این جشنواره با حضور آثار بینالمللی علاوه بر افزایش اعتبار جشنواره سعی کرده تنوع برنامهها را نیز افزایش دهد. نزدیکشدن به روزهای پایانی جشنواره فرصتی را فراهم کرد تا با امیر سلطاناحمدی، دبیر بیستمین دوره جشنواره تئاتر عروسکی تهران-مبارک، درباره موضوعات مختلف تئاتر و جشنواره گفتوگو کنیم.
در دنیای امروز که رسانهها نقشی کلیدی در انتقال محتوا به مخاطبان ایفا میکنند، تئاتر، بهویژه تئاتر عروسکی، چه جایگاهی دارد؟ با توجه به اشباع اطلاعات و گزینههای متنوع موجود، چگونه میتوان این هنر را به مخاطبان معرفی کرد؟
همانطور که خودتان میدانید، تکنولوژی برخی امور را راحتتر کرده و انسانهای عافیتطلب معمولا در صورتی که احساس کنند مسیر سادهتری وجود دارد، ترجیح میدهند آن راه را انتخاب کنند؛ اما مسأله این است که هنر توانایی برقراری ارتباط غیرمستقیم با مردم از طریق آثار هنریای است که هنرمند خلق میکند. برای مثال، یک مجسمهساز از طریق پیکرههایش با مردم ارتباط برقرار میکند و وقتی که مردم ازنزدیک انرژی خودرابه هنرمند منتقل میکنند، تشویقهاونظرات آنها میتواندچراغ راه هنرمند باشد. طبیعتا شبکههای اجتماعی وجود دارند و بسیاری از دوستان میتوانند در خانه از طریق پلتفرمهای مختلف، فیلم یا تئاتر ببینند اما هیچکدام از اینها شاید بهاندازه مشاهده مستقیم هنر هنرمندان عروسکی لذتبخش نباشد. نمایشگران عروسکی، یا دستکم بسیاری از آنها، با انرژیای که مخاطب در لحظه برایشان ارسال میکند، میتوانند اثرخود را درلحظه تغییر دهند و با توجه به انرژی مخاطب، کیفیت کارشان را بهبود بخشند. همچنین ما بخشی ۱۰۰ ثانیهای برای دوستانی که علاقهمندند آثار خود را بهشکل کوتاه ارائه دهند و در شبکههای اجتماعی به بینندگان نشان دهند، در نظر گرفتهایم.
در دوره جدید جشنواره تهران-مبارک، شاهد اضافهشدن بخشهای نوین و تبدیل برخی از بخشهای غیررقابتی به رقابتی هستیم. لطفاً توضیح دهید که این انتخابها بر چهاساسی صورت گرفتهاند و چرا تصمیم گرفتهاید نمایشهای صحنهای و فضای باز را بهصورت رقابتی برگزار کنید؟ این تغییرات چه تأثیری بر کیفیت و جذابیت جشنواره خواهد داشت؟
اگر بخواهم نظر شخصی خودم را بگویم، رقابت در هنر را بیمعنا میبینم. اصولاً در حوزهای که کیفیت اهمیت دارد، کمیت نمیتواند مطرح باشد اما مسأله این است که جشنوارهها با همین جوایز است که شور و شوق میگیرند. گاهی ما به قول معروف، بزرگنمایی میکنیم؛ اگر یک اثر ویژهای تولید شده باشد، با تکرار اسم آن اثر روی سن در مراسم اختتامیه، انگار که تبدیل به یک بیلبورد تبلیغاتی میشویم و به همه میگوییم: دوستان، ما یک جوان را امسال در جشنوارهمان کشف کردیم که اثری خلق کرده است. این اثر جالب است، حتما بروید اجرای عمومیشان را تماشا کنید. این انگیزه من بود، چون میدانستم این جوان با این تشویقات انرژی میگیرد و انگیزهای برای ادامهدادن این مسیر پیدا میکند. در موردبخش ۱۰۰ثانیهای نیز من درنشست خبری گفتم که با توجه به دوره کرونا، دانشجویان از محیط دانشگاه دور شدند ونتوانستند تجربهای را که ما در دانشگاه کسب کردیم، مانند تمرینها، حضور در پلاتوها و کارگاهها، از نزدیک حس کنند.