شناسهٔ خبر: 70402969 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جام‌جم آنلاین | لینک خبر

در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد

استبداد و اغتشاش آمریکایی برای چپاول ملت‌ها

آخرین نمونه ‌رویکرد ایجاد استبداد و یا اغتشاش از سوی آمریکایی‌ها‌ در سوریه پیش روی همه است. آن‌ها، چون نتوانستند رژیم آقای بشار اسد را از محور مقاومت جدا کنند. با کمک‌های خود به عوامل‌شان این وضعیت جدید را در سوریه ایجاد کردند که در نهایت سبب فروپاشی رژیم بشار اسد شد و به این شکل‌ آن‌ها تسلط بیشتری بر مناطق نفتی سوریه پیدا کرده‌اند.

صاحب‌خبر -

رهبر معظم انقلاب در بیانات اخیر شان مطرح کردند که برنامه آمریکا برای تسلط بر کشور‌ها از طریق ایجاد استبداد یا هرج‌ومرج و اغتشاش اجرایی می‌شود. در این خصوص لازم به یادآوری است که در مجموع آمریکایی‌ها به دنبال ایجاد تسلط هر چه بیشتر بر کشور‌های دنیا هستند. در واقع آن‌ها به هر ترتیبی که بتوانند مایل هستند که سلطه خود را در دنیا گسترش دهند و در نهایت نیز به دنبال منفعت اقتصادی هستند. به همین دلیل از کشور‌هایی که تحت تسلط قرار می‌دهند بهره اقتصادی می‌برند و به این شکل اقتصاد خود را نیز تقویت می‌کنند. به عبارت دیگر می‌توان گفت آمریکا کشور‌های دیگر را به نوعی چپاول می‌کند.

 

آقای دونالد ترامپ نیز که در این مسائل اندکی صریح‌الهجه است، خیلی صریح درباره این رویکرد صحبت کرده است. برای نمونه ایشان گفت که کشور عربستان برای ما مانند گاوه شیرده است. در واقع مطلوب آن‌ها این است که در کشوری مانند عربستان حاکمانی باشند که در کنار کنترل شرایط آن کشور هیچ مانعی برای کسب امتیازات فراوان توسط آمریکایی‌ها نیز ایجاد نکنند.

 

نمونه این وضعیت را در ایران پیش از انقلاب نیز شاهد بودیم. در واقع یک رژیم استبدادی کاملا وابسته به آمریکا بر سر کار بود و آمریکایی‌ها به واسطه این رژیم کاملا بر منابع نفتی ما تسلط داشتند و به هر نحوی که می‌خواستند از آن بهره می‌گرفتند.

 

به این ترتیب این وضعیتی است که آمریکا در همه کشور‌ها ایجاد می‌کند؛ یعنی وجود یک دولت استبدادی برای کنترل جامعه در یک محدوده جغرافیایی و بعد از آن چپاول آن کشور از طریق قرارداد‌های استعماری که با آن کشور در نظر گرفته می‌شود.

 

در این خصوص باید خاطرنشان کرد که در دوره قبل از انقلاب اگرچه ما نهضت ملی شدن صنعت نفت را داشتیم و مردم ایران تصمیم گرفته بودند نفت کشورشان را به دست خود استخراج کنند و از منافع آن برخوردار شوند. اما بر خلاف اینکه دولت آقای دکتر محمد مصدق هیچ منازعه سیاسی با آمریکا نداشت و بلکه نگاه مثبتی نیز به آمریکا داشت و حتی با یک اشتباه محاسباتی تصور می‌کرد که آمریکایی‌ها می‌توانند پشتیبان دولت او در برابر انگلیس باشد. اما اصل ماجرا برای آمریکا این نوع دوستی و ارتباطات نیست. در واقع آمریکا می‌خواهد در کنار این دوستی‌ها منافع اقتصادی خود را تامین کند. اما دولت آقای مصدق با اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت قصد داشت از منافع ملت ایران حمایت کند.

 

به این ترتیب آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها کودتایی را رقم زدند و با کنار زدن دولت دکتر مصدق دوباره شرایطی فراهم آوردند تا محمدرضا پهلوی که کاملا به آن‌ها وابسته بود، رژیمی استبدادی را در ایران روی کار آورد. به این شکل آن‌ها نیز بر نفت ایران مسلط شدند.

 

در این بین، اما اگر به هر دلیلی آن رژیم استبدادی وابسته به آمریکا از کار بر کنار شود یا به هر دلیلی آمریکایی‌ها نتوانند با یک رژیمی وارد معاملات مطلوب خود شوند، آن‌ها آن منطقه را به آشوب می‌کشند و به این شکل ثبات سیاسی و اجتماعی آن کشور را از بین می‌بردند و وضعیتی پر از اغتشاش و بلوا به وجود می‌آورند و در چنین شرایطی بدیهی است که حاکمیت در این منطقه جغرافیایی ضعیف می‌شود و با تضعیف حاکمیت آن‌ها یا می‌تواند دست به کودتا بزنند و رژیم مطلوب خود را به روی کار بیاورند و یا اینکه می‌توانند به کمک ایادی داخلی خود بر مناطق نفتی یا دارای معادن خاص حاکم شود و به این شکل به چپاول خود ادامه دهند.

 

به دو نمونه مناسب در خصوص این رویکرد آمریکایی می‌توان اشاره کرد. یکی که در سطر‌های پیشین به آن پرداخته شد، ایران قبل از انقلاب است که آن‌ها وقتی متوجه شدند دولت دکتر مصدق زمینه را برای چپاول آن‌ها فراهم نمی‌کند با همدستی با ایادی داخلی و انگلستان ابتدا آشوب‌های فراوان ایجاد کرده و کشور را دچار درگیری‌های داخلی کردند. در واقع یک حالت نسبتا اغتشاش و بی‌ثباتی را فراهم ساخته و به این ترتیب زمینه برای اجرای کودتای آن‌ها فراهم شد. البته نمونه جدیدتر این رویکرد آمریکایی‌ها را در دوران بعد از انقلاب نیز مشاهده می‌کنیم، هرچند آن‌ها در این خصوص هرگز موفق نشدند. از موقعیتی استفاده می‌کنند تا به آشوب‌ها در ایران دامن بزنند. در واقع با این رویکرد آن‌ها تلاش می‌کنند تا حاکمیت را تضعیف کنند و به این شکل به براندازی برسند و یا اینکه این وضعیت به چند تکه شدن کشور منتهی شود.

 

آخرین نمونه این رویکرد آمریکایی‌ها البته در سوریه پیش روی همه است. آن‌ها، چون نتوانستند رژیم آقای بشار اسد را از محور مقاومت جدا کنند. با کمک‌های خود به عوامل‌شان این وضعیت جدید را در سوریه ایجاد کردند که در نهایت سبب فروپاشی رژیم بشار اسد شد. به این شکل امروز با رفتن آقای بشار اسد شاهد هستیم که آن‌ها تسلط بیشتری بر مناطق نفتی سوریه پیدا کرده‌اند. البته اگر چه از قبل نیز در مناطق شمال شرقی سوریه پایگاه‌هایی را برای تسلط نفتی ایجاد کرده بودند. اما این روز‌ها با قدرت بیشتری وارد عمل شده اند تا کاملا تسلط خود را بر مناطق نفتی سوریه حاکم کنند و این تسلط را زمینه‌ای قرار دهند تا بتوانند نفت سوریه را چپاول کنند.

 

این در حالی است که آن‌ها حتی در این زمینه آماده درگیری با رقبای دیگر نیز هستند. در واقع وقتی پای منافع اقتصادی برای آمریکایی‌ها پیش بیاید به قول معروف آن‌ها دیگر با کسی شوخی ندارند. به همین دلیل اختلافات و تنش‌هایی بین نیرو‌های تحت تسلط آمریکا و ترکیه در مناطق شمالی سوریه شکل گرفته است؛ بنابراین آن‌ها از طریق شورش‌های داخلی و کمک همه جانبه به نیرو‌های مخالف بشار اسد و حتی استفاده از نیرو‌های خارجی این شرایط را در سوریه رقم زده‌اند و به این شکل بر سر سفره نفت سوریه نشسته‌اند. در واقع این رویکردی است که آمریکایی داشته و دارند و آن را ادامه نیز خواهند داد. به همین دلیل این ملت‌ها هستند که باید هوشیار و مراقب باشند که کشورشان تحت سلطه در نیاید و منابع آن‌ها از سوی آمریکایی‌ها چپاول نشود.