بازتاب– وضعیت بحرانی بانک ایران زمین، نماد بارز ناترازی در سیستم بانکی کشور است. در حالی که بانک مرکزی در آبانماه سال گذشته برای ساماندهی به این وضعیت دست به اقداماتی زد، بررسیهای اخیر نشان میدهد که این تدابیر نه تنها به بهبود وضعیت بانک نینجامیده، بلکه بحرانهای مالی آن را تشدید کرده است. در یک سال گذشته، بدهیهای بانک ایران زمین به بانک مرکزی و دیگر بانکها افزایشی چشمگیر داشته و زیانهای این بانک به سطح بیسابقهای رسیده است.
سیاستهای بیاثر بانک مرکزی
بانک ایران زمین از ابتدای سال ۱۳۹۰ با ناترازی و زیانهای مکرر مواجه بوده و بانک مرکزی در تلاش بوده است تا با تغییرات مدیریتی، این بحران را مهار کند. اما واقعیت این است که با گذشت بیش از یک سال از مدیریت هیات سرپرستی جدید، نه تنها مشکلات این بانک حل نشده، بلکه عمق بحرانها بیشتر از گذشته شده است. بانک ایران زمین که زمانی با استراتژیهای نوین و بهرهگیری از نیروی انسانی جوان تلاش میکرد تا در عرصه بانکداری کشور رقابت کند، امروز به یکی از نمونههای بارز ناکارآمدی مدیریت و سیاستهای بانک مرکزی تبدیل شده است.
افزایش بدهی و زیانهای انباشته
یکی از مهمترین علائم ناکامی در مدیریت بانک ایران زمین، افزایش بدهیها و زیانهای انباشته این بانک است. بدهی این بانک به بانکها و موسسات مالی در سال گذشته بیش از ۱۶۶ درصد رشد کرده است. این موضوع، بهویژه در شرایطی که بانکها تحت فشار اقتصادی قرار دارند، نشاندهنده ضعف در تصمیمات مالی و ناتوانی در مدیریت منابع است. علاوه بر این، زیان انباشته بانک ایران زمین که در پایان سال ۱۴۰۲ به ۶۵.۸ هزار میلیارد تومان رسید، گواهی بر بیاثر بودن سیاستهای اجرایی است.
انتخاب مدیران ناتوان؛ یک اشتباه استراتژیک
یکی از عواملی که به شدت به بحران مالی این بانک دامن زده، انتصابهای غیرحرفهای در مدیریت هیات سرپرستی بانک ایران زمین است. بهویژه، انتخاب افراد با سابقه کاری نامناسب در حوزه بانکداری و بدون تخصصهای مرتبط، یکی از دلایل اصلی مشکلات کنونی بانک است. به عنوان مثال، علیرضا کریمی وثیق که سابقه مدیریتی در بخشهای غیرمرتبط با بانکداری داشته، بهعنوان عضو هیات سرپرستی منصوب شده است. علاوه بر این، برخی از اعضای هیات سرپرستی بهطور غیرقانونی و برخلاف دستورالعملهای موجود، به مسئولیتهای خود منصوب شدهاند، موضوعی که اعتبار اقدامات بانک مرکزی را زیر سوال میبرد.
چشمانداز مبهم برای سهامداران
در شرایط کنونی، سهامداران بانک ایران زمین با نگرانیهای زیادی روبهرو هستند. وضعیت اقتصادی این بانک بهگونهای است که هیچ نشانهای از بهبود در آینده نزدیک مشاهده نمیشود. بهویژه با ادامه روند منفی عملکرد مالی و عدم برگزاری مجامع عمومی، سهامداران عملاً در یک وضعیت بلاتکلیف و ناامیدکننده قرار دارند. به نظر می رسد بانک ایران زمین اکنون به یک مثال واضح از شکست مدیریتی و ناکامی در سیاستگذاریهای بانکی تبدیل شده است.
چالشهای کلانتر بانکداری در ایران
بحران بانک ایران زمین تنها یک نمونه از مشکلات گستردهتر در نظام بانکی کشور است. بسیاری از بانکهای دیگر نیز با بحرانهای مشابهی روبهرو هستند که ناشی از ضعف نظارت، سیاستهای نادرست و عدم توجه به اصول حرفهای در مدیریت بانکهاست. بانکهای بزرگ کشور، از جمله بانک آینده و بانک سرمایه، نیز با زیانهای سنگین و بدهیهای کلان مواجه هستند که نشاندهنده یک بحران سیستمی در بانکداری ایران است.
نیاز به یک تحول اساسی
آنچه که از وضعیت کنونی بانک ایران زمین و دیگر بانکهای ناتراز ایران برمیآید، ضرورت اصلاحات بنیادین در سیاستهای بانک مرکزی و نظام بانکی کشور است. این اصلاحات باید شامل بازنگری در فرآیندهای نظارتی، انتخاب مدیران با صلاحیتهای لازم و اجرای برنامههای اصلاحی موثر برای خروج بانکها از بحرانهای مالی باشد. در غیر این صورت، ادامه وضعیت کنونی میتواند به بحرانهای عمیقتری در اقتصاد ایران منجر شود که تبعات آن به شدت بر نظام مالی و کل اقتصاد کشور تاثیر خواهد گذاشت.
∎