلاعات محقق شده، بلکه ماجرای دستکاری با ظهور چت باتهای هوشمند و فناوریهای تولید محتوای مصنوعی وارد مرحله ترسناک تری شده است. امروز دیگر صحبت از اخبار جعلی یا دستکاری افکار عمومی کافی نیست؛ ما با چالشی بنیادی تر مواجهیم چطور میتوان در دنیایی که مرز میان واقعی و مجازی حقیقی و ساختگی هر روز کمرنگ تر می شود، به فهمی مشترک از واقعیت رسید؟
او ادامه داد: این روزها وقتی با یک تصویر یک خبر یا یک روایت روبرو میشویم پرسش کلیدی دیگر فقط این نیست که آیا آن محتوا واقعی است یا ساختگی مسئله بسیار پیچیده تر شده حتی اگر یک محتوا در اصل واقعی باشد، وقتی در بستری از روایتهای ساختگی منتشر میشود معنای اصلی خود را از دست میدهد و به بخشی از یک جریان گسترده تر دستکاری واقعیت تبدیل می شود این همان چیزی است که امروز به آن آلودگی اطلاعاتی می گویند؛ وضعیتی که در آن حجم عظیمی از دادههای درست و نادرست چنان در هم تنیده اند که تشخیص سره مره تقریباً ناممکن شده است.
این مترجم تاکید می کند: در طول سالهای گذشته که درگیر ترجمه و پژوهش در این حوزه بوده ام تحولی شگرف در عرصه دستکاری واقعیت رخ داده است. اگر تا دیروز « ترول فارمها و کارخانه های تولید خبر جعلی تهدید اصلی بودند، امروز با اکوسیستمی از الگوریتمهای هوشمند مواجهیم که نه فقط اطلاعات را دستکاری میکنند بلکه خود فرایند ادراک ما را هدف گرفته اند.
رضایی ثمرین گفت: آنچه هر روز در شبکه های اجتماعی می بینید نه یک جریان تصادفی اخبار و اطلاعات، بلکه محتوایی است که با دقتی باورنکردنی برای شما شخصی سازی شده است. الگوریتمها میدانند شما به چه موضوعاتی علاقه دارید، چه دیدگاههایی را میپسندید و حتی در چه ساعاتی بیشتر تحت تأثیر قرار میگیرید اینجاست که حباب اطلاعاتی تشکیل میشود و نمی گذارد درک واقع بینانه ای از دنیای اطراف خود داشته باشید.
این پژوهشگر گفت: پژوهشها نشان میدهد که در برخی رویدادهای سیاسی تا ۶۰ درصد محتوای منتشر شده در توییتر توسط روبات ها تولید یا بازنشر میشود این روباتها که هر روز هوشمندتر میشوند ميتوانند احساسات انسانی را شبیه سازی کنند در مباحثات شرکت کنند و حتی روابط عاطفی ایجاد کنند نتیجه این وضعیت، شکل گیری توهم اجماع است که در آن کاربران تصور میکنند با جریانی طبیعی از افکار عمومی روبرو هستند، در حالی که در واقع با شبکه ای پیچیده از روبات ها و الگوریتمها تعامل می کنند.
او افزود: این وضعیت در جامعه ما ابعاد پیچیده تری دارد ما در شرایطی با پدیده دستکاری سیستماتیک واقعیت روبرو شده ایم که هنوز سازوکارهای رسانه های اجتماعی را به درستی نمیشناسیم. الگوریتمهای شبکه های اجتماعی با شناسایی موقعیت جغرافیایی ،رفتار علایق و شبکه ارتباطی کاربران محتوا را برای آنها شخصی سازی و پالایش می کنند.
این مترجم بیان کرد: اما کاربر ایرانی به دلیل استفاده از فیلتر شکن مدام موقعیت جغرافیایی و هویت دیجیتال متغیری دارد. این وضعیت، کاربر ایرانی را بیش از پیش در معرض محتوای نامرتبط گمراه کننده با دستکاری شده قرار میدهد. در عین حال، غیر قابل انکار است که در فضای مجازی ایران شبکه های سازمان یافته تولید و توزیع محتوا فعالیت گسترده ای دارند. این محتواها اغلب با هدف تشدید قطبی شدن جامعه برجسته سازی اختلافات و ایجاد شکافهای اجتماعی طراحی میشوند. نتیجه این وضعیت شکل گیری نوعی واقعیت موازی است؛ جایی که هر گروه اجتماعی روایت خود از حقیقت را دارد و با آن زندگی می کند.
او توضیح داد: امروزه فراتر از انتشار اخبار جعلی یا اطلاعات گمراه کننده با تغییر در شیوه درک و فهم واقعیت مواجهیم. وقتی هر رویداد اجتماعی یا سیاسی بلافاصله با انبوهی از روایتهای متناقض احاطه میشود مرجعیت های سنتی اعتبار سنجی اطلاعات_ از رسانه های حرفه ای گرفته تا نهادهای علمی و دانشگاهی – کارکرد خود را از دست میدهند. این وضعیت به ویژه برای جوامعی مانند ایران که در حال گذار هستند پیامدهای عمیق تری دارد.
رضایی ثمرین تاکید کرد: در شرایطی که جامعه برای حرکت به سمت توسعه نیازمند گفت و گوی اجتماعی سازنده است دستکاری سیستماتیک واقعیت می تواند هر تلاشی برای برای ایجاد همبستگی را خنثی کند.
