گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: در دنیای امروز، فراگیری رسانههای رسمی و غیررسمی یک پدیده غالب است و مردم در کسری از ثانیه از اخبار و حوادث در اقصی نقاط جهان مطلع میشوند. جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشور قربانی ترور باید بتواند با استفاده از امکان رسانه، در جهت تبیین این موضوع قدم بردارد و اذهان را بیش از پیش روشن سازد. «تقی دژاکام» دانش آموخته رشته علوم سیاسی از دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران است که سابقه حضور ۲۵ ساله در تحریریه کیهان را داراست. دقایقی را با این روزنامهنگار باسابقه پیرامون موضوع اهمیت و نقش رسانه در بیان واقعیتهای حوزه تروریسم و قربانیان آن به گفتوگو نشستیم.
*رسانهها چه نقشی در بیان واقعیتها و مظلومیتهای قربانیان تروریسم میتوانند ایفا کنند، و چه موانعی برای روایت درست این واقعیات وجود دارد؟
باید عرض کنم متاسفانه یکی از نقاط موفقیت دشمنان ما در حوزه ترور و آشوب، برتری آنها در حوزه فناوری مجازی و استفاده از ابزارهایی مثل هنر است. حتی در دوره قبل از انقلاب آن کسانی که وارد گروهکهای ضدانقلاب شدند چه به اصطلاح مجاهدین خلق (منافقین) و چه گروهکهای چپ، عمدتا از بین افرادی بودند که کسی با آنها کار فکری صحیحی انجام نداده بود. به اغلب این بچه مسلمانها یک سری کتب خاص میرسید و جاده بازکن میشد تا گروهکها بتوانند اندیشههای مضر خودشان را به ذهن افراد تزریق کنند و بچهها را به سمت خودشان بکشند. در نهایت هم با شستشوی مغزی به جایی میرسیدند که اقدام به ترور مردم مظلوم و بیگناه کوچه و بازار و خیابان میکردند و عاقبت یک فرد تروریست میشدند.
خوب در این بین حتما رسانه، فرهنگ، هنر و فناوری به خصوص از طریق فضای مجازی در کشاندن افراد مومنی که استعداد افتادن در زمینههای انحرافی را دارند نقش تاثیرگذاری دارند و به همین نسبت ما هم در تقابل با این موضوع باید سرمایهگذاری کنیم که خوب متاسفانه خیلی محقق نشده است. ما در زمینه رسانه موفقیت خوبی نداشتیم تا بتوانیم میزان نفاق و دورویی دشمنان را به جامعه نشان دهیم. یک مقداری ما در فضای رسانه شعارزده هستیم و روایتهایمان آمیخته با بافت فرهنگی و هنری نیست و این مورد از جمله بزرگترین موانع پیش رو است.
*به عنوان یک روزنامهنگار، تصور میکنید که چه چیزی موجب ماندگاری روایت میشود؟
رهبر معظم انقلاب اسلامی فرموده بودند که تا اثر و اندیشهای در غالب هنر نیاید، جاودان نمیشود. متاسفانه ما این بخش آمیختگی با هنر را جدی نگرفتیم. برای مثال برای شهدای عزیز مدافع حرم کتاب خاطراتشان را زیاد منتشر کردیم که در جای خود کار خیلی خوب و ارزشمندی است و عموما هم استقبال زیادی از آنها شده است؛ ولی از طرف دیگر نیامدیم از این شهدا یک رمان بنویسیم، داستان بسازیم، فیلم سینمایی بسازیم و اگر هم فیلمی ساخته شده در کنار میزان فیلمهایی که محتوای مناسبی ندارند و آسیبزا و مخرب هستند بسیار اندک هست و شاید سالانه تعداد این نوع فیلمها نهایتا به دو تا سه مورد برسد.
خوب طبیعتا وقتی تعداد آثار مخرب چند برابر باشد تاثیرگذاری آن بر افراد جامعه و علیالخصوص قشر جوان بیشتر خواهد بود. این در مورد قربانیان و شهدای ترور هم صدق میکند و باید در این موضوع هم با همین الگویی که عرض کردم کار شود. رهبر معظم انقلاب اسلامی چندین مرتبه در دیدار با هنرمندان و نویسندگان گلایه کردهاند که چرا ما یک رمان درباره انقلاب اسلامی ایران نداریم که آن را در غالب این اثر هنری در اختیار جوانمان قرار دهیم تا با مطالعه آن افکارش روشن شود.