من قلباً دوست داشتم جوانها بتوانند آثارشان را در جشنواره شرکت دهند. بنابراین یک قدم بهسمت آنها جلو آمدیم و گفتیم که حضور در جشنواره را برای جوانترها حداقل در یک بخش خاص سادهتر کنیم و این یکی از انگیزههایمان برای گنجاندن این بخش ۱۰۰ثانیهای بود. انگیزه دوم و هدف دوم ما نیز این بود که با توجه به گسترش شبکههای اجتماعی، محدودبودن تلویزیون و پلتفرمها را در نظر بگیریم. با توجه به نمایشها و آثار موفقی که روزبهروز در ایران تولید شده، مانند «کلاه قرمزی» و کاراکتر«جنابخان» درخندوانه، ممکن است که نمایشگران عروسکی بهاین زودیها نتوانند جذب بازار کار شوند، چون تولیدات عروسکی در تلویزیون و پلتفرمها محدوداست. بنابراین من ازهمینجا خواهش میکنمکه هرکسی که دستاندرکار هر پلتفرمی است، تلاش کند تا تولیدات عروسکی را بیشتر کند، زیرا این بچههای خلاق اتفاقات قشنگی را رقم میزنند. با توجه به این نکته، داریم به جوانها میگوییم که خودتان تریبون خودتان باشیدواگر دیرجذب بازارکارشدید،لااقل باتولید محتوا و با تکنیکهای مختلف عروسکی کارتان را عرضه کنید و دست روی دست نگذارید. اینگونه طبیعتا اتفاقات قشنگتر و سریعتری برایتان میافتد.
در دوره جدید، بهویژه در بخش ۱۰۰ ثانیهای، از چهرههای برجستهای مانند آقای لقمانیان و در دیگر بخشهای جشنواره از بزرگان دیگری چون بهروز غریبپور و ایرج طهماسب استفاده شده است. لطفاً درباره سیاست حضور این افراد توضیح دهید و بفرمایید که چگونه حضور آنها میتواند به ارتقای سطح کیفی جشنواره کمک کند؟ و حضور این چهرهها چه تأثیری بر جذابیت و اعتبار جشنواره خواهد داشت؟
همانطور که میدانید، نمایشهای عروسکی بهخصوص از دهه ۶۰ به بعد، نقش عمدهای در شکلگیری خاطرات ما داشتهاند و همه ما خاطرات مشترک و شیرینی از این کارهای عروسکی داریم. آرزوی من این است که به جز آقای لقمانیان، که خودشان تماشاگر این کارها در دهه ۶۰ بوده و جزو نسل جوان به حساب میآیند، پیشکسوتان دیگری نیز در جشنواره حضور داشته باشند؛ اما چون ما بخش ویژهای نداشتیم که بتوانیم بودجه را بهشکل اختصاصی در اختیار برخی از این پیشکسوتهای عزیز قرار دهیم، سعی کردیم از این چهرهها و پیشکسوتان در کارگاهها استفاده کنیم و آنها زحمت کشیدند و برای ما کارگاههای تخصصی برگزار کردند. ما مسترکلاس آقای بهروز غریبپور را داشتیم. ایشان پنج جلسه در تالار فردوسی با موضوع بررسی همهجانبه نمایش عروسکی برای جوانها، کلاس برگزار کردند. همچنین یک گپوگفت هنری با حضور آقای محمد بحرانی و امیرمهدی ژوله داشتیم که نام آن را «رگ خواب مخاطب عام» گذاشتیم.