او بیان کرد: وقتی گروههای مختلف اجتماعی نه تنها بر سر راه حل ها، بلکه حتی بر سر تعریف مسائل هم توافق ندارند چگونه میتوان به سمت حل مشکلات حرکت کرد؟
نمونه روشن این وضعیت را میتوان در مباحث مربوط به مسائل اقتصادی دید امروز حتی بر سر آمارهای پایه ای مانند ترخ تورم یا رشد اقتصادی روایتهای متناقض متعددی وجود دارد. هر گروه سیاسی یا اجتماعی، با استناد به منابع و داده های خاص خود، تصویری کاملاً متفاوت از واقعیت ارائه می دهد در چنین شرایطی، طبیعی است که گفت و گو درباره راه حلهای اقتصادی عملاً به بن بست میرسد.
او گفت: مسئله دیگر، تضعیف اعتماد اجتماعی است وقتی شهروندان مدام در معرض اطلاعات متناقض قرار می گیرند و نمی توانند به هیچ منبعی اعتماد ،کنند نوعی بدبینی فراگیر شکل میگیرد این بدبینی تنها محدود به رسانه ها یا نهادهای رسمی نمی شود بلکه به روابط میان فردی نیز سرایت می کند در نتیجه سرمایه اجتماعی که مهم ترین عامل توسعه جوامع است به تدریج فرسایش می یابد.
در چنین شرایطی راه برون رفت چیست؟
او توصیه می کند: قاعدتا برخلاف آنچه برخی سیاستگذاران تلاش می کنند، نمی توان و نباید به دوران پیش از انقلاب دیجیتال بازگشت راه حل نه در انکار فناوریهای نوین بلکه در فهم عمیق تر آنها و ایجاد سازو کارهای جدید برای مواجهه با چالشهای تازه است.
این مترجم تاکید کرد: گام اول باز تعریف مفهوم سواد رسانه ای است اینکه شهروندان بتوانند اخبار جعلی را تشخیص دهند، دیگر کافی نیست؛ آنها باید درک عمیق تری از سازوکارهای شکل گیری افکار عمومی در عصر دیجیتال پیدا کنند. باید بدانند چطور الگوریتم ها کار میکنند چگونه محتوا در شبکه های اجتماعی توزیع میشود و چطور میتوان در چنبره حبابهای اطلاعاتی گرفتار نشد.
او افزود: گام دوم، تقویت نهادهای مستقل راستی آزمایی و اعتبار سنجی اطلاعات است. جامعه به مراجع قابل اعتمادی نیاز دارد که فارغ از منافع سیاسی و اقتصادی به بررسی دقیق اطلاعات بپردازند. این نهادها باید با شفافیت کامل کار کنند و روش شناسی خود را در معرض نقد عمومی قرار دهند.
او تاکید کرد: در ایران ما همزمان باید هم با چالشهای جهانی عصر پسا حقیقت دست و پنجه نرم کنیم و هم مسائل خاص خودمان را داریم مراقبت از حقیقت و جلوگیری از دستکاری افکار عمومی در چنین شرایطی دشوار است. با این وجود، با درک عمیق تر از ماهیت تحولات کنونی و تلاش برای یافتن راه حلهای متناسب با شرایط خودمان، امکان سیاستگذاری اثر بخش وجود دارد.
رسول صفرآهنگ، یکی از مترجمان این کتاب در نشست نقد و بررسی آن گفت:این کتاب آغازی است بر بحث پروپاگاندای رایانشی و انتشار اخبار جعلی. نقش شبکههای اجتماعی در فضای سیاسی کشورها نیز در این کتاب بررسی شده است. انگیزهٔ نویسندگان محافظت از دموکراسی در کشورهاست. چون مردم در فضای افکار عمومی تصمیمگیر هستند.
او همچنین گفت: تعریف نویسندگان از پروپاگاندای رایانشی در کتاب آمده. ما هم ابتدا با آقای رضایی بر سر اصطلاحات و لغاتی که در کتاب آمده به جمعبندی رسیدیم تا ترجمه یکدست باشد.
صفرآهنگ با بیان اینکه دادهها و تحلیلها در این کتاب ترکیبی از کمی و کیفی بوده است، گفت:آغاز این کتاب به سال ۲۰۱۶ و برآمدن ترامپ از انتخابات آمریکا برمیگردد. این پروژه آنقدر اهمیت داشته که فقط شرکت متا ۱۰۰ میلیون دلار برای پرداختن به کمپینهای جعلی بودجه در نظر گرفته است. در ایران هم مشخصاً شاهد جدال کمپینهای اخبار جعلی یا دستکاریشده در جناحهای مختلف بودیم. اما این موضوع در ایران مسئولیتسازی نشده است.
نوروزپور در ادامه این مراسم با بیان این که پروپاگاندای رایانشی یا محاسباتی، ذهن و قلوب مخاطبان را دستکاری میکند، گفت: همان طور که در این کتاب آمده طراحان محتوا، حباب فیلتر درست میکنند تا مخاطب فقط با چیزی که مورد پسندش است مواجه میشود. به این روند اتاق پژواک و واقعیت موازی و سوگیری تایید هم میگویند. پروپاگاندای محاسباتی جوری محاسبهگری میکند که یک نفر کار دلخواه را در زمان دلخواه فرد طراح انجام دهد.
وی پروپاگاندای محاسباتی را شبیه به داستان شیر و خرگوش و مولوی دانست و بیان کرد: در آن داستان هم خرگوش برای شیر واقعیت موازی و اتاق پژواک و حباب فیلتر و فیک نیوز درست میکند. چون شیر هر آنچه خرگوش میگوید باور میکند.
نوروزپور افزود: یکی از تاثیرات منفی پروپاگاندای محاسباتی ایجاد دو قطبی در جامعه است. در این وضعیت انسجام ملی قربانی میشود و مراجع فکری از بین میرود. جامعه به لحظه ای میرسد که ممکن است با یک تلنگر به ته چاه برود.