شناسهٔ خبر: 70413364 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: قدس آنلاین | لینک خبر

قهرمان پارالمپیک در گفت‌وگو با قدس: با ارزش‌ترین ثروت زندگی‌ام نذر امام رضا(ع) است

امام رضا(ع) برای من مانند پدر است و من خودم را فرزند ایشان می‌دانم نه فقط برای من که ایشان برای همه ما ایرانی‌ها بزرگ‌تر و پدر هستند و ما زیر سایه ایشان در این کشور رشد کرده‌ایم، بالیده‌ایم و به این نقطه رسیده‌ایم.

صاحب‌خبر -

«من عاشق امام رضا(ع) هستم شیفته امام مهربانی که در همه این ٢١سال زندگی‌ام و در همه گردنه‌های سخت زندگی دستم را گرفته است. برای طلایی که در پارالمپیک پاریس گرفتم یک عمر زحمت کشیدم اما آن را نذر حرم مطهر خورشید هشتم(ع) کردم تا هر زائری حتی اگر مسلمان نیست وقتی به موزه حرم منور رضوی قدم می‌گذارد بداند این موزه جلوه‌ای از عشق ورزشکاران ایرانی به ساحت امام رضا(ع) است».

این جملات را امیرحسین علیپور قهرمان بیست و یک ساله تیم پرتاب وزنه گفت که در پاریس رکورد زد و مدال طلا را به گردن آویخت و نذر کرد هر مدالی که می‌گیرد آن را به حرم مطهر رضوی اهدا کند. گفت‌وگوی ما با او پیش روی شماست.

می‌دانم عاشق امام رضا(ع) هستید، از این حس بیشتر برایمان بگویید.

امام رضا(ع) برای من مانند پدر است و من خودم را فرزند ایشان می‌دانم نه فقط برای من که ایشان برای همه ما ایرانی‌ها بزرگ‌تر و پدر هستند و ما زیر سایه ایشان در این کشور رشد کرده‌ایم، بالیده‌ایم و به این نقطه رسیده‌ایم.

من جایگاهی که امروز دارم را خیلی دوست دارم؛ در ٢١سالگی بر سکوی اول المپیک ایستادم و مدال طلا گرفتم. در حقیقت من همه عمرم را برای این مدال گذاشتم. با زحمت و رنج زیاد آن را بدست آوردم و می‌توانم بگویم باارزش‌ترین ثروت زندگی‌ام همین مدال طلای پاریس است اما با افتخار می‌گویم طلایم نذر امام رضا(ع) است و ان‌شاءالله یکی دو ماه آینده خدمت حضرت(ع) می‌رسم تا مدالم را تقدیمشان کنم.

امام رضا(ع) زیباترین حس برای ما ایرانی‌هاست هر وقت به حرم مطهرش آمده‌ایم از ما با مهربانی پذیرایی کرده‌اند و به حرف‌ها و درددل‌هایمان گوش داده و آراممان کرده‌اند. حرم مطهر ایشان، خانه امن همه ما ایرانی‌ها و همه شیعیان و حتی غیرمسلمانان است. حرمی که من آرزو دارم روزی خادمش باشم و امیدوارم به زودی این افتخار را بدست بیاورم.

چه شد که به دلت افتاد مدالت را نذر امام رضا(ع) کنی؟

از سال‌های پیش من هر گاه مسابقه‌ای داشتم، روز مسابقه معمولاً با ایام ولادت یا شهادت این امام بزرگوار مصادف می‌شد و این گونه بود که بیشتر مسابقه‌هایم در عرصه جهانی با نام و یاد ایشان گره می‌خورد. خاطرم است در مسابقات جهانی ژاپن که طلا گرفتم نزدیک میلاد حضرت(ع) بودیم که شهادت آقای رئیسی اتفاق افتاد و من با رخصت از آقا، آن مدال را به رئیس جمهور شهید که خادم الرضا(ع) هم بود هدیه کردم. برای پارالمپیک هم پیش از رفتن به پاریس برای زیارت به مشهد مشرف شدیم و من در همان وقت زیارت نذر کردم که اگر طلای این مسابقات را ببرم، به آستان ایشان تقدیم کنم. همین جا بگویم پس از پاریس اتفاقی برای من افتاد که به لطف امام رضا(ع) حل شد و من آنجا نذر کردم هر طلایی که در هر رده چه آسیایی، یا جهانی و پارالمپیک بگیرم، همه را به موزه حضرت رضا(ع) اهدا کنم.

