شناسهٔ خبر: 70469170 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

قتل بر سر پارچ آب 

چندی قبل به مأموران پلیس تهران خبر رسید دو مرد جوان در ساختمانی در حال ساخت، درگیری خونینی را رقم زده‌اند

صاحب‌خبر -

جوان آنلاین: درگیری دو مرد اتباع بر سر یک پارچ آب با مرگ یکی از آنها پایان یافت. 
چندی قبل به مأموران پلیس تهران خبر رسید دو مرد جوان در ساختمانی در حال ساخت، درگیری خونینی را رقم زده‌اند. با اعلام این خبر به سرعت تیمی از مأموران راهی محل شدند و دریافتند لحظاتی قبل دو کارگر ساختمان که از اتباع هستند با هم درگیر شده‌اند که یکی از آنها از ناحیه سر به شدت زخمی و برای درمان به بیمارستان منتقل شده است. 
 ۱۵ روز بعد 
مأموران پلیس در همان ابتدا ضارب را که پسر جوانی است، بازداشت کردند و او هم به درگیری با ارسلان اعتراف و ادعا کرد او در جریان درگیری تعادلش را از دست داده و با میلگرد‌های داخل ساختمان برخورد کرده و زخمی شده است. 
متهم راهی بازداشتگاه شد و مأموران هم برای ادامه تحقیقات به بیمارستان رفتند که تیم پزشکی اعلام کرد ارسلان بر اثر شدت جراحات به کما رفته و در یک قدمی مرگ قرار دارد. 
تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت تا اینکه ۱۵ روز بعد از حادثه، مسئولان بیمارستان اعلام کردند تلاش برای نجات مرد زخمی نتیجه‌ای نداده و وی بر اثر اصابت جسمی نوک‌تیز به سرش روی تخت بیمارستان فوت کرده است. 
 اعتراف 
با اعلام خبر قتل مرد جوان، متهم برای بازجویی و روشن شدن زوایای پنهان حادثه در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت. 
قاتل ابتدا منکر جرم خود شد و در ادعایی گفت: «من و ارسلان هر دو هموطن بودیم و از مدتی قبل در این ساختمان کارگری می‌کردیم. ما با هم اختلاف داشتیم و روز حادثه هم به‌خاطر یک پارچ آب با هم درگیر شدیم که او را هل دادم و ارسلان روی میلگرد‌ها افتاد و زخمی شد و ۱۵ روز بعد هم فوت کرد.»
متهم با تناقض‌گویی قصد فریب مأموران را داشت، اما صبح دیروز ناچار لب به اعتراف گشود و به قتل هموطنش اعتراف کرد. 
وی در ادعایی گفت: «من و ارسلان با هم اختلاف داشتیم، اما روز حادثه درگیری ما به‌خاطر یک پارچ آب بود. او همیشه پارچ آب مرا که داخل یخچال می‌گذاشتم، بر‌می‌داشت و از لیوان استفاده نمی‌کرد و با پارچ آب می‌خورد. چند باری به او اعتراض کرده بودم که از پارچ من آب نخورد، اما فایده‌ای نداشت و به اعتراض‌های من توجهی نمی‌کرد. روز حادثه ارسلان برای برداشتن ظرف غذایش در یخچال را باز کرد که به او گفتم اگر می‌خواهی از پارچ من آب بخوری با لیوان بخور، اما او گفت هر طور دوست دارم آب می‌خورم. ارسلان گفت نه‌تن‌ها با پارچ آب می‌خورم که آب دهانم را به داخل پارچ هم می‌ریزم. او همیشه زور می‌گفت و آن لحظه هم وقتی حرف‌هایش را شنیدم خیلی عصبانی شدم و همین موضوع باعث مشاجره لفظی ما شد. کم‌کم درگیریمان بالا گرفت و همدیگر را کتک زدیم. من خیلی عصبانی بودم، به همین دلیل میلگردی را برداشتم و با آن ضربه‌ای به سر ارسلان زدم، به‌طوری‌که سرش سوراخ شد و روی زمین افتاد. پس از حادثه همکارانم با اورژانس تماس گرفتند و ارسلان را به بیمارستان منتقل کردیم. فکر نمی‌کردم او فوت کند، اما پس از ۱۵ روز فوت کرد. من قصد قتل نداشتم و الان هم پشیمان هستم.»
متهم پس از اعتراف برای تحقیق بیشتر به دستور بازپرس جنایی در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.