جوان آنلاین: کسانی که تا دیروز حضور فعال ایران در منطقه و یاریگری محور مقاومت را برنمیتابیدند، با وقایع سوریه به شدت سعی دارند کشور را در موضع ضعف تعریف کنند.
به گزارش فارس، پس از تحولات سوریه در بعد خارجی و همچنین کمبود برق و آلودگی هوا در داخل کشور شاهد ارسال سیگنالهای ضعف از سوی یک جریان سیاسی و برخی مسئولان دولتی به جامعه و همچنین فضای بینالمللی هستیم؛ موضوعی که میتواند طرف خارجی را دچار خطای محاسباتی در خصوص ایران کند و به ایجاد دسیسه و اتفاقات ضدامنیتی منجر شود و برای کشورمان هزینههای متعددی بهوجود بیاورد.
کسانی که تا دیروز حضور فعال ایران در منطقه و یاریگری محور مقاومت را برنمیتابیدند، با وقایع سوریه به شدت سعی دارند کشور را در موضع ضعف تعریف کنند و توصیه امروزشان فعالیت خنثی و بیطرف است. افرادی که در حوزههای اجرایی مانند مسکن باعث انباشت مشکلات شده و کشور را به چند سال قبل پرت کردهاند، حال مفسر و استراتژیست بینالمللی شدهاند.
عباس آخوندی، وزیر راه و مسکن دولت روحانی طی پستی در اینستاگرام که البته بخش نظردهی آن را بسته، نوشته است: «با توجه به واقعیتهای منطقه و جهان و ضرورت حفظ امنیت ملی، به نظر میرسد ضروری است ایران تجدیدنظر کلی در سیاستهای راهبردی خود داشته باشد. من سیاست بیطرفی فعال را برای ایران پیشنهاد میکنم.»
ایران به عنوان فاعل مختار در وقایع منطقه برای زدودن تهدیدات از خارج از مرزهای خود به صورت مستشاری اقدام کرده بود، اما برخی همسایگان که آلت فعل کشورهای غربی شدهاند، با مزدورسازی بیشتر آتشی در منطقه ایجاد کردهاند که ممکن است دامن خود آنان را بگیرد، هر چند پیشترها نیز به پشتیبانی لجستیکی این تروریستها میپرداختند، با این حال ارائه تحلیل صرف خطی و ایجاد فضای ناامیدی و شکستخوردگی نه تنها موضوعی کارشناسی و واقعگرایانه از تحولات پیچیده منطقه نیست بلکه بیشتر به یک جریان مرموز در کشور میماند که با همان شیوه گذشته در داخل سعی در تضعیف محور مقاومت میکنند و تا دیروز ماهیت این اثرگذاری بینالمللی ایران را زیر سؤال میبردند.
تحولات سوریه وارد مرحله جدیدی شده است و حالا بازیگران جدیدی که به هیچ وجه خیرخواه مردم این کشور نیستند، وارد آن شدهاند. رژیمصهیونیستی که حالا تا بیش از ۳۰۰کیلومتر از سوریه و بخشهایی از پهنه آبی و استراتژیک این کشور را تصرف کرده، یکی از همین بازیگران است. این رژیم زیرساختهای نظامی سوریه را نابود و این کشور را به شدت ضعیف کرده و حالا از حضور در سوریه دستکم برای بیش از یکسال حرف میزند.
این جریان که حیات و ممات خود را به مسئله مذاکره برای مذاکره گره زده است، حالا در قالبهای مختلف از جمله دوقطبیهای جنگ و مذاکره سعی در القای مبانی خود به جامعه دارد و توصیه میکند تا دیر نشده باید مذاکره کرد.
در بعد داخلی نیز برخی اهمالکاریهای اجرایی مصادف با همین تحولات منطقهای دیده میشود که به جامعه سعی دارد بقبولاند فضای اقتدارآمیز حضور بینالمللی ایران شکسته شده و در داخل نیز یک فضای تهی و خالی به جای مانده است و قصور مدیریتی و اهمالکاری اجرایی خود را در ذخیرهسازی سوخت که به کمبود تولید برق منجر شده است، توجیه میکنند. از همین رو است که منابع طبیعی کشور را از دست رفته قلمداد و ادعا میکنند این فضا راهی جز گریه و اندوه باقی نگذاشته است، اما با این پاسخ محکم روبهرو شدهاند که اگر جز گریه کاری بلد نیستید، چرا قبول مسئولیت کردهاید؟! موضوعی که در فضای رسانهای با عنوان پدیده سیاسی- اجتماعی «مسئول روشنفکر» تعبیر شده است، یعنی مسئولانی که به جای حل مسائل فقط به نقد شرایط میپردازند و این افراد مناسب جایگاه خود نیستند چراکه در اولین قدم جایگاهی عملیاتی را که در آن قرار دارند، نمیشناسند و هنوز خود را منتقد فرض میکنند.
متأسفانه هنرنمایی سیاسی- جناحی این قبیل افراد در ارسال سیگنالهای ضعف به جامعه و فضای بینالمللی به طور مشترک امکان ایجاد خطای محاسباتی در میان دشمنان را افزایش میدهد و ممکن است کشور را دچار مخاطراتی کند که برحسب اتفاق برخلاف شعارهایی است که همین جریان نسبت به ثبات اقتصادی و سیاسی میدهند، هر چند امتحان چنین موضوعی برای دشمنان قطعاً به قدرتنمایی ایران در جهان منجر میشود؛ جریانی که در ارسال این نوع سیگنالدهیها ید طولایی دارند و در جریان برجام نیز با عدمپاسخگویی به طرف مقابل قصور مدیریتی استراتژیکی به خرج دادند و آنان را گستاخ کردند و رفتهرفته با این اقدامشان پوستهای تهی از برجام ماند، اما سؤال این است که تا کجا قرار است چنین جریانی برای کشور هزینهتراشی کند؟!