با اهدای این مدال چه حسی را تجربه کردید؟

حس و حال من شبیه حس و حال همه ارادتمندان حضرت(ع) است که در طول تاریخ هر چه را که در چنته داشتند، تقدیم آستان ایشان کرده‌اند. همان طور که هنرمندان ما در طول تاریخ اوج هنرشان را در بارگاه مطهر رضوی از طریق معماری، آینه‌کاری، خوشنویسی و… ارائه داده‌اند و ما نام و نشانشان را در این آستان می‌بینیم، موزه مدال‌آوران هم به نوعی بازتاب ارادت مدال‌آوران به صاحب این صحن و سراست. این مدال‌ها جلوه‌هایی از عشق ورزشکاران ایرانی به ساحت امام مهربانی‌هاست؛ عشقی که دوسویه است. آقا در گردنه‌های سخت به داد ما رسیده و با مدد از ایشان ما موفق شده‌ایم و ما هم به عشق آقا مدال‌هایمان را تقدیمشان می‌کنیم.

امام رضا(ع) را به چه صفتی می‌شناسی؟

مهربانی، دست‌گیری و یاری‌رسانی. خدا به واسطه امام رضا(ع) بارها دست ما را گرفته است. ایشان ما را دست خالی از در خانه‌اش برنمی‌گرداند. همان طور که از بزرگان شنیده‌ایم هیچ کس از در خانه ایشان دست خالی و ناامید باز نمی‌گردد. رأفت و مهربانی مثال‌زدنی آقا ارثی است که از خاندان مطهرشان به ایشان رسیده و ما سایه مهربانی این خاندان را بر سر ملت ایران حس می‌کنیم.

کدام بخش از اماکن متبرکه حرم مطهر امام رضا(ع) را بیشتر از بقیه دوست دارید؟

همه جای حرم بو و عطر امام رضا(ع) را می‌دهد اصلاً ایران خانه و کشور امام هشتم(ع) است. بارها شده دلم برای آقا تنگ شده، رو به مشهد دست روی سینه گذاشته‌ام و به آقا سلام کرده‌ و گفته‌ام آقا دوباره ناتوانم دستم را بگیر.

این است که همه جای حرم مطهرش را دوست دارم اما پشت پنجره فولاد انگار دل آدم بیشتر می‌شکند. پنجره فولاد مأمن آدم‌های غریب و دلشکسته است، آنجا اشک‌ها بی‌اختیارتر روان می‌شود و دل‌ها و روح‌ها هزار تکه می‌شود، من آدم‌های دلشکسته و حاجتمند بسیاری را پشت پنجره فولاد دیده‌ام که حالشان حال من را منقلب کرده و آنجا حاجتم یادم رفته و برای آن آدم‌های گرفتار که انگار پناهی جز آقا امام رضا(ع) ندارند دعا کرده‌ام.

چه حرف ناگفته‌ای با امام رضا(ع) دارید؟

آقاجان، همه می‌روند و تو برایمان می‌مانی. شما ما بچه‌ها را ویژه دوست داری، همه مردم ایران را دوست داری اما انگار بچه‌های توانیاب را بیشتر تحویل می‌گیری. من بارها لطف شما را در زندگی‌ام دیده‌ام و آرزو دارم خادمتان باشم امیدوارم خادمی و نوکری شما به زودی روزی من بشود.