پژوهشهای اجتماعی یکی از مهمترین ابزارهای شناخت و تحلیل مسائل جامعه هستند که میتوانند به بهبود شرایط اجتماعی و فرهنگی کشور کمک کنند. در این میان، نهادهای آموزشی و دانشگاهها نقشی بیبدیل در ترویج فرهنگ پژوهش و تربیت نسل آینده پژوهشگران دارند. با این حال، سوالات بسیاری درباره کیفیت آموزش مهارتهای پژوهشی، میزان حمایت از پژوهشگران، و چالشهای موجود در مسیر تحقیقات اجتماعی مطرح است.
ایکنا برای بررسی این مسائل به گفتوگو با جبار رحمانی، جامعهشناس و عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی پرداخته که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
ایکنا ـ چه میزان از روشهای نوین در پژوهشهای اجتماعی ایران استفاده میشود؟
در این رابطه ابتدا باید فرض کنیم که در ایران با پژوهشهای حرفهای علمی مواجه هستیم. لذا در این زمینه شکلهای تقلبی یا جعلی و یا کمکیفیت پژوهشهای انجام شده را کنار گذاشته و فقط به پژوهشهایی میپردازیم که به صورت حرفهای به سرانجام رسیده است. در رابطه با پژوهشهای دیگر نیز میتوان به صورت جداگانه به تحلیل و بررسی پرداخت. در پژوهشهای حرفهای و خوبی که در ایران و به ویژه در حوزه علوم انسانی انجام شده، میتوان به این نتیجه رسید که این پژوهشها از جریانهای جهانی خیلی دور نیستند و حتی گاهی اوقات، همعرض با آنها پیش میروند.
به همین دلیل آنچه که به عنوان روشهای نوین در پژوهشهای مختلف به کار گرفته میشود، به خوبی در علوم انسانی و علوم اجتماعی جامعه ایران اسلامی جریان دارد و محققان حرفهای و خوبی در این حوزه فعالیت میکنند. این محققان و پژوهشگران علیرغم وجود سختیهایی همچون عدم حمایت ساختاری از آنها، فعالیتهای خود را به خوبی پیش برده و از روشهای روز جهان در پژوهشهای خود استفاده میکنند.
ایکنا ـ نقش پژوهش در تصمیمگیریهای سیاستگذاری اجتماعی چیست؟
این موضوع خیلی مبهم و کلی بوده و بسته به حوزههای مختلف متفاوت است، اما در حوزه اجتماعی، فرهنگی اصولاً سیاستگذاریها بر مبنای مطالعات پیشینی علمی نیست. البته نه اینکه از پژوهشها استفاده نکنند. در این زمینه هر چقدر هم که واقعیتهای اجتماعی، فرهنگی به سیاستگذاران ارائه شود، آنها در نهایت بر مبنای قواعد ذهنی و آرمانهای ایدئولوژیک خود تصمیمگیری میکنند. به همین دلیل وجه غالب آنچه که در سیاستگذاری اجتماعی جامعه صورت میگیرد، این است که واقعیت چندان برای سیاستگذاران مهم نیست.
لذا با توجه به این موضوع، سیاستگذاران از واقعیت در هر وضعیتی که باشد گذر میکنند و هر آنچه که به نام سیاستگذاری میفهمند را به مثابه اعمال نیرو برای تغییر واقعیت در جهت آرمانهای خود میدانند و به همین دلیل واقعیت برای آنها مهم نبوده و این آرمانهای ایدئولوژیک، ارزشی، اخلاقی و انقلابی است که اهمیت دارد و فعالیتها و اقدامات خود را بر این اساس رقم میزنند. این مقولهای است که در تمامی سیاستگذاریهای بنیادین حوزه اجتماعی و فرهنگی ایران مشاهده میشود.
البته این موضوع بدان معنا نیست که تصمیمگیریها صد درصد به این صورت باشد، اما اغلب بدین گونه بوده و سیاستگذاریها بر همین مبنا انجام میشود. لذا وقتی حتی سیاستگذاریهای غیر اجتماعی مانند مسکن و راه نیز انجام میشود، باز هم امر اجتماعی، فرهنگی و پژوهشی در آنها نیز دیده نمیشود. بنابراین، انتظار این است که نوعی خرد نقاد بازاندیشانه در سیاستگذاری در ایران وجود داشته باشد که معمولاً اینگونه نیست و تغییر سیاستها نه به واسطه بازاندیشی عقلانی، بلکه به واسطه ورشکستگی کامل سیاستهای قبلی و لزوم اتخاذ سیاستهای جدید رخ میدهد.
معمولاً چون سیاستگذاریهای در جامعه واقعیتمحور نبوده و اغلب آرمانمحور است، لذا نیازی به دادههای واقعی نیست و به همین دلیل تمام آنچه که به عنوان پیمایشهای ملی نامیده میشود، هیچگاه مستند و پیشینه یک سیاست در ایران نیست. یعنی در جامعه سیاستی وجود ندارد که از همان دادههای فرهنگی، اجتماعی که در ایران و از سوی نهادهای دولتی تولید شده، استفاده بهینه کرده و براساس دادههای به دست آمده به سراغ سیاستگذاری دقیق و لازم برود. لذا سیاستگذاریها در ایران بیشتر در جهان ذهنی آرمانگرای سیاستگذاران رخ میدهد نه در جهانی که زمینه واقعیت داشته باشد.
