همشهری آنلاین_فتانه احدی: جنایتکار بیرحمی که از سال ۱۳۳۳ تا ۱۳۴۱، پسربچهها را فریب میداد، دست و پایشان را میبست، به آنها تجاوز میکرد و در نهایت به قتل میرساند.
به گزارش همشهری، در آذر 1342، وقتی قرار شد حکم اعدام هوشنگ امینی ورامینی در میدان توپخانه تهران اجرا شود، سیل عظیمی از مردم از شب قبل به آنجا آمده بودند تا شاهد لحظه اعدام این مرد باشند. رسانههای گزارش کرده بودند که این مرد در جریان جنایات سریالی خود67 را به قتل رسانده بود.
هوشنگ جوانی لاغر اندام، با لباسهای ژولیده بود که همیشه کلاه نمدی بر سر داشت. غزلهای حافظ را از بر بود و در جمعها و محافل حافظ خوانی میکرد. حتی زمانی که پای چوبه دار رفت، بلندگو را از نگهبان گرفت و برای جمعیتی که به تماشایش ایستاده بودند، آواز خواند.
اما انگیزه او از جنایاتش چه بود؟
هوشنگ امینی که بعدها روزنامهها به خاطر اینکه در ورامین زندگی میکرد، لقب هوشنگ ورامینی به او داده بودند، شاگرد راننده کامیون بود. همچنین از قماربازها و لاتهای بدنام ورامین به شمار میرفت. از سال 1333 وقتی پسربچهها که اغلب کودکان کار بودند یکی پس از دیگری گم در ورامین گم شدند، در بین مردم پیچید که « یک بچهخوره» به ورامین آمده است. اما کسی خبر نداشت که همه این اتفاقات زیر سر هوشنگ است.
قربانیان هوشنگ فقط پسربچهها نبودند. او گاهی بزرگسالان را هم به قتل میرساند. شاید جنجالیترین قربانی او، یک مستشار آلمانی به نام ارنست لانگه بود، که ناپدید شدن او برای ایران دردسرساز شد. هوشنگ او را در حال مستی در یکی از خیابانهای تهران گیر انداخته و بعد از انتقال به محلی خلوت و اجرای نقشه شومش، به قتل رسانده و جسدش را در یک چاه انداخته بود.
قتلهای این مرد ادامه داشت تا اینکه با فرار پسر نوجوانی از دست این قاتل سریالی، راز هولناک او فاش و وی دستگیر شد. او در ابتدا به قتل 7 کودک و یک فرد خارجی اعتراف کرد و بعد از اینکه پروندهاش به دادسرای تهران ارجاع شد، قتل 2 کودک دیگر را نیز گردن گرفت. هوشنگ اعتراف کرد که قربانیانش را در چاه میانداخته است و بازپرس پرونده در آن زمان دستور داد همه چاههای ورامین را بازرسی کنند که در نهایت 23 جسد از چاهها بیرون آمد.
او همچنین اعتراف کرد به چند زن در خارج از ورامین تجاوز کرده و آنها را کشته است.
هوشنگ ورامینی به چند کودک نیز در شمال کشور تجاوز کرده و آنها را به قتل رسانده بود. او جسد یکی از بچهها را در ساحل دریا دفن کرده بود. حتی آخرین قربانیاش در شمال را بعد از کشتن از درخت آویزان کرده بود. با دستگیری او بود که روزنامهها تیتر زدند؛ «قاتلی خطرناکتر از اصغر قاتل».
بدین ترتیب، او به اعدام محکوم شد و به خاطر شهرتش در جنایات بیرحمانهاش سیل جمعیت برای تماشای به دار آویختنش راهی محل اعدام شدند. همه از شب قبل آمده بودند تا نزدیک جا به چوبه دار را از آن خود کنند.
هوشنگ شب قبل از اعدامش با خبرنگار رادیو مصاحبه کرد، حاصل این مصاحبه 20 ساعت صدای ضبط شده بود که هیچ وقت منتشر نشد، چراکه مسئولان رادیو میگفتند که حتی با حذف قسمتهای وحشتناک آن هم قابل پخش نیست و خانوادههای قربانیان را دیوانه میکند.
این قاتل بیرحم، صبح اعدام در کمال خونسردی پای چوبهدار آوازی خواند و به دار آویخته شد.