هدف این بودکه بهکارگردانهای عروسکی یادبدهیم که برای گستردهترکردن طیف مخاطبانشان، باید یاد بگیرند که با عامه مردم هم ارتباط برقرار کنند و چهکسی بهتر از این دو عزیز برای به اشتراکگذاشتن تجربیات خود به مدت دو یا سه ساعت با نمایشگران عزیز. کارگاه آقای طهماسب نیز برگزار شد که ایشان زحمت کشیدند و دو جلسه درباره کشف عروسک و بازیگری برگزار کردند. ایشان واقعا نخبهای در حوزه تولیدات تلویزیونی و سینمایی عروسکی هستند و حرفهای جذابی برای بچهها داشتند. در واقع، با برگزاری این کلاسها، خلا حضور اساتید پیشکسوتمان را به اینشکل پر کردیم. بسیاری از آنها نیز بهعنوان اعضای هیأت انتخاب و داوران کنار ما بودند که خود این موضوع مشوقی برای جوانها خواهد بود. آقای لقمانیان و تعدادی دیگر از دوستانی که تقریبا همنسل ما محسوب میشوند، به همراه جوانترها، زحمت کشیدند و بدون اینکه ما امتیاز ویژهای برای آنها در نظر بگیریم، در بخش رقابتی شرکت کردند. آنها با تلاش خود توانستند از فیلترهای جشنواره عبور و در جشنواره حضور پیدا کنند.
یکی از ویژگیهای مهم جشنواره تهران-مبارک، وجهه بینالمللی آن است. لطفاً درباره استقبال کشورهای خارجی از این جشنواره و سطح کیفی آثار واردشده به آن توضیح دهید. این آثار چه تأثیری بر اعتبار و تنوع جشنواره خواهند داشت؟
از روزی که آقای حمید نیلی من را دعوت کردند به کار و من دبیر جشنواره عروسکی شدم، ایشان اصرار داشتند که ما حضور بینالمللی خوبی داشته باشیم. تمام تلاششان را کردند تا ما بتوانیم کارهای باکیفیت و خوبی را به جشنواره بیاوریم؛ اما شرایطی پیش آمد که از یکجایی به بعد تلاش ما بر این شد که با اینکه توانایی این را داشتیم که کمیت آثار را بالاتر ببریم، یعنی هیچ مسألهای برای حضور سایر کشورهای اروپایی مثل ایتالیا و حتی کشوری مثل برزیل که کار داده بودند، وجود نداشت وخیلی از کشورها استقبال کردند،با اینحال من گفتم که درشرایطی که یک بودجه دراختیار جشنواره قرارمیگیرد وآن اوایل خیلی هم به سختی این بودجه بهصورت خردخرد تخصیص پیدا میکرد، لااقل باید کارهای باکیفیتی را دعوت کنیم.چون نمایشگران عروسکی ما نمایشگران موفقی هستند و کارهای روز و خوب دنیا را دیدهاند و لااقل این تعدادی که ما دعوت میکنیم باید حرفی برای گفتن داشته باشند. نه اینکه ما فقط بهخاطر اینکه اسم ایتالیا و فلان کشور اروپایی یا آمریکای جنوبی را در کاتالوگمان داشته باشیم و کمیت آثارمان را بالا ببریم، از هر کاری دعوت کنیم. برای همین، چهار اثر را از کشورهای روسیه (که دو کار داشت)، قزاقستان و فرانسه دعوت کردیم. این آثار هرکدام با تکنیکهای مختلفی هستند و بسیار جذاب برای مخاطب. هر کدام از آنها هم کلی مخاطب جذب کردند و مورد استقبال عموم قرار گرفتند. البته کار فرانسه آخرینکاری است که اجرا خواهد شد و آنهم نمایش خیلیجالبی خواهد بود.