ما خاطرهگویی، سخنرانی و مقالهنویسی داریم ولی هنر نداریم. ما میتوانیم با استفاده از ابزارهای فرهنگی موثر مثل داستان و فیلم و تئاتر، روایت دقیق و صحیح خودمان را از تاریخ پر فراز و نشیب ایران که اتفاقا بخش عمدهای از آن هم شاهد ترورهای وحشیانه مردم مظلوم این مرز و بوم توسط جنایتکارانی از جمله منافقین و سایر گروهکهای الحادی بوده است را برای افکار عمومی جامعه به تصویر بکشیم.
*چگونه میتوان با ایجاد روایتهای تأثیرگذار، توجه جامعه جهانی را به موضوع قربانیان تروریسم جلب کرد؟
طبیعتا تا زمانی که ما به ضرورت استفاده از هنر در رساندن پیام قربانیان ترور واقف نشویم و کسانی هم که در این کار تجربه دارند، احساس مسئولیت نکنند و وارد میدان نشوند، در سطح جهانی هم به موفقیتی دست پیدا نخواهیم کرد. به این دلیل که در سطح جهانی هم هنر، در رساندن معنا و مفهوم مدنظر شما نقش اصلی را ایفا میکند و تقریبا با توجه به عدم اشتراک زبانی ملل مختلف، اتفاقا هنر تبدیل به فصل مشترکی مهم بین مردم جهان، جهت انتقال مفاهیم مد نظرشان شده است؛ کما اینکه در ماجرای غزه و لبنان نقش برجسته آن را شاهد بودیم.
وقتی انگیزه و توجه بود و استفاده درست از ابزار هم صورت پذیرفت حتما میتوانیم در زمینه جامعه جهانی هم موفق باشیم. گاهی میبینیم یک کلیپ پنج دقیقهای تاثیرش فوقالعاده بیشتر از چندین ساعت سخنرانی است؛ یا میبینیم یک ترانهای را خانم «جولیا پتروس» به نام «الحقُ سلاحی» میخواند و در کل دنیا میپیچد و تاثیرگذاری آن علیه رژیم صهیونیستی خیلی بیشتر از صدها مقالهای است که در این حوزه نوشته شده است. به هر حال تا زمانی که ما وارد این عملیات نشویم که هنر و ابزار آن را برای بیان اندیشهها و مبانی مد نظرمان استفاده نکنیم، موفقیت زیادی کسب نخواهیم کرد.
*به نظر میرسد ریشهیابی زمینههای پیدایش تفکرات تروریستی هم بسیار مهم است؟
بله، در زمینههای واکاوی ماجراهای ترور، رشد داعش، قدرت گرفتن النصره در سوریه و... آنقدری که خود حادثه از لحاظ خبری ما را به خودش معطوف میکند، یک کار ضروریتر این است که ما زمینههای پیدایش تفکرات و ایدههای تروریستی را هم واکاوی و تبیین کنیم. اگر این موضوعات بررسی شود و جوان ما درک کند و بفهمد که طبق خاطرات خانم «هیلاری کیلینتون» داعش ساخته و پرداخته آمریکاست، دیگر فریب ظاهر آن را نمیخورد که فلان گروهک مسلمان است و تکبیر هم میگوید.
مردم جهان هم دین پیامبر رحمت (ص) را از چشم تکفیریها و تروریستهایی مثل داعش نمیبینند و عمق ماجرا را بهتر فهم میکنند. الان میبینیم که اندیشمندان غربی این روزها صدایشان درآمده و خیلی از حقایق را بیان میکنند؛ برای مثال در کشور خودمان در بسترهایی که زمینه رشد گروهکهای انحرافی و الحادی شکل گرفت، خوب یک سری از آنها افرادی بودند که از روحانیت جدا شدند، یک سری از آنها هم رفتند سراغ جدایی دین از سیاست و سراغ روحانیتی که اعتقادی به سیاست نداشت و خروجی آنها را هم دیدیم که شدند امثال منافقین و گروهکهای پیکار و... و گروهی هم فرقان و ... شدند و دست به ترورهایی زدند که در دنیا کمنظیر است.
انتهای پیام/ 112
∎