شناسهٔ خبر: 70470921 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: برترین‌ها | لینک خبر

محمدعلی فروغی؛ مردی که صد سال زیر سایه پهلوی ماند

محمدعلی فروغی؛ مردی که صد سال زیر سایه پهلوی ماند

محمدعلی فروغی، ذُکاءُالمُلک، از آن دست شخصیت‌هایی است که نامش در میان صفحات تاریخ معاصر ایران به ندرت با جایگاه واقعی‌اش ذکر شده است.

صاحب‌خبر -

برترین‌ها: محمدعلی فروغی یا ذُکاءُالمُلک، از آن دست شخصیت‌هایی است که نامش در میان صفحات تاریخ معاصر ایران به ندرت با جایگاه واقعی‌اش ذکر شده است. او که سیاستمدار، فیلسوف، مترجم و ادیب بود، در دوران پرتلاطم انتقال از قاجار به پهلوی نقشی بی‌بدیل ایفا کرد. اما چرا خدمات او به مدرنیزاسیون ایران، آنچنان که باید، در حافظه جمعی ماندگار نشد؟

file (1)

فروغی که بود؟

محمدعلی فروغی در سال ۱۲۵۴ خورشیدی در تهران متولد شد. او فرزند محمدحسین فروغی، یکی از ادیبان برجسته عصر قاجار بود. تحصیلات او در زمینه‌های مختلف از فلسفه گرفته تا حقوق و ادبیات، فروغی را به یکی از همه‌فن‌حریف‌ترین روشنفکران ایران تبدیل کرد. او تسلط کاملی بر زبان‌های فارسی، عربی، فرانسوی و انگلیسی داشت و همین مهارت‌های زبانی، در کنار دانش گسترده‌اش از متون غربی و اسلامی، باعث شد تا به یکی از برجسته‌ترین متفکران دوره خود بدل شود. مسیر زندگی او از تدریس در مدارس جدید آغاز شد و به عالی‌ترین مقامات دولتی از جمله نخست‌وزیری در دوره رضاشاه پهلوی ختم شد.

file

معمار فرهنگی ایران نوین

هویتی که فروغی در پی آن بود برای تثبیت در باور جامعه ایرانی به نماد احتیاج داشت. با این حال ابنیه تاریخی و قبور بزرگان فرهنگی ایران به حال خود رها شده‌ بودند. او در جایی از عالی‌قاپو و چهل‌ستون سخن می‌گوید که «زباله‌دانی» شده بودند، از قبر سعدی که تبدیل به «غمکده» شده و بنای تخت جمشید که « آنچه از خرابی و تضییع به سر این بنای معظم بباید، آمده».

از این رو وی در امتداد تلاش‌هایش برای شکل دادن به هویت ایرانی معاصر، انجمن آثار ملی را در ۱۳۰۴ تاسیس کرد. او در این انجمن جمعی از سرشناس‌ترین چهره‌های فرهنگی و ادبی را گرد هم آورد تا به صورت نظام‌مند طرح شناسایی و بازسازی آثار تاریخی در سطح کشور پی بگیرند. مرمت و تجدید بنای شماری از سرشناس‌ترین بناهایی که امروز بخشی جدائی‌ناپذیر از شناسه فرهنگی ایران مدرن هستند، نظیر آرامگاه فردوسی، حاصل آن ایده‌ها بود. در شرایط نبود بودجه کافی، هزینه ساخت آرامگاه فردوسی از محل‌هایی نظیر فروش بلیط‌های بخت‌آزمائی یا درآمد حاصل از کنسرت‌ قمرالملوک وزیری (که وی آن را با افتخار اهدا کرده بود) تأمین شد. جشن هزارمین سال تولد فردوسی که با افتتاح آن بنا و حضور مهم‌ترین چهره‌های ایران‌شناس همراه بود، فردوسی را بصورت رسمی از فرهنگ افواه و نقالان قهوه‌خانه‌ها بیرون کشید و با گره زدن آن به هویت ایرانی معاصر جایگاه آن را به عنوان شناسه فرهنگی تثبیت کرد.

یکی دیگر از کارهای بزرگ فروغی و تشکیلاتی که او پایه گذاشت، تهیه قانون عتیقات در آبان ۱۳۰۹ و گذراندن آن از تصویب مجلس بود که طی آن بر حفاری، کشف، تملک و حفظ اشیا باستانی قوانینی وضع شد. ماده نخست آن قانون نشان می‌دهد که چگونه انقلابی در حوزه پاسداشت میراث فرهنگی و اشیاء تاریخی ایران از طرح تعقیب می‌شد: «کلیه آثار منقول و غیر منقول ساخته شده در ایران تا اختتام دوره زندیه در ایران جزو آثار ملی ایران محسوب می‌شود».