نمره قبولی سلطاناحمدی به بیستمین جشنواره تهران-مبارک
اصولاً من در حوزه کاریام فردی ایدهآلگرا هستم و هرکاری که میکنم، فردایش به چشمم نمیآید. یعنی دوست داشتم اتفاقی خیلی بزرگتر از این رقم بخورد اما میدانم که بهترینِ خودمان را توانستیم در این زمان کم ارائه دهیم. ما یک سری اهداف را در فراخوان گنجانده بودیم و چون این اهداف را درج کردهایم، خودمان را موظف کردیم به تکتک آنها عمل کنیم و تلاش کنیم برای محققشدن این اهداف.ارزیابی جشنواره باید توسط افراد حاضر در جشنواره و مخاطبان انجام شود، ولی ما خودمان چون روز و شب در جریان هستیم و میدانیم با چه مشکلاتی دست به گریبان بودیم، میتوانیم برای این موضوع به خودمان نمره قبولی بدهیم. چون تمام تلاشمان را کردیم و آنچه که از دست خودمان برمیآمد را انجام دادیم تا خداییناکرده فردای اختتامیه افسوس زمان از دسترفته را نخوریم اما میدانیم که برگزاری یک جشنواره بینالمللی در این ابعادحتما نیازبه کمک نهادهای مختلف داردوما نباید فقط نظارهگر زحمت چند تن از اعضای دبیرخانه باشیم. اگرهمه دوستان بیایند پای کار، حتی دوستانی که خارج از این محیط فرهنگی هستند ولی دستی بر آتش تولیدات دارند، کارخانهای دارند یا مؤسسهای دارند، میتوانند هرکدام قدمی بردارند که یک اتفاق فرهنگی شکل بگیرد. چرا که ما خیلی وقتها هزینههای مختلفی میکنیم که اصلا نمیدانیم برای چه این هزینهها را کردیم، ولی هرچقدر ما برای فرهنگ این کشور هزینه کنیم، کم است و بعدها از ثمره این هزینهها خودمان و فرزندانمان استفاده خواهند کرد. من این خواهش را دارم که در دوره بعدی، چون دولت نمیتواند تمام بودجه یک جشنواره دولتی را تأمین کند وجشنواره دچارمشکلات مختلفی است،باید دوستان عزیز دیگری هم بیایند پای کار. به همین دلیل، دبیر دوره بعدی اگر هرچه زودتر انتخاب شود، طبیعتا میتواند برای رایزنی شروع کند و احتمالاً دوستان علاقهمند مختلفی را پای کار بیاورد تا جشنواره بهتری را در دوره آتی داشته باشیم.
در دنیای امروز که رسانهها نقشی کلیدی در انتقال محتوا به مخاطبان ایفا میکنند، تئاتر، بهویژه تئاتر عروسکی، چه جایگاهی دارد؟ با توجه به اشباع اطلاعات و گزینههای متنوع موجود، چگونه میتوان این هنر را به مخاطبان معرفی کرد؟
همانطور که خودتان میدانید، تکنولوژی برخی امور را راحتتر کرده و انسانهای عافیتطلب معمولا در صورتی که احساس کنند مسیر سادهتری وجود دارد، ترجیح میدهند آن راه را انتخاب کنند؛ اما مسأله این است که هنر توانایی برقراری ارتباط غیرمستقیم با مردم از طریق آثار هنریای است که هنرمند خلق میکند. برای مثال، یک مجسمهساز از طریق پیکرههایش با مردم ارتباط برقرار میکند و وقتی که مردم ازنزدیک انرژی خودرابه هنرمند منتقل میکنند، تشویقهاونظرات آنها میتواندچراغ راه هنرمند باشد. طبیعتا شبکههای اجتماعی وجود دارند و بسیاری از دوستان میتوانند در خانه از طریق پلتفرمهای مختلف، فیلم یا تئاتر ببینند اما هیچکدام از اینها شاید بهاندازه مشاهده مستقیم هنر هنرمندان عروسکی لذتبخش نباشد. نمایشگران عروسکی، یا دستکم بسیاری از آنها، با انرژیای که مخاطب در لحظه برایشان ارسال میکند، میتوانند اثرخود را درلحظه تغییر دهند و با توجه به انرژی مخاطب، کیفیت کارشان را بهبود بخشند. همچنین ما بخشی ۱۰۰ ثانیهای برای دوستانی که علاقهمندند آثار خود را بهشکل کوتاه ارائه دهند و در شبکههای اجتماعی به بینندگان نشان دهند، در نظر گرفتهایم.
