به گزارش خبرگزاری ایمنا، واژه مادر آمیخته با شور، عشق و امید به آینده است که همچون فرشتهای نگهبان فرزندانش بوده و تحمل رنج و مشقت آنها برای او سختتر از تحمل رنج و مشقت خودش است. همه مادران قهرماناند، قهرمانانی محکم و سرشار از احساس و محبت به فرزند و خانواده…
مادرانی از جنس ورزش که همیشه چه در خانواده و چه در زمین ورزشی، مدال قهرمانی به گردن دارند. مادر بودن در کنار شیرینیهایی که دارد سخت است و مادری کردن در کنار ورزش سختتر است. مادران ورزشکار اسطورهایی هستند که باید زمان و انرژی خود را بین فرزند و ورزش تقسیم کنند.
فرانک بابلیان یکی از همین اسطورهای مادری است که با وجود داشتن پسری ۱۰ ماهه همراه با تیم والیبال بانوان سپاهان در سوپر لیگ بانوان حضور دارد. اولین برخوردمان قبل از شروع تمرین بود، با تلفن صحبت میکرد و نگران پسرک خود بود. پس اتمام صحبتهایش رو کرد به من و با لبخندی پر از دل تنگی گفت: «مادره دیگه هرچه قدرم جای بچهاش خوب باشه نگرانه. آدرین که کنارم نباشه انگار قلبم نیست.» پس از اتمام صحبتش سریع به سالن رفت تا تمرین را در کنارتیم شروع کند.
لبخند نگران فرزند اما چشمان پرامیدش مرا واداشت تا روز مادر بهانهای باشد برای نشستن پای حرفهایش تا از مادری بگوید. قرار بر این شد که همراهش شوم و شاهد روایت یک روز از زندگی مادر ورزشکار باشم.
قرارمان صبح سرد جمعه آخرین روز پاییز بود. بچه به بغل وارد سالن شد. دیگر بازیکنان از دیدن هم تیمیشان همراه با فرزندش خوشحال شدند و با سلام مامان و فندق و عباراتی مهربان خوش آمد گویی کردند. جلو رفتم و کمک کردم تا وسایلش را بگیرم که پرسیدم ورزشکار حرفهای بودن در کنار مادر بودن سخت نیست؟
با لبخند گفت «سخته اما شیرینه. دوست دارم در آینده آدرین به مادرش افتخار کنه. البته که اگر کمک همسرم نبود نمیشد. همسر امروز همراهم آمده که اگر پسرمون بهانه کرد نگهش داره تا من تمرین کنم فردا مسابقه داریم. همسر خیلی همراهی میکنه توی نگهداری آدرین و یکی از مشوقهای من برای ادامه ورزش منه. زمانی که ازدواج کردم ملیپوش بودم اما بخاطر شرایطی که داشتم از تیم ملی خداحافظی کردم. از همان روز اول حمایتهای همسرم بود تا الان که خانوادمون سه نفره شده»
فرزند ۱۰ ماههاش را در صندلی مخصوص نشاند و دسته کلیدی به دستش داد تا سرگرم شود و بهانه نکند گفت: «خیلی تردید داشتم که بعد از مادر شدن به ورزش برگردم یا بر نگردم. نمیدونستم با وجود این همه مشغله و وظیفه مادری میتونم. حسی از درون بهم میگفت حیفه که از ورزش بری و بهتره برای خودتم وقت بزاری. اطرافیانم هم تأثیر گذار بودن و برای بودن و ادامه دادن ورزش. اما یک سری از افراد هم میگفتن ورزش رو بزار کنار و اشتباه نکن. مادر بودن فقط به حضور کنار فرزند نیست باید آدم قوی باشی و بجنگی تا بتونی به بچهات هم یاد بدی. در نهایت به این نتیجه رسیدم که امسال بازی کنم و با روحیه بهتری به مادری و پسرم برسم.»
خندههای پسرک چشم آبی هر دویمان را از صحبت بیرون کشید. فرانک بوسهای مادرانه بر سر فرزندش زد و ادامه داد «از سه ماهگی پسرم ورزش رو با رفتن به شروع کردم و به باشگاه بدنسازی دوباره شروع کردم. البته در آن زمان هنوز تصمیمی برای والیبال نداشتم اما سعی کردم خودم رو آماده کنم. بعدها با من صحبت شد و در نهایت به تیم سپاهان پیوستم. خیلی روزهای سخت و پر چالشی دارم. مادری کردن، ورزشکار حرفهای بودن در کنار کارمندی واقعاً سخته. خیلی جاها کم آوردم و خسته شدم اما به خودم گفتم دختر کم نیار تو یک مادری و قوی ادامه بده.»
پس از اتمام جملهاش چند ثانیهای در سکوت غرق در خیال و مرور روزهای پرچالش گذشته شد. یکی از اعضای کادر جلو آمد و کنار پسرک نشست تا مواظبش باشد و مادر به تمرین بپردازد. صحبتها و نکات مادرانه را که به مربی گفت با خیال آسودهتری سمت کفشهایش رفت تا آماده شود، پرسیدم اولین حضور آدرین سر تمرین را به یاد دارد که در پاسخ گفت: اولین بار با کمک مادرم، آدرین رو آوردیم سر تمرین. روی صندلی تماشاچیها دست میزد و با الفاظ بچگانه خوشحالیاش رو ابراز میکرد. خطرات تلخ و شیرین زیادی از حضور پسرم تو تمرین تو ذهنم هست. در راه برگشت از تهران پس از بازی دو هفته پیش، خیلی بهانه میگرفت و اذیت شده بود که بچههای تیم توی اتوبوس با پتو شراطی رو درست کردن که بتونه راحت بخوابه و اذیت نشه.»
کاش میشد دفتری بردارم و از قصه قهرمانی همه مادران بنویسم، از شبهایی که بارداری امانشان را بریده بود و کسی درک نمیکرد، از درد شدید تولد و دوران پر از زحمت شیر دهی، از لحظاتی که پر از درد و رنج بودند ولی دم بر نیاوردند تا مبادا لحظهای خاطر فرزند آزرده شود، از روزهایی که همه جوانی و روزهای خوش عمرت را برای تربیت فرزند گذاشتهاند،لذت و شوقی که با بزرگ شدن فرزند در چشمانشان موج میزند.
او رفت و مرا با انبوهی از احساسات و فکرهای مختلف تنها گذاشت. به راستی هر مادر، قهرمان قصه فرزندش است.
گزارش از: فاطمه شهسواری، خبرنگار ورزش ایمنا