به گزارش همشهری آنلاین، زن جوانی که به خاطر مرگ دردناک دخترش در بیمارستان به کلانتری سپاد مشهد فراخوانده شه بود، به کارشناس اجتماعی کلانتری اظهار کرد: «دخترم ۶ سال بیشتر نداشت که من از شوهرم طلاق گرفتم و او را به پدرش سپردم، اما همسر سابقم مردی سابقهدار بود و بیشتر روزگارش را در زندان میگذراند به گونهای که اکنون نیز به جرم شرکت در نزاع دستهجمعی روانه زندان شده است.
از سوی دیگر ژیلا از همان دوران کودکی که فرزند طلاق نام گرفت، نزد مادربزرگ پدریش ماند و من هم با مرد دیگری ازدواج کردم، به همین خاطر خیلی کم دخترم را میدیدم و او هم چندان علاقهای به من نداشت چراکه از ازدواج دوباره من ناراحت بود و من هم نمیتوانستم او را نزد خودم ببرم. این حوادث ناخواسته موجب شد دخترم گوشهگیر شود به طوری که یک بار حدود ۳۰ روز در بیمارستان روانپزشکی بستری شد.
- سرنوشت سیاه زنی که ۳ بار شوهر کرد | کتک خوردن از هوو به خاطر یک بسته پفک
- کارتنخواب شدن پسر مشهدی با عشق دختر شمالی
روزها به همین ترتیب سپری میشد تا اینکه مدتی قبل فهمیدم دخترم در فضای مجازی با پسر جوانی آشنا شده و با خواندن خطبه عقد با یکدیگر محرم شدهاند. عزت پسر خوب و مهربانی بود، اما خانوادهاش که از قشر متمول جامعه بودند و بالای شهر سکونت داشتند، به ازدواج آنها رضایت ندادند و حالا نمیدانم دخترم چطور و چرا دست به خودکشی زده است.»
در همین حال جوان ۲۲ ساله که مدعی بود ژیلا همسر شرعی اوست، درباره ماجرای تلخ مرگ او به کارشناس اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: «حدود ۲ سال قبل با ژیلا در فضای مجازی آشنا شدم و با یکدیگر ارتباط داشتیم تا اینکه ماه قبل، با وجود مخالفتهای شدید خانوادهام، او را به عقد شرعی خودم درآوردم. این موضوع ژیلا را خیلی اذیت میکرد چراکه هیچوقت نمیتوانستیم به خانه پدرم برویم.
از سوی دیگر، در خانه مادربزرگ ژیلا هم جایی برای کنار یکدیگر بودن نداشتیم و آواره و سرگردان شده بودیم. به همین دلیل من از طریق سایتهای واسطهگری سوئیتی نقلی را در حاشیه شهر به مدت یک شب اجاره کردم و به اتفاق یکدیگر به آن سوئیت رفتیم. بین راه مقداری تنقلات و غذا خریدم، ولی این آوارگی موجب درگیری لفظی ما شد چراکه ژیلا از این وضعیت بهشدت ناراحت بود و همواره از سرنوشت سیاه خود سخن میگفت.
در این شرایط او را به آغوش کشیدم و با ابراز محبت سعی کردم گذشته تلخ خود را فراموش کند، ولی بعد از صرف شام ناگهان متوجه باز شدن پوشش بسته قرص شدم. ژیلا ادعا کرد قصد دارد یکچهارم قرص متادون (قرصهای مخدردار) مصرف کند. او به این قرصها اعتیاد داشت و این نوع قرص را درون کیفش قرار میداد.
حدود ساعت ۴ بامداد با صدای نفسهای همسرم از خواب بیدار شدم و دیدم او بهسختی نفس میکشد. او را بیدار کردم تا درست بخوابد و خودم دوباره خوابیدم، اما چند ساعت بعد متوجه شدم نفس نمیکشد. خیلی ترسیدم و خواستم با اورژانس تماس بگیرم، اما به پیشنهاد مالک سوئیت در حالی ژیلا را به درمانگاه رساندم که مادرش در پاسخ به تماس تلفنی من گفت سر کار است و نمیتواند بیاید! بالاخره ژیلا را از مرکز درمانی به بیمارستان اعزام کردند، ولی او آنجا از دنیا رفت.»
تحقیقات ویژه پلیس زیر نظر مستقیم سرهنگ جواد یعقوبی (رئیس کلانتری سپاد مشهد) با دستورهای خاص مقام قضایی برای ریشهیابی مرگ تلخ این دختر ۱۶ ساله ادامه دارد.