در دوره جدید جشنواره تهران-مبارک، شاهد اضافهشدن بخشهای نوین و تبدیل برخی از بخشهای غیررقابتی به رقابتی هستیم. لطفاً توضیح دهید که این انتخابها بر چهاساسی صورت گرفتهاند و چرا تصمیم گرفتهاید نمایشهای صحنهای و فضای باز را بهصورت رقابتی برگزار کنید؟ این تغییرات چه تأثیری بر کیفیت و جذابیت جشنواره خواهد داشت؟
اگر بخواهم نظر شخصی خودم را بگویم، رقابت در هنر را بیمعنا میبینم. اصولاً در حوزهای که کیفیت اهمیت دارد، کمیت نمیتواند مطرح باشد اما مسأله این است که جشنوارهها با همین جوایز است که شور و شوق میگیرند. گاهی ما به قول معروف، بزرگنمایی میکنیم؛ اگر یک اثر ویژهای تولید شده باشد، با تکرار اسم آن اثر روی سن در مراسم اختتامیه، انگار که تبدیل به یک بیلبورد تبلیغاتی میشویم و به همه میگوییم: دوستان، ما یک جوان را امسال در جشنوارهمان کشف کردیم که اثری خلق کرده است. این اثر جالب است، حتما بروید اجرای عمومیشان را تماشا کنید. این انگیزه من بود، چون میدانستم این جوان با این تشویقات انرژی میگیرد و انگیزهای برای ادامهدادن این مسیر پیدا میکند. در موردبخش ۱۰۰ثانیهای نیز من درنشست خبری گفتم که با توجه به دوره کرونا، دانشجویان از محیط دانشگاه دور شدند ونتوانستند تجربهای را که ما در دانشگاه کسب کردیم، مانند تمرینها، حضور در پلاتوها و کارگاهها، از نزدیک حس کنند.من قلباً دوست داشتم جوانها بتوانند آثارشان را در جشنواره شرکت دهند. بنابراین یک قدم بهسمت آنها جلو آمدیم و گفتیم که حضور در جشنواره را برای جوانترها حداقل در یک بخش خاص سادهتر کنیم و این یکی از انگیزههایمان برای گنجاندن این بخش ۱۰۰ثانیهای بود. انگیزه دوم و هدف دوم ما نیز این بود که با توجه به گسترش شبکههای اجتماعی، محدودبودن تلویزیون و پلتفرمها را در نظر بگیریم. با توجه به نمایشها و آثار موفقی که روزبهروز در ایران تولید شده، مانند «کلاه قرمزی» و کاراکتر«جنابخان» درخندوانه، ممکن است که نمایشگران عروسکی بهاین زودیها نتوانند جذب بازار کار شوند، چون تولیدات عروسکی در تلویزیون و پلتفرمها محدوداست. بنابراین من ازهمینجا خواهش میکنمکه هرکسی که دستاندرکار هر پلتفرمی است، تلاش کند تا تولیدات عروسکی را بیشتر کند، زیرا این بچههای خلاق اتفاقات قشنگی را رقم میزنند. با توجه به این نکته، داریم به جوانها میگوییم که خودتان تریبون خودتان باشیدواگر دیرجذب بازارکارشدید،لااقل باتولید محتوا و با تکنیکهای مختلف عروسکی کارتان را عرضه کنید و دست روی دست نگذارید. اینگونه طبیعتا اتفاقات قشنگتر و سریعتری برایتان میافتد.
