شناسهٔ خبر: 70434800 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایلنا | لینک خبر

«ژاله»‌ای که صدا بود

مرادبیگِ «روزی روزگاری» نیست تا در سوگ خاله لیلا شرکت کند اما می‌توان سراغ صدای خسروشکیبایی در خوانش شعر سهراب سپهری رفت آنجا که خواند: «صدا کن مرا صدای تو خوب است» و شاید خسرو شکیبایی بود که ژاله علو را صدا کرد چندان که خود سهراب، خسرو را.

صاحب‌خبر -

«یه مسابقه هست که مردایی که ادعاشون می‌شه توش شرکت می‌کنن.

«ادعایی ندارم» هم خودش کم‌ادعایی نیست!»

طرف دیگر این دیالوگ ماندگار و مشهور سینمای ایران هم دیروز چشم از جهان بست.

بانو«ژالۀ عُلُوّ» بیشتر در نقش «خاله لیلا»‌ی سریال «روزی روزگاری» به یاد می‌آید و جملۀ آخر در گفت‌‌و‌گو با مرادبیگ با بازی خسرو شکیبایی ضرب‌المثل شد؛ همچون دیالوگ فیلم «جدایی نادر از سیمین»: «او نمی‌داند من پسرش هستم. من که می‌دانم او پدرم است.»

حالا 16 سال بعد از درگذشت شکیبایی، خانم علو که 33 سال بیش از او در این جهان زیست و عمر بلندی داشت هم چشم از جهان بسته و در همین چند ساعت به هفت هزار سالگان پیوسته است.

ژاله علو با نام اصلی شوکت علو، زادۀ سنگلج تهران بود و سنگلج با تئاتر گره خورده؛ چندان که از 1337 روی صحنه رفت.

با این همه ژاله علو را فراتر از نقش‌هایی که در تلویزیون و سینما ایفا کرد با «صدا» و «صداپیشگی» باید توصیف کرد؛ چندان که 76 سال پیش و در سال 1327 خورشیدی مخاطبان ابتدا با صدای او ارتباط برقرار کردند و به همین اعتبار سراغ دوبلوری رفت و صدای او را می‌توان هم در کارتون «گربه‌های اشرافی» به یاد آورد و هم سریال «سال‌های دور از خانه» در جایگاه مدیر دوبلاژ.

صاحبان صداهای خاص در رادیو که به تلویزیون و سینما کوچیدند تا یا بهتر و بیشتر دیده شوند یا به لحاظ مادی موفقیت بیشتری داشته باشند یا به صدا بسنده نکنند همچنان با صدا شناخته شدند و محدود و منحصر به خانم علو هم نبود و از نسل‌های مختلف می‌توان به چهره‌هایی چون ثریا قاسمی، دانیال حکیمی و حتی مهران مدیری هم اشاره کرد و شاید راز علاقه این آخری به موسیقی و خواندن به‌رغم کارگردانی و اجرا و شهرت و ثروت همین صدا باشد.

به این اعتبار توصیف ژالۀ علو با نقش‌هایی که در «روزی روزگاری» یا سریال‌هایی چون «امیرکبیر» و «مختارنامه» ایفا کرد اگرچه تصویری آشناتر به دست می‌دهد اما حق مطلب را به تمامی ادا نمی‌کند.

همین حالا که تلویزیون انحصاری در دوران افول شدید مخاطب و بحران اعتبار به سر می‌برد (و اگر رایگان یا برخوردار از مزیت‌هایی چون مسابقات فوتبال نبود به تمامی کنار گذاشته می‌شد) و ارتباط بخشی از جامعه با آن و حتی رادیو قطع شده هرازگاهی اگر گوش به رادیو بسپارید درمی‌یابید که رادیو همچنان نجیب‌تر و سالم‌تر است اگرچه جای خالی صداهای ماندگار در آن همچنان حس می‌شود.

اگر رسانۀ انحصاری صداوسیما مدیریت هنرشناسی می‌داشت قدر صدای امثال ژاله علو را بیشتر می‌دانستند و بی‌آن‌که آنان را از کوچ به سریال‌های تلویزیونی بازدارند چراکه در برخی هم درخشیدند هنر‌شان را با همان صدا پاس می‌داشتند تا کار به جایی نرسد که وفاداران به صدا احساس غبن و زیان کنند و کوچندگان به عرصه تصویر از حیث اشتهار و موفقیت‌های مادی با صداپیشگان قابل قیاس نباشند.

اینها البته می‌تواند ناشی از سلیقۀ شخصی هم باشد و همچنان ژالۀ علو نزد مخاطبانی بیشتر با همان نقش‌های سریال‌ها و فیلم‌های سینما فرایاد آید و کاری به صدا و پیشینۀ صداپیشگی او نداشته باشند کما این که عصر دیروز هم برخی رسانه‌ها در عنوان خبر درگذشت این هنرمند نوشتند: «خاله لیلا هم رفت.»

طرف مقابل دیالوگی که در آغاز نقل شد هم مانند خانم علو بیشتر از جنس صدا بود (‌خسروشکیبایی) اگرچه او هم با نقش‌های سینمایی خاصه «هامون» بیشتر به یاد می‌آید ولی لحن و صدای او در تمایزبخشی تأثیر بیشتر داشته است؛ چندان که در خوانش اشعار هم به دل می‌نشست و ژالۀ علو جدای دکلمۀ اشعار خود شعر هم می‌سرود.

تأکید بر وجه صداپیشگیِ ژالۀ علو البته انکار وجوه دیگر زندگی او نیست که به تمامی با هنر گره خورده بود و این اعتبار را پاس داشت.

نوادۀ علوالسلطنۀ خوش‌نویس و زاده و بالیدۀ محلۀ سنگلج و خوش‌صدا و باهوشی سرشار باشی و در رادیو و تلویزیون و سینما ایفای نقش نکنی جفا و ظلم به خود بود و او این ستم را در حق خود روا نداشت.

مرادبیگِ «روزی روزگاری» نیست تا در سوگ خاله لیلا شرکت کند اما می‌توان سراغ صدای خسروشکیبایی در خوانش شعر سهراب سپهری رفت آنجا که خواند: «صدا کن مرا صدای تو خوب است» و شاید خسرو شکیبایی بود که ژاله علو را صدا کرد چندان که خود سهراب، خسرو را.

هم صدای بانو علو خوب بود و هم خود او و هنر او.

منبع هم میهن
انتهای پیام/