شناسهٔ خبر: 70533682 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایکنا | لینک خبر

خسرو باقری مطرح کرد:

کاربرد قرآن در سطوح نطق، استنطاق و انطاق برای علوم

استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه قرآن را نمی‌توان یک کتاب علوم تربیتی دانست ولی نقاط اشتراک زیادی وجود دارد، گفت: براساس یک تقسیم‌بندی می‌توان سه معنا را در قرآن مورد بحث قرار داد؛ اول برحسب مفهوم نطق، دیگری برحسب مفهوم استنطاق و سومی بر حسب انطاق و در همه سطوح هم برای علوم کاربرد دارد.

صاحب‌خبر -
کاربرد قرآن در سطوح نطق، استنطاق و انطاق برای علومبه گزارش ایکنا، خسرو باقری، استاد دانشگاه تهران، در نشست علمی «روش تحقیق در مسائل تربیتی قرآن» که امروز، نهم دی ماه از سوی انجمن ایرانی مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی با همکاری انجمن علمی اعجاز قرآن ایران با طرح این پرسش که به صورت عمومی رابطه قرآن و علوم انسانی چگونه است؟ برگزار شد، گفت: کار اصلی قرآن، هدایت انسان به ساحت الهی است و در آیات زیادی از قرآن به آن اشاره شده است، از جمله آیه: إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ؛ من تنها و تنها انذارکننده و بشارت‌دهنده برای کسانی هستم که می‌خواهند ایمان بیاورند. بنابراین قرآن کتاب علوم نیست که بخواهد علوم تجربی و انسانی را به بحث بگذارد.
 
وی افزود: البته اگر انسان بخواهد به خدا ایمان بیاورد و سبک زندکی ایمانی اتخاذ کند، نیازمند یکسری کارها و خط مشی‌ها است که از قرآن می‌تواند آن را به دست بیاورد.
 
استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه علوم مختلف از جمله تعلیم و تربیت مرتبط با دین هستند و تداخلاتی ولو کم و زیاد دارند، اظهار کرد: تعلیم و تربیت بیشترین قدر مشترک را با مقصود اصلی قرآن دارد زیرا قرآن وقتی می‌خواهد انسان را به سمت خدا هدایت کند طبیعتاً باید یکسری صفاتی در او ایجاد شود تا زندگی بهینه و معنوی داشته باشد ولو با این حال نمی‌توان گفت قرآن حاوی علوم تربیتی به اصطلاح امروزی است. 
 
رئیس انجمن تعلیم و تربیت ایران با بیان اینکه قرآن را نمی‌توان یک کتاب علوم تربیتی دانست ولی نقاط اشتراک زیادی وجود دارد، اضافه کرد: براساس یک تقسیم‌بندی می‌توان سه معنا را در قرآن مورد بحث قرار داد؛ اول برحسب مفهوم نطق، دیگری برحسب مفهوم استنطاق و سومی بر حسب انطاق؛ نطق یعنی سخن گفتن، به این معنا که قرآن برخی مباحث را ابتدا به ساکن بیان کرده است مانند یک سخنران که سخنانی می‌گوید و به تعبیری حرف برای گرفتن دارد. ویژگی نطق این است که خود قرآن طرح پرسش و پاسخ را انجام می‌دهد. 

مصادیق نطق قرآن

وی ادامه داد: مثلاً قرآن کریم فرموده است: أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ؛ آیا فکر می‌کنید ما شما را بیهوده آفریده‌ایم و به سمت ما برنمی‌گردید و بعد خود قرآن هم جواب می‌دهد: فالینا مرجعکم. یا فرموده است ما خلقت را برای لهو و لعب نیافریدیم. در خطبه 133 نهج‌البلاغه هم اشاره شده است که قرآن، کتاب خداست که در برابر شما قرار گرفته و ناطق است و زبان الکنی ندارد و به روشنی پیام خود را بیان می‌کند.
 
باقری با اشاره به استنطاق، گفت: استنطاق پاسخ به سؤال است؛ یعنی طرح سؤال با خواننده است و قرآن، سخنران نیست و مانند دانشمندی است که باید سراغ او بروند و او جواب متناسب با سؤال ارائه کند. در تعبیری داریم که امام علی(ع) فرمودند سراغ قرآن بروید و از آن استنطاق کنید؛ قرآن در یک سطح سخن می‌گوید ولی در سطح دیگر باید از او استنطاق شود. حتی تعبیر ظاهر و باطن قرآن هم با همین استدلال قابل جمع با یکدیگر است. 
 
استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه انطاق هم به معنای سخن بر دهان کسی گذاشتن است، اظهار کرد: در این مرحله مفسر فعال است و خود خواننده است که طرح سؤال کرده و جواب هم داده است ولی حالا قصد دارد بین جواب خود و جواب قرآن مقایسه کند که مخالف قرآن نباشد و یا هماهنگ باشد. مثلاً تفکیک قوا در اداره کشور موضوع جدیدی است که بشر به آن رسیده است و بر قرآن عرضه می‌کند و اگر حداقل مخالفتی با قرآن نداشته باشد ولو اینکه هماهنگی آن اثبات نشود، کفایت دارد.
 
استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه انطاق بیشتر در مواردی قابل طرح است که پدیده‌های جدید را در یک فرایندی با قرآن مورد نسبت و سنجش قرار دهیم، گفت: علوم تربیتی را می‌توان با توجه به این سه معنا و بیان مورد بررسی قرار دارد؛ یک بحث، هدف تربیت و غایت آن است یعنی انسان تربیت‌شده چه خصوصیاتی دارد؟ و نظر قرآن در مورد هدف تربیت چیست؟ سطح دیگر مبانی تربیت است یعنی پایه‌های واقع‌نگری که تربیت بر آن بنا شده است؛ تربیت می‌خواهد انسان را تغییر دهد و به سمت مطلوب ببرد؛ این تغییر باید مبتنی بر یکسری واقعیات باشد. بحث دیگر هم محتوای تربیت است که می‌توان از نطق قرآن بیرون آورد و سرانجام روش تربیت یعنی چگونه ما تغییر را در افراد ایجاد کنیم.
 
باقری با بیان اینکه در عرصه نطق یعنی سراغ مباحث تربیتی قرآن در چند سطح اصول و مبانی و محتوا و روش و اهداف برویم، به ذکر مثال‌هایی پرداخت و گفت: مثلاً در سطح هدف، قرار است انسان در تربیت کجا برود؟ در سوره ملک فرموده است: الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا ۚ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ؛ خداوند مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک بهترین اعمال را انجام می‌دهید.
 
وی تأکید کرد: در این آیه نیکوکردارشدن انسان، هدف بیان شده است. آیه لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ یا قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شَاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلَىٰ رَبِّهِ سَبِيلًا» هم در سطح مبانی قابل بحث است یعنی ای پیامبر(ص) بدان رابطه تو بر مردم رابطه سیطره و تسلط نیست. این مبنایی انسان‌شناختی در تربیت حساب می‌شود.

مشورت؛ اصلی قرآنی

رئیس انجمن تعلیم و تربیت ایران با بیان اینکه این مبانی به ما واقع‌نگری می‌دهد، اظهار کرد: در سطح اصول هم می‌توان به آیه «وشاورهم فی الامر» اشاره کنیم یعنی ای پیامبر اصل این است که در کارها باید مشورت کنی؛ فرق بین اصول و مبنا هم این است که اصل، تجویزی است و شورا، مبنایی؛ در سطح محتوا هم می‌توان به این آیه اشاره کرد: إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّىٰ. بدانید تلاش شما به دو مسیر می‌رود؛ یک دسته کسانی که بخشنده هستند و تقوا پیشه می‌کنند و اهل صداقت هستند که ما راه را برای آنان آسان می‌کنیم و دیگری کسانی که بخل می‌ورزند و متناسب با این رفتارشان نتایج منفی و مثبتی دارند در مسیر سختی قرار می‌دهیم.

روزه؛ روشی قرآنی برای تربیت

باقری با اشاره به روش تربیتی، ادامه داد: آیا در قرآن به روش تربیت اشاره شده است؛ قطعاً بله، فرموده است: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ؛ خداوند روزه را یک روش برای تربیت انسان و افزایش تقوا قرار داده است؛ روزه روشی برای تقویت نیروی عقل و سوارشدن بر توسن وحشی امیال است. 
 
استاد دانشگاه تهران با اشاره به مباحث تربیتی در سطح معنای استنطاق، بیان کرد: در اینجا ما سؤالاتی را به قرآن عرضه می‌کنیم و قرآن کریم به ما پاسخ می‌دهد. مثلاً مبانی معرفتی تربیت براساس روش اسنتطاق از آیات مختلف قابل استنباط است. اکتشافی‌ بودن علم یک بحث معرفتی است و اگر ما کاشف علم باشیم، یعنی علم با واقعیت مرتبط است یا اینکه انسان در علم نقش دارد یعنی علم را ابداعی بدانیم و البته در سطح سوم هم جمع بین این دو هست.
 
وی ادامه داد: برخی آیات قرآن کریم اکتشافی‌بودن علم را به نحوی مورد تأکید قرار داده است، همچنین مطابقت علم با واقع؛ مثلاً در ماجرای اصحاب کهف به بحث تعداد افراد پرداخته و فرموده است بگو خداوند می‌داند تعداد این افراد در غار چند نفر بوده است. 
 
باقری به سطوح مختلف علم هم پرداخت و گفت: در سوره روم فرموده است: يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ؛ یعنی علم این افراد سطحی است گرچه علم محسوب می‌شود. آیه اشاره دارد که هستی حقیقتی ذومراتب است؛ ثبات علم هم بحث دیگری است یعنی آیا علم، پایداری دارد؟ در سوره ابراهیم آیه 24 به کلمه طیبه و اندیشه پاک اشاره فرموده و آن را به شجره طیبه که اصل آن ثابت است تشبیه کرده است یعنی اندیشه منسجم و دقیق مانند درخت پاکی است که ریشه آن در زمین محکم است. 
 
استاد دانشگاه تهران در پایان تأکید کرد: قرآن کریم همه موجودات و پدیده‌های هستی را به عنوان آیه و نشانه معرفی کرده است و نشانه‌ها انسان را به خدا می‌رساند. در سوره الرحمن هم مرتبا به آیات الهی توجه می‌دهد و این نوع فهم هم علم است که به آن علم نشانه‌نگر می‌گوییم؛ همچنین علم شیئ‌نگر هم داریم که هر پدیده‌ای نشانه برای خودش هست. در سطح انطاق هم از قرآن می‌توان مباحث مرتبط با تربیت را به دست آورد.
انتهای پیام