در دوره جدید، بهویژه در بخش ۱۰۰ ثانیهای، از چهرههای برجستهای مانند آقای لقمانیان و در دیگر بخشهای جشنواره از بزرگان دیگری چون بهروز غریبپور و ایرج طهماسب استفاده شده است. لطفاً درباره سیاست حضور این افراد توضیح دهید و بفرمایید که چگونه حضور آنها میتواند به ارتقای سطح کیفی جشنواره کمک کند؟ و حضور این چهرهها چه تأثیری بر جذابیت و اعتبار جشنواره خواهد داشت؟
همانطور که میدانید، نمایشهای عروسکی بهخصوص از دهه ۶۰ به بعد، نقش عمدهای در شکلگیری خاطرات ما داشتهاند و همه ما خاطرات مشترک و شیرینی از این کارهای عروسکی داریم. آرزوی من این است که به جز آقای لقمانیان، که خودشان تماشاگر این کارها در دهه ۶۰ بوده و جزو نسل جوان به حساب میآیند، پیشکسوتان دیگری نیز در جشنواره حضور داشته باشند؛ اما چون ما بخش ویژهای نداشتیم که بتوانیم بودجه را بهشکل اختصاصی در اختیار برخی از این پیشکسوتهای عزیز قرار دهیم، سعی کردیم از این چهرهها و پیشکسوتان در کارگاهها استفاده کنیم و آنها زحمت کشیدند و برای ما کارگاههای تخصصی برگزار کردند. ما مسترکلاس آقای بهروز غریبپور را داشتیم. ایشان پنج جلسه در تالار فردوسی با موضوع بررسی همهجانبه نمایش عروسکی برای جوانها، کلاس برگزار کردند. همچنین یک گپوگفت هنری با حضور آقای محمد بحرانی و امیرمهدی ژوله داشتیم که نام آن را «رگ خواب مخاطب عام» گذاشتیم.هدف این بودکه بهکارگردانهای عروسکی یادبدهیم که برای گستردهترکردن طیف مخاطبانشان، باید یاد بگیرند که با عامه مردم هم ارتباط برقرار کنند و چهکسی بهتر از این دو عزیز برای به اشتراکگذاشتن تجربیات خود به مدت دو یا سه ساعت با نمایشگران عزیز. کارگاه آقای طهماسب نیز برگزار شد که ایشان زحمت کشیدند و دو جلسه درباره کشف عروسک و بازیگری برگزار کردند. ایشان واقعا نخبهای در حوزه تولیدات تلویزیونی و سینمایی عروسکی هستند و حرفهای جذابی برای بچهها داشتند. در واقع، با برگزاری این کلاسها، خلا حضور اساتید پیشکسوتمان را به اینشکل پر کردیم. بسیاری از آنها نیز بهعنوان اعضای هیأت انتخاب و داوران کنار ما بودند که خود این موضوع مشوقی برای جوانها خواهد بود. آقای لقمانیان و تعدادی دیگر از دوستانی که تقریبا همنسل ما محسوب میشوند، به همراه جوانترها، زحمت کشیدند و بدون اینکه ما امتیاز ویژهای برای آنها در نظر بگیریم، در بخش رقابتی شرکت کردند. آنها با تلاش خود توانستند از فیلترهای جشنواره عبور و در جشنواره حضور پیدا کنند.