359px-فروغی،_داور،_بیات،_منصور_و_جم

هدف ساخت موزه ملی ایران و کتابخانه ملی ایران که در اساسنامه انجمن آثار ملی درج شده بودند، در سال‌های بعد تحقق پذیرفتند و فروغی با حضور در موزه ایران باستان با خطابه «موزه چیست و برای چیست؟» در واپسین سال زندگی خود تلاش کرد تا فرهنگ موزه رفتن را در میان مردمان رواج دهد. با این حال عمده کار او در نهادسازی فرهنگی، فرهنگستان زبان بود. او در دوران نخست‌وزیری خود تلاش کرد تا زبان فارسی را از زیر سایه نفوذ واژگان بیگانه بیرون آورد و از آن به‌عنوان ابزاری برای تقویت هویت ملی استفاده کند. فعالیت‌های فرهنگستان نه‌تنها به واژه‌سازی برای مفاهیم جدید کمک کرد، بلکه راه را برای توسعه ادبیات معاصر ایران هموار کرد. همچنین فروغی با تصحیح و انتشار شاهنامه فردوسی، یکی از مهم‌ترین متون ادبیات فارسی، نقش کلیدی در احیای این اثر ارزشمند ایفا کرد. او به‌خوبی می‌دانست که تقویت هویت ملی ایران در گرو توجه به ادبیات کلاسیک و میراث تاریخی آن است.

فروغی نویسنده کتاب مشهور "سیر حکمت در اروپا" بود که در آن فلسفه غرب از یونان باستان تا دوران معاصر به شکلی ساده و قابل فهم برای خوانندگان فارسی‌زبان توضیح داده شده است. این کتاب نه‌تنها پلی میان فلسفه غرب و جامعه ایران ایجاد کرد، بلکه به نسل جدید روشنفکران ایرانی کمک کرد تا با مفاهیم مدرن فلسفه و علم آشنا شوند. به عنوان یکی از بانیان مدارس مدرن در ایران، فروغی باور داشت که آموزش باید بر پایه علوم جدید و نیازهای جامعه مدرن باشد. او تلاش کرد تا برنامه‌های درسی مدارس و دانشگاه‌ها را به‌روز کند و فرصت‌های آموزشی را برای نسل جدید گسترش دهد.

چرا فروغی ناشناخته ماند؟ 

برخی معتقدند که دستاوردهای فروغی به‌نام رضاشاه ثبت شد. شخصیت اقتدارگرای رضاشاه باعث شد که نقش فروغی به‌عنوان معمار مدرنیزاسیون ایران کمتر به چشم بیاید. تمرکز بیش از حد بر جنبه‌های سیاسی و نظامی مدرنیزاسیون، باعث شد که فعالیت‌های فرهنگی و آموزشی فروغی کمتر مورد توجه قرار گیرد. او که بیشتر یک متفکر بود تا یک سیاستمدار پوپولیست، در حافظه جمعی مردم عادی جایگاه کمتری پیدا کرد. فروغی به دلیل مواضع معتدل و رویکرد بینابینی خود، از سوی جریان‌های مختلف سیاسی آن دوران مورد انتقاد قرار گرفت. سنت‌گرایان او را مدرن‌گرا و مدرنیست‌ها او را سنتی می‌دانستند.

1577188_123

محمدعلی فروغی الگویی برای روشنفکران ایرانی بود که می‌خواستند میان سنت‌های بومی و مفاهیم مدرن غربی پیوندی ایجاد کنند. تلاش‌های او در حوزه آموزش، فلسفه و فرهنگ نشان داد که مدرنیته و هویت ملی می‌توانند در کنار هم رشد کنند. امروزه، شناخت شخصیت‌هایی چون فروغی می‌تواند به بازنگری در تاریخ معاصر ایران کمک کند. او نمونه‌ای از یک روشنفکر چندبعدی بود که درک عمیقی از فرهنگ بومی و نیازهای جامعه جهانی داشت.

پایان سخن؛ ضرورت شناخت دوباره فروغی

با مرگ او در شبانگاه ۵ آذر ۱۳۲۱، عصر روشنگری ایرانی یکی از چهره‌‌های اصلی‌اش را از دست داد، با این حال میراثی که او برجا گذاشت سرتاسر سده چهاردهم شمسی را تحت تأثیر قرار داد. مداراگری او، صلح‌طلبی‌اش،‌ رویاپرداز بودنش، حقوق‌مداری‌اش، باور عمیقش به حرکت تدریجی و تجددخواهی‌اش که با شناخت عمیق از فرهنگ ایران همراه بود در یکی از بحرانی‌ترین دوره‌های تاریخی به کمک ایران آمد. اندیشه‌هایی که او رواج داد، نهادهایی که تاسیس کرد و هویتی که برای شهروند ایرانی معاصر بازآفرید انقلابی بود که بنیان‌های فرهنگ ایران را در عصر تلاطم‌های حاصل از گذار به مدرنیته پی‌ ریخت و تثبیت کرد. 

پ

برچسب‌ها: