شناسهٔ خبر: 70418964 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: شفقنا | لینک خبر

حضرت آیت الله جواد آملی: جامعه ما در دالان ورودی يک تحول است/ بايد از نظر فکر يک خانه تکانی کنيم/ بد کسی را نخواهيم و مراقب زبانمان باشيم

صاحب‌خبر -

خبرگزاری بین المللی شیعیان (شفقنا)- حضرت آیت الله جواد آملی بیان کردند: نه بد بگوييم، نه بد کسي را بخواهيم؛ مواظب زبانمان باشيم، مواظب فکرمان باشيم، مواظب قلم خودمان باشيم، مواظب قدم خودمان باشيم، مواظب ادب خودمان باشيم. اين جاذبه دارد.

به گزارش شفقنا، هشتمین همایش ملی ریحانه النبی همزمان با ولادت با سعادت حضرت زهرا سلام الله علیها با پیام حضرت آیت الله جوادی آملی در تهران برگزار گردید.

متن پیام حضرت آیت الله جواد آملی بدین شرح است:

أعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

اهل بيت (عليهم الصلاة و عليهم السلام) خودشان هم مبنا هستند هم باني. نام اينها و ياد اينها حياتبخش است و شيعه هم تشنه معارف اينهاست و بهترين وسيله اي که در جهان امکان، انسان به اين وسيله متوسل مي شود به الله هم همين ها هستند. درست است که کتاب هاي آسمان و برنامه هاي ديني، همه اينها وسائلاند؛ اما آن کسي که دين مجسم است قرآن مجسم است که هم همه مطالب قرآن را مي داند و هم مطالب قرآن را عمل کرده است و عمل مي کند اينها هستند، لذا خود اينها بهترين وسيله اند.

الآن در اين شرايطي که اين سال هاي اخير پيش آمد، جامعه ما در دالان ورودي يک تحول است؛ ما چه بخواهيم چه نخواهيم در دالان انتقاليم. چون در دالان انتقالي هستيم، بايد از نظر فکر هم يک خانه تکاني بکنيم و انتقال ذهني داشته باشيم. بدون خانه تکاني فکري، در جامعه انتقالي، انسان موفق نيست.

حالا که اين طور است، انسان نبايد که از اين جامعه جدا بشود. چون دو تا راه دارد: راه خوب دارد و راه بد دارد؛ مي شود با جامعه بود و راه خوب را اداره کرد و تعميم داد.

يکي از راه هايي که اين صحنه ريحانة النبي(سلام الله عليها) شکوفاتر بشود شرکت دادن اينهاست که در طول سال اين برنامه ها باشد؛ هم کودکان هم نوجوان ها هم دخترخانم ها هم سالمندان اينها خودشان بيايند مجلس داري بکنند مجلس آرايي بکنند.

لازم نيست جايزه باشد، به نام خود حضرت زهرا(سلام الله عليها) باشد و سالانه در طي ماهها اين جريان را داشته باشند و آن محفل هم به عنوان محفل ريحانة النبي باشد که اينها خيلي از شعرها و سروده هاي خودشان تفسير قرآنشان حفظ قرآنشان در آن جمع باشد. آن وقت اين خودش صاحبان و متوليان فراواني پيدا مي کند و وقتي اينها متولي ريحانة النبي شدند خودشان تأمين مي کنند، چون نسل فعلي واقعاً غير از نسل هاي قبلي اند.

از آن محفل وزين علمي ريحانة النبي و از آن مقاله نويسي و از آن مجله نويسي تا اينجا اين در اختيار شماست؛ کودکان يک نحو، نوجوانان يک نحو، جوان ها يک نحو، دختر خانم ها يک نحو، بزرگسالان يک نحو.

خيلي از مردم يعني همه ما نسبت به وجود مبارک حضرت زهرا(سلام الله عليها) يک ارادت خاص داريم، چون مقام ايشان يک حساب جدايي دارد. وجود مبارک پيغمبر (صلی الله عليه و آله و سلم) وقتی حضرت فاطمه می آمد، «قام إليها»[1] نه «قام لها». يک وقت مهماني مي آيد آدم بلند مي شود، اين «قام له» است يا «قام لها» است؛ اما وقتي چند قدم جلوتر مي رود، «قام إليها» است. حضرت که اين کار را براي همه نمي کرد؛ خيلي فرق مي کند؛ «قام إليها» نه «قام لها».

بچه هاي ديگر هم بودند، حضرت تنها بچه اش که حضرت زهرا نبود. اين نشان مي دهد که خصيصه اي دارد کرامتي دارد. فضايل حضرت، تاريخ حضرت، رفتار حضرت، گفتار حضرت، احتجاجات حضرت گفته بشود.

مطلب ديگر اين است که ما الآن تقريباً در دوران علم و عقليم! _ما نبايد غرب و فرورفتگان در امور مادي و امثال اينها را نگاه بکنيم_ الآن ما تقريباً در صدريم يعني اگر کسي بخواهد نسبت به معارف الهي تلاش و کوشش بکند راه باز و ميدان باز است.

نسل، نسل تحول است چه بخواهيم چه نخواهيم. ما بنشينيم و گذشتگي فکر بکنيم و حرفه اي سابق را بزنيم صحيح نيست؛ کار تازه فکر تازه نوع تازه راهنمايي تازه!

يک بيان نوراني از حضرت امير(سلام الله عليه) است که فرمود: «لا تقسروا اولادکم علی آدابکم فانهم مخلوقون لزمان غير زمانکم»؛[2] بچههاي خودتان را مثل خودتان بار نياوريد، اينها متعلق به زمان ديگري هستند. مخصوصاً الآن! الآن واقعاً جاي خانه تکاني است، نسل خانهتکاني است.

فرمودند سخنان و گفتار ما ائمه، عامل پيوند است. همه ما مي دانيم و شنيديم و گفتيم که سنگ روي سنگ بند نمي شود؛ کسي مي خواهد يک ساختمان بسازد، اول سنگ مي گذارد، بعد سنگ ديگري روي اين سنگ باشد سنگ روي سنگ بند نمي شود! فرمود گفتار ما ملاتي است که افراد را با هم جمع مي کند؛ وقتي که ملات باشد ساختماني باعظمت پيدا مي شود.

اين زن با اين مرد چگونه با هم يکی بشوند؟ چيزي بايد باشد اصولي بايد باشد مبادي ای بايد باشد اخلاقي بايد باشد سنتي بايد باشد تا اينها را با هم جمع بکند. حضرت فرمود گفتار ما آن ملات نرم است که اينها را با هم جمع مي کند. جامعه هم همين طور است؛ جامعه هم بدون ملات، زندگي نمي کند. يکي اصولگرا است يکي اصلاحطلب است از اين حرفها هست؛ تا ملات نرم عقل نباشد نمي شود.

عقل را عقل گفتند براي اينکه عقال مي کند. شتر معمولاً چموشي مي کند؛ اين زانوبندي که زانو را محکم مي بندد و ساربان ها آن زانوبند را محکم به پای شتر مي بندند، به اين کار مي گويند عقال کرده است و آن شتر آنجا مي ايستد.

آن فهم و درک و ايمان را ذات اقدس اله به ما داده است که از جايمان بيرون نرويم؛ نه بد بگوييم نه بد کسي را بخواهيم؛ مواظب زبانمان باشيم مواظب فکرمان باشيم مواظب قلم خودمان باشيم مواظب قدم خودمان باشيم مواظب ادب خودمان باشيم. اين جاذبه دارد؛ فرمود عقل اين است.

ما مأمور به جهاديم؛ فرمود: «جاهدوا اهوائکم کما تجاهدون اعدائکم».[3] مسئله جهاد نفس يک دستور رسمي دين ماست؛ آدم با رذائل اخلاقي خودش با هوس خودش با خواستههاي بي جاي خودش با غرورطلبياش بايد مجاهده کند.

شما هوس داريد گرايش داريد شهوت داريد غضب داريد و همه اينها شما را به طرف کاري مي کشند، بسيار خوب، از آن طرف هم عقل داريد فطرت داريد دين داريد برنامه هاي ديني داريد که اينها هم شما را به طرف ديگر مي کشند؛ اين جنگ داخلي است بين خواسته هاي انسان که مي شود جهاد نفس. در جهاد، اسلحه اي هست و طرفين دارند دعوا مي کنند. چه چيزی در دست دشمن شماست و چه چيزي در دست شماست؟ در دست او بيش از مظنه و خيال و گمان و وهم نيست. مگر انساني که گرفتار اختلاس و امثال آن شد يقين دارد که پولها را سالم در مي برد و کسي آبرويش را نمي برد يا گمانش اين است؟ کسي که مي خواهد خلاف بکند آيا صد درصد مي داند که موفق است يا هشتاد درصد نود درصد بيست درصد سي درصد است؟ کسي که مي خواهد گناهي بکند، فسادي در مملکت ايجاد بکند، مالي را ببرد، آيا صد درصد يقين دارد که کسي او را تعقيب نمي کند يا هشتاد درصد بيست درصد سي درصد است؟ پس مظنه است، پس مظنه دارد. شما نسبت به خدا و پيغمبر و دين، صد درصد هستيد يا بيست درصد؟ صد درصد هستيد! پس شما صد درصد داريد و او بيست درصد يا هفتاد درصد. واي به حال کسي که صد درصد در دست اوست و بيست درصد يا سي درصد در دست دشمن اوست و شکست ميخورد!

بالاخره هوس، داخلي است، مي شوراند؛ مالطلبي، فلانطلبي، فلانطلبي! با چه برهان؟ ميگويد ميخواهيم لذت ببريم، ميخواهيم دنياي خود را تأمين کنيم. بسيار خوب! صد درصد ميرسي يا نه؟ هيچ هوسي هيچ خيالي هيچ باطلي يقين ندارد که به مقصد مي رسد، حداکثر هشتاد درصد؛ اما خدا و پيغمبر هشتاد درصدي نيست، صد درصد است.

الآن اين عزيزان ما دختران ما فرزندان ما اينها خيال ميکنند که مثلاً اين روسري را کمتر کردند مشکل حل ميشود! بر فرض هم به مقصد برسي گمان است؛ با گمان نميشود به جنگ يقين رفت. جريان خدا و قيامت و حساب، يقينی است؛ ما هستيم که هستيم! کل اين آسمان و زمين وضعش عوض ميشود ولي ما هستيم که هستيم که هستيم: ﴿يوم نطوي السماء کطي السجل للکتب﴾؛[4] اين طومار پيچيده ميشود و بساط آسمان و زمين جمع ميشود؛ ﴿يوم تبدل الارض غير الارض و السماوات﴾[5] ولي ما هستيم که هستيم که هستيم! ما مگر از بين ميرويم؟!

پايان عرضم اين است که شما بزرگواران، حوزه علميه شهرتان را تقويت کنيد و از اين جوانها به هر وسيله اي هست زياد تربيت کنيد؛ اينها حافظان دين هستند.

خدا به پيغمبر فرمود اين سه کار يادت نرود: ﴿أدع إلي سبيل ربّک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتي هي أحسن﴾؛[6] برنامهات همين است. حکمت، همين قرآن و روايات و اينهاست که سر جايش محفوظ است و موعظه حسنه، اخلاقيات و روايات هستند که اينها را ما طلبهها داريم. بعد فرمود: ﴿و جادلهم بالتي هي أحسن﴾؛ طلبه امروز الا و لابد بايد فلسفه غرب را بداند! چون آنچه آنها را شوراند افکار غربي است. بايد بدانيد اينها چه هستند و چه ميگويند. فرمود: ﴿و جادلهم﴾؛ جدال غير از حکمت است جدال غير از موعظه است جدال غير از تفسير است. جدال يعني مقبولات ديگري را (يک)، خوب بفهم (دو)، خوب استدلال کن (سه) و در محاجه به کار ببر (چهار). فرمود: ﴿و جادلهم بالتي هي أحسن﴾؛ اين را به پيغمبر گفت؛ ما وارث او هستيم.

جدال احسن اين است که مقبولات آنها معتقدات آنها پذيرفته هاي آنها را خوب بفهم و مطابق همان ها استدلال بکن.

ما بايد بدانيم که کانت چه ميگويد دکارت چه مي گويد امثال اينها چه مي گويند، تا با اينها جدال کنيم؛ اگر ندانيم چگونه جدال کنيم؟!

فرمود اين اعراب جاهلي، مقبولاتي دارند مستنداتي دارند، با همه که نميشود شما حرف خودت را بزني، حرف اينها را بايد گوش بدهي، بعد طبق همان حرف هايي که اينها دارند، مي شود نتيجه صحيح گرفت.

شما بزرگواران سعي کنيد _إن شاء الله_ حوزه گرم، قوي و غني داشته باشيد ولو جمعيت کم باشد يعني طلبه هاي خوب تربيت کنيد. آن جاها بزرگاني تربيت شدند؛ بعضي از شهرها بزرگ پرور است.

حوزه علميه دخترها هم فراهم بشود؛ اين ريحانة النبي يک مدرسه و حوزه علميه بشود، از جامعة الزهرا شعب هاي بيايد آنجا همکاري کنند. جامعة الزهرا خودشان هم مقداري وسايل فراهم مي کنند يا معلم مي فرستند، بعد از چند سال خود آنها خودکفا هستند. بدون کار فرهنگيِ عميق نمي شود!

اميدواريم که ذات اقدس اله به برکت خود آن بانو، اين نظام را حفظ کند و گذشتگان شما و ما را رحمت کند و آيندگان را هم حفظ کند تا اين نظام به دست صاحب اصلياش برسد و سعي شما هم بليغ باشد و اين کشور ولي عصر _إن شاء الله_ نه بي راهه برود نه راه کسي را ببندد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد!

[1]. بشارة المصطفی لشيعة المرتضی (ط_ القديمة)، ص 253.

[2]. شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحديد)، ج 20، ص 267.

[3]. بحارالانوار، ج 65، ص 370.

[4]. سوره انبياء، آيه 104.

[5]. سوره ابراهيم، آيه 48.

[6]. سوره نحل، آيه 125.