یکی از ویژگیهای مهم جشنواره تهران-مبارک، وجهه بینالمللی آن است. لطفاً درباره استقبال کشورهای خارجی از این جشنواره و سطح کیفی آثار واردشده به آن توضیح دهید. این آثار چه تأثیری بر اعتبار و تنوع جشنواره خواهند داشت؟
از روزی که آقای حمید نیلی من را دعوت کردند به کار و من دبیر جشنواره عروسکی شدم، ایشان اصرار داشتند که ما حضور بینالمللی خوبی داشته باشیم. تمام تلاششان را کردند تا ما بتوانیم کارهای باکیفیت و خوبی را به جشنواره بیاوریم؛ اما شرایطی پیش آمد که از یکجایی به بعد تلاش ما بر این شد که با اینکه توانایی این را داشتیم که کمیت آثار را بالاتر ببریم، یعنی هیچ مسألهای برای حضور سایر کشورهای اروپایی مثل ایتالیا و حتی کشوری مثل برزیل که کار داده بودند، وجود نداشت وخیلی از کشورها استقبال کردند،با اینحال من گفتم که درشرایطی که یک بودجه دراختیار جشنواره قرارمیگیرد وآن اوایل خیلی هم به سختی این بودجه بهصورت خردخرد تخصیص پیدا میکرد، لااقل باید کارهای باکیفیتی را دعوت کنیم.چون نمایشگران عروسکی ما نمایشگران موفقی هستند و کارهای روز و خوب دنیا را دیدهاند و لااقل این تعدادی که ما دعوت میکنیم باید حرفی برای گفتن داشته باشند. نه اینکه ما فقط بهخاطر اینکه اسم ایتالیا و فلان کشور اروپایی یا آمریکای جنوبی را در کاتالوگمان داشته باشیم و کمیت آثارمان را بالا ببریم، از هر کاری دعوت کنیم. برای همین، چهار اثر را از کشورهای روسیه (که دو کار داشت)، قزاقستان و فرانسه دعوت کردیم. این آثار هرکدام با تکنیکهای مختلفی هستند و بسیار جذاب برای مخاطب. هر کدام از آنها هم کلی مخاطب جذب کردند و مورد استقبال عموم قرار گرفتند. البته کار فرانسه آخرینکاری است که اجرا خواهد شد و آنهم نمایش خیلیجالبی خواهد بود.
نمره قبولی سلطاناحمدی به بیستمین جشنواره تهران-مبارک
اصولاً من در حوزه کاریام فردی ایدهآلگرا هستم و هرکاری که میکنم، فردایش به چشمم نمیآید. یعنی دوست داشتم اتفاقی خیلی بزرگتر از این رقم بخورد اما میدانم که بهترینِ خودمان را توانستیم در این زمان کم ارائه دهیم. ما یک سری اهداف را در فراخوان گنجانده بودیم و چون این اهداف را درج کردهایم، خودمان را موظف کردیم به تکتک آنها عمل کنیم و تلاش کنیم برای محققشدن این اهداف.ارزیابی جشنواره باید توسط افراد حاضر در جشنواره و مخاطبان انجام شود، ولی ما خودمان چون روز و شب در جریان هستیم و میدانیم با چه مشکلاتی دست به گریبان بودیم، میتوانیم برای این موضوع به خودمان نمره قبولی بدهیم. چون تمام تلاشمان را کردیم و آنچه که از دست خودمان برمیآمد را انجام دادیم تا خداییناکرده فردای اختتامیه افسوس زمان از دسترفته را نخوریم اما میدانیم که برگزاری یک جشنواره بینالمللی در این ابعادحتما نیازبه کمک نهادهای مختلف داردوما نباید فقط نظارهگر زحمت چند تن از اعضای دبیرخانه باشیم. اگرهمه دوستان بیایند پای کار، حتی دوستانی که خارج از این محیط فرهنگی هستند ولی دستی بر آتش تولیدات دارند، کارخانهای دارند یا مؤسسهای دارند، میتوانند هرکدام قدمی بردارند که یک اتفاق فرهنگی شکل بگیرد. چرا که ما خیلی وقتها هزینههای مختلفی میکنیم که اصلا نمیدانیم برای چه این هزینهها را کردیم، ولی هرچقدر ما برای فرهنگ این کشور هزینه کنیم، کم است و بعدها از ثمره این هزینهها خودمان و فرزندانمان استفاده خواهند کرد. من این خواهش را دارم که در دوره بعدی، چون دولت نمیتواند تمام بودجه یک جشنواره دولتی را تأمین کند وجشنواره دچارمشکلات مختلفی است،باید دوستان عزیز دیگری هم بیایند پای کار. به همین دلیل، دبیر دوره بعدی اگر هرچه زودتر انتخاب شود، طبیعتا میتواند برای رایزنی شروع کند و احتمالاً دوستان علاقهمند مختلفی را پای کار بیاورد تا جشنواره بهتری را در دوره آتی داشته باشیم.