شناسهٔ خبر: 70432248 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی مطرح کرد؛

«خاکی آسمانی»، نگاهی برای افق‌گشایی در آینده ایران است

صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، گفت: کتاب خاکی آسمانی صرفاً روایتی از گذشته نیست بلکه نگاهی برای افق گشایی در آینده ایران و حتی انسان است، آقای ابوترابی به روایت صلیب سرخی‌ها مسیح اسارت بود و به تعبیر مولف این اثر اسارت، ایرانی کوچک بود؛ باید ببینیم مسیح ایران کوچک چه کرد و چه درسی از مسیح ایران کوچک برای ایران بزرگ می‌توان دریافت کرد.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، عباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در رونمایی کتاب «خاکی آسمانی» که دوشنبه سوم دی‌ماه در حوزه هنری برگزار شد گفت: کتاب خاکی آسمانی صرفاً روایتی از گذشته نیست بلکه نگاهی برای افق گشایی در آینده ایران و حتی انسان است، آقای ابوترابی به روایت صلیب سرخی‌ها مسیح اسارت بود و به تعبیر مولف این اثر اسارت، ایرانی کوچک بود؛ باید ببینیم مسیح ایران کوچک چه کرد و چه درسی از مسیح ایران کوچک برای ایران بزرگ می‌توان دریافت کرد.

او افزود: این ایران کوچک (ایرانیان در اسارتگاه‌های عراق) شرایط بسیار سختی داشت و بسیار متفاوت. من به چند نکته اشاره می‌کنم؛ نکته اول که کاملاً روشن است، شرایط سخت فشارهای روحی و جسمی کم‌نظیر بود و گاه بی‌نظیر.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با برشمردن نکته دیگری بیان کرد: اسارت زندان است، اما زندانی که پایان آن روشن نیست. تفاوت زندان‌های معمول با اسارت در این است که چشم‌اندازی از حکم وجود دارد، اما در اسارت پایان باز است و نامکشوف. لذا جمعی که در این فضا وجود دارند، نمی‌دانند تا کی هستند.

صالحی گفت: نکته سوم، جمعی که اسیر شدند، افرادی با فرهنگ‌ها و مذاهب مختلف بودند، ضمن اینکه برخی ارتشی، بعضی بسیجی و بعض دیگر سپاهی از مناطق مختلف ایران با ویژگی‌های منطقه‌ای و بومی خودشان بودند. این چهل هزار نفر که در اردوگاه‌های عراق کنار هم قرار می‌گرفتند، در اسارت و در شرایط سخت شکنجه‌ها و دشواری‌های فراوان دیگر.

او مرحوم ابوترابی را یک مدیر بحران دانست و ادامه داد: در شرایط دشوار اردوگاه ۱۰ سال را در اسارت گذراند و در چنین شرایط خاصی مدیریت بحران اسارت کرد. این مدیریت بحران در اسارت درس خاصی است از مرحوم ابوترابی به مدیران مختلف جمهوری اسلامی.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اظهار کرد: به نظرم مرحوم ابوترابی در سه ضلع، مدیریت بحران را در اسارت بدون سروصدا، بی‌ادعا اما موثر انجام داد. نخست توجه نشان داد به توانمندسازی اسرا در مدیریت برخورد، اینکه به اضمحلال خود نرسند. این بخش اول از کارکرد مسیح اسارت بود. به عبارتی اسیر انسان بماند و انسانیت خودش را از دست ندهد و این کار ساده‌ای نیست. از شرایط دور ساده به نظر می‌رسد که در چنین شرایطی بتوان گوهر انسانیت خود را حفظ کرد.

صالحی گفت: به گمان من، سید آزادگان خیلی مهارت‌ها و تکنیک‌هایی را به کار برد که به اعتبار آن دانش معرفتی و ذوق تعلمی که داشت در این قسمت به کار گرفت. معمولاً در اسارت زندگی بعد از مدتی کم ارزش می‌شود، حیات کمرنگ می‌شود، این‌که شما بتوانید زندگی را همچنان پرشعله و پرفروغ نگه دارید، برای اینکه به وقت ارزش می‌داد و برایش برنامه‌ریزی داشت تا به این شکل ارزش زمان و زندگی را در نگاه اسرا بالا ببرد.

وی تصریح کرد: به همین جهت ایشان بر مسئله ورزش اسیران توجه داشت؛ اینکه باید سالم بمانی و سالم به کشور بازگردی و سربار خانواده نشوی و به قدری ورزش کرده باشی تا راحت بخوابی اینها تعالیم مدیریت برخود در اسارت است.

صالحی تاکید کرد: بخش دیگر مدیریت برخود حفظ تعادل روحی و روانی در اسارت است. برای صلیب سرخی‌ها شگفتی بود که در فضای اسارت افسردگی و خودکشی نباشد، دسترسی به این مسائل سخت است اینکه تعادل روانی اسیرِ دربند را حفظ کنید اهمیت دارد. ایشان مثل تراپیستی ماهر کار می‌کرد و می‌دانست باید چه کند تا اسیر، گرفتار بیزاری از زندگی و تردید از ارزش‌هایی که او را به جنگ کشانده است نشود. اینها بخشی از اقدامات آقای ابوترابی بود.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: ضلع دوم اقدامات آقای ابوترابی در ایران کوچک مدیریت در روابط جمعی بود، اینکه چطور می‌شود با دیگری کنار آمد؛ چراکه انسان‌ها اختلاف عقیده دارند و ممکن است تحمل‌هایشان در یک سطح نباشد.

وی افزود: به چند تکنیک کاری ایشان مبتنی بر همین اثر اشاره می‌کنم. نکته اول این است که تلاش کنیم شرایط دیگران را به جای قضاوت کردنِ آنها درک کنیم. جایی در کتاب آقای ابوترابی به اسیری که از برخورد دیگری ناراحت است می‌گوید باید شرایط او را درک کنی و انتظار نداشته باشی در همه حوزه‌ها شبیه تو عمل کند و نباید دیگری را زود قضاوت کنیم و باید شرایطش را درک کنیم.

صالحی تصریح کرد: نکته دیگر مهارت ایشان در تنش‌زدایی است. اسرا مثل هم نبودند و در موضوعات مختلف جبهه بندی ایدئولوژیک شکل می‌گرفت. مثلاً عده‌ای ترانه‌های قبل انقلاب را دوست داشتند ولی عده‌ای آن را حرام می‌دانستند و یا عده‌ای روزه نمی‌گرفتند. روایت‌هایی از آقای ابوترابی در تنش زدایی بین این گروه‌ها جالب توجه است چراکه آقای ابوترابی بین آنها مهر را آورد آیا ما راه او را ادامه می‌دهیم؟

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: بعثی‌ها اسرا را مجبور می‌کردند بلوک درست کنند، عده‌ای از اسرا می‌گفتند قصد دارند با این کار در برابر رزمندگان بایستند و عده‌ای دیگر می‌گفتند چاره‌ای نداریم مدیریت آقای ابوترابی درس آموز است و ما به مدیریت فهم و رفع تنش نیاز داریم، آقای ابوترابی اقداماتی انجام داد تا ۴۰ هزار اسیر را امت واحده کند و به کشور باز گرداند.

او ادامه داد: مسئله دیگر یارگیری بود. در این روش هم آقای ابوترابی ماهر بود. آدم‌های مختلفی که فاصله داشتند و حتی ممکن است خبرچین شده باشند، آدم‌هایی که شاید من هم اگر از اقدامات آن‌ها با خبر بودم آنها را طرد می‌کردم شاید او را می‌دانست هر انسان فطرتی دارد که راه بازگشت برای او بسته نیست.

مدیریت ارتباط با دشمن نکته دیگری بود که صالحی به آن اشاره کرد و گفت: در این بعد هم آقای ابوترابی اقدامات شایسته‌ای انجام دادند. مثلاً همه عراقی‌ها بعثی نیستند و غیر از صدام حسین هستند. افسر عراقی هم مثل من و تو مسلمان و شیعه است و در شرایط اضطراری مجبور است اقداماتی انجام دهد و حتی اگر او را شکنجه کند. اینجاست که چهره مسیحایی از ابوترابی متجلی می شود؛ به کسی هم که تو را شکنجه می‌کند فکر کن او هم می تواند کنار تو قرار گیرد.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: ابوترابی سعی داشت با همین نگاه روح بازداشت کنندگان خود را تسخیر کند، احساس می‌کرد که انسان به قدری قدرت دارد که می تواند کاری کند تا جای اسیر و زندانبان عوض شود و اسیر می‌تواند زندانبان را در سیطره خود قرار دهد و این کاری بود که ایشان انجام داد.

وی افزود: برخی از خاطرات از ایشان به گونه‌ای است که انسان تصور می کند قصه است. مثلاً صلیب سرخی‌ها از ایشان می‌پرسند که در زندان شکنجه می‌شود یا خیر ولی ایشان چیزی نمی‌گوید عراقی‌ها از او می‌پرسند چرا از شکنجه حرفی نزدی آقای ابوترابی می‌گویند درست است که ما با هم اختلاف داریم ولی آنها بیگانه هستند به آنها ارتباطی ندارد که از آنها کمک بخواهیم.

صالحی تصریح کرد: زمانی که ایشان را شکنجه می‌کردند افسر عراقی به سید آزادگان یکصد ضربه با کابل زد ولی ایشان همچنان مقاومت می‌کرد. شکنجه‌گر از این واکنش عصبانی شد و شلاق را انداخت. آقای ابوترابی شلاقش را به او می‌دهد و می‌گوید تو وظیفه‌ات را انجام می‌دهی و این واکنش موجب می‌شود شکنجه‌گر گریه‌اش بگیرد و اینجاست که می‌شود زندانبان را اسیر کرد.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی خاطر نشان کرد: ما به ابوترابی‌ها بیش از دیروز نیاز داریم و ایران بزرگ همان مسائل ایران کوچک را دارد و به روشب از درایت و مهر ابوترابی‌ها بسیار نیاز داریم.