شناسهٔ خبر: 70405982 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: خبرآنلاین | لینک خبر

مؤمن ممکن است بخیل و ترسو باشد، امّا دروغگو و خیانت کار نیست

شرح حدیثی برگزیده از درس‌های آیت الله آقا مجتبی تهرانی را می‌خوانید.

صاحب‌خبر -

به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، روایتی در کتاب بحار الأنوار، جلد‏۷۲، صفحه ۱۷۲ – مستدرک الوسائل، جلد‏۱۴، صفحه ۱۳آمده است که ( امام صادق علیه السلام) می‌فرمایند:

یَکُونُ‏ الْمُؤْمِنُ‏ بَخِیلًا قَالَ نَعَمْ قُلْتُ فَیَکُونُ کَذَّاباً قَالَ لَا وَ لَا خَائِناً ثُمَّ قَالَ یُجْبَلُ الْمُؤْمِنُ عَلَی کُلِّ طَبِیعَةٍ إِلَّا الْخِیَانَةَ وَ الْکَذِبَ

آیا انسان مؤمن بخیل می‌شود؟ حضرت فرمودند: آری. عرض کردم: پس ترسو هم می‌شود؟ حضرت فرمودند: آری؟ عرض کردم: مؤمن دروغ می‌گوید؟ حضرت فرمودند: مؤمن دروغ نمی‌گوید و خیانت در امانت نمی‌کند. سپس حضرت ادامه دادند: مؤمن ممکن است هر رذیله و صفت بدی پیدا کند مگر خیانت و دروغ.

شرح این حدیث را بر اساس درس‌های آیت الله آقامجتبی تهرانی در زیر بخوانید:

مؤمن ممکن است بخیل و ترسو باشد، امّا دروغگو و خیانت کار نیست

اَعُوذُ بِالله مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ. بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیمِ

روایت را حسن بن محبوب از اصحاب امام صادق صلوات الله علیه، نقل می‌کند. می‌گوید: از حضرت سؤال کردم، مؤمن می شود به این که این، صفت زشت بخل را پیدا بکند؟ بخل می‌دانی یعنی چی؟هان؟! بخل به این معنا که انسان، جایی را که سزاوار است عقلاً، شرعاً به این که نعمت، مثل مالی را که در اختیار دارد مصرف بکند، در عین حال مصرف نکند. این را بهش می‌گویند: بخل. تعریف بخل کردند: جایی که سزاوار است شخص، مصرف بکند، فرض کنید، مال را؛ سزاوار است عقلاً و شرعاً، این به اصطلاح ما، نیکوست، و این امساک بکند، مصرف نکند. حتّی راجع به خودش، ها!  صحبت غیر نیست، اشتباه نکنید. خودش، توجّه می‌کنید چه می‌خواهم بگویم؟

یک قضیه یادم آمد بگذارید بگویم برایتان. یک کسی بود، حالا این واسه خودش چون گفتم، یادم افتاد، خدا شاهد است همین الان یادم افتاد؛ این، آن قدر امساک می‌کرد، وضعش خوب بود، وضع مالی‌اش‌ها، مثلاً فرض کن، ظهر که می‌آمد بازار، می‌فهمی؟! می رفت نان خالی می‌گرفت می‌خورد. آن وقت یک رفیق داشت، به او می‌گفت: آخه تو که این همه داری، اقلاً یک کمی پنیر هم بگیر، روش بگذار بخور و این را هم یقین داشته باش به کَفَن‌ات، کیسه نمی‌دوزند که بگذاری توی‌اش و ببری. بین این دو تا این حرف می‌گذشت. من حالا یادم افتاد، همین حالا یادم افتاد. می‌گفت: به کفن که جیب نمی‌دوزند که این‌ها را بگذاری تویش، همراه‌ات ببری؛ بابا! خودت بخور. حالا من می‌خواستم بگویم، بخل یک چیزی نیست که خیال کنید نسبت به دیگران است، گاهی انسان نسبت به خودش هم بخل می‌ورزد. می‌خواستم این را بگویم.

سؤال می کند «یَکُونُ‏ الْمُؤْمِنُ‏ بَخِیلًا»؛ می‌شود این به اصطلاح، صفت و ملکه زشت را پیدا بکند؟ «قَالَ نَعَمْ» عجیب است، امام صادق صلوات الله علیه، ذیل جواب حسن بن محبوب می‌گوید، بله می‌شود. یک همچین حالتی پیدا می‌کند، تعلّق به مال، به این‌جا می کشاند آدم را، گوش کنید!

 بعد می گوید: «قُلتُ» عرض کردم: «فَیَکُونُ کَذَّاباً»؛ کذّاب استعمال می‌کند. می‌شود مؤمن، دروغ گفتن ملکه‌اش بشود؟ کذّاب؛ یعنی  آن کسی هان؟! دروغ، ملکه‌اش شده؛ می‌فهمی! همین جور می‌ریزد ازش دروغ بیرون، رسیدید؟ هیچ باکی ندارد، خیلی به آسانی، می‌فهمی چی می‌گویم؟ کَکَش نمی‌گزد. «قَالَ لَا»؛ یعنی ایمان، با چی؟ ملکه کذب نمی‌سازد. خوب دقّت کنید. بعد خود ِحضرت اضافه می‌کند، دیگر سؤال او نیست، راوی ها! حضرت اضافه می‌کند: «لَا وَ لَا خَائِناً» مؤمن، هیچ‌گاه خیانت هم نمی‌کند. رسیدید؟! یعنی ایمان، با خیانت در دو قطب مخالف هم هستند.

«ثُمَّ قَالَ»بعد حضرت فرمودند که تأکید است این کار، «یُجْبَلُ الْمُؤْمِنُ عَلَی کُلِّ طَبِیعَهٍ إِلَّا الْخِیَانَهَ وَ الْکَذِبَ»؛ مؤمن ممکن است به این که مبتلا به رذائل اخلاقی؛ هر رذیله‌ای بشود. این را خوب دقّت کنید. «جِبِلَّتْ» یعنی همان ملکه. ممکن است مؤمن، مبتلا بشود به راذئل اخلاقی، هر رذیله اخلاقی، می‌فهمی چه می‌خواهم بگویم؟! حرص به دنیا بزند و امثال این‌ها؛ چون ما خیلی داریم رذایل اخلاقی. مثال زدم من. همان‌جور که بخل بود، حرص هم هست. امثال این‌ها… دارد، می‌فهمی چه می‌خواهم بگویم؟ باز هم چه کار می‌کند؟ زیاده طلبی، رو هم می‌گذارد، این‌ها می‌شود؛ اما حضرت فرمودند چی؟ «یُجْبَلُ الْمُؤْمِنُ عَلَی کُلِّ طَبِیعَهٍ إِلَّا الْخِیَانَهَ وَ الْکَذِبَ»؛ مؤمن نه! نمی‌تواند ایمان داشته باشد و خیانت کند. ایمان داشته باشد و ملکه کذب داشته باشد؛ یعنی دورغ بگوید. چون دروغ، کلید تمام شرور است.

مؤمن ممکن است بخیل و ترسو باشد، امّا دروغگو و خیانت کار نیست