ایکنا ـ چه سازوکارهایی میتواند تعامل بین پژوهشگران و سیاستگذاران را تقویت کند؟
کار پژوهشگران تولید پژوهش است که باید در این زمینه موضوعات دقیق و صحیح را توضیح داده و دادههای معتبر تولید کنند. البته مقام سیاستگذاری چون تصمیمگیریهای سیاستی انجام میشود، جایگاه دیگری دارد. مسئله بر سر این نیست که پژوهشگران چه باید انجام دهند؛ چراکه پژوهشگران حرفهای لازم را داشته و ارائه میدهند. البته دوباره تأکید میکنم که منظور ما در این بحث، پژوهشگران حرفهای است؛ چراکه متأسفانه تعداد پژوهشگران متقلب نیز در این میان به واسطه نزدیکی به سیاست زیاد شده است، اما مسئله اصلی این است که سیاستگذاران باید از جهان خیالی خود خارج شده و پای در جهان واقعیت بگذارند. آنها باید سیاستها را در یک فضای آشکار، روشن و مبتنی بر داده در نظر گیرند.
وقتی سیاستها مبتنی بر دادههای مستند و پشتیبان بوده و امکان گفتوگو و نقد این دادهها از پیش از تصویب سیاستها وجود داشته باشد، در آن صورت میتوان به نتایج مثبت دست پیدا کرد. لذا در این زمینه مسئله، پژوهشگران نیستند، مسئله سیاستگذارانی هستند که گفتوگو با دادهها، تحقیقات و پژوهشها را اصولاً امری تزئینی و نه جدی میدانند و جهانی که براساس قواعد آن سیاستگذاری میکنند، جهان آرمانی ذهنی خود ایشان است که لزوما رابطه مستقیمی نیز به واقعیت جاری جامعه ندارد؛ چراکه آنها اصلاً واقعیت را مطلوب نمیدانند.
ایکنا ـ چالشهای پیش روی پژوهشگران اجتماعی در ایران چیست؟
پژوهشگرانی که بر روی پژوهشهای مختلف فعالیت میکنند، نیاز به زیرساختهای حمایتی دارند. نهادهای آکادمیک باید آزادی آکادمیک داشته باشند و امکان فعالیت در حوزهها و فضاهای نهادهای مدنی برای پژوهشگران فراهم باشد تا بتوانند آنچه که یافتهاند را به جامعه ارائه داده و از جامعه بازخورد گیرند. در حقیقت فعالیت پژوهشگران باید فهم جامعه را ارتقا دهد. لازمه تمامی این موارد این است که نظام پژوهش به مثابه یک نظام اجتماعی و حاصل جمع پژوهشگران حرفهای ارتقا پیدا کند.
این زیرساختها در جامعه ایران و در ساختار آکادمیک ضعیف هستند. متأسفانه اغلب در ایران افرادی که به صورت نمایشی تولید علمی میکنند و یا کسانی که راههای فرار و گریز را در حوزه تولید علم به خوبی میدانند، میتوانند به راحتی به رتبههای برتر دست پیدا کنند. لذا نه ساختارهای آکادمیک و نه ساختارهای حمایتی جامعه عموماً معطوف به پژوهشگران نیست. البته در این زمینه برخی ساختارهای ضمنی مانند جشنوارههای علوم انسانی و ... وجود دارد که تقریباً عملکرد و کارکرد مثبتی داشتهاند؛ چراکه گاهی اوقات از پژوهشگران بزرگ جامعه قدردانی کرده و ارزش آنها را اعلام کردهاند، اما این موضوع فقط برای پژوهشگرانی صدق میکند که سالهای سال جنگیده، خون دل خورده و بالاخره توانسته تا خود را اثبات کند. لذا چنین اتفاقی برای پزشکان تازهکار تقریبا خیلی دشوار بوده و ایشان معمولاً از این قافله عقب میمانند.
ایکنا ـ آیا منابع مالی و دسترسی به دادهها برای پژوهشهای اجتماعی کافی است؟
منابع مالی و دسترسی به دادهها موضوع بسیار مهمی برای پژوهشهای اجتماعی است، اما در این رابطه باید به چند نکته توجه کرد. امکانات زیرساختی حمایتی برای پژوهشهای بنیادین یکی از ملزومات این موضوع است که معمولاً در ایران اندک است. نکته بعدی، وجود شبکه روابط بینالمللی و رفت و آمدهای آسان است که زمینه این مقوله نیز اصلاً مهیا نیست و روز به روز محققان ایرانی از سیستمهای جهانی حذف میشوند. متأسفانه محققان ایرانی باید همواره منتظر باشند تا زمینه دریافت بورس و یا حمایتهای دیگر از کشورهای دیگر برای آنها فراهم شود؛ چراکه نهادهای داخلی هیچگونه حمایت و استقبالی از پژوهشهای آنها ندارند.
متأسفانه شبکه روابط علمی جامعه نیز همواره متأثر از روابط بینالملل، به شدت محدود، بسته و فروکاسته شده است. لذا محققان ما از شاهراههای جهانی علمی دور افتاده و در انزوا قرار دارند. اصولا علم در انزوا شکل نمیگیرد و لذا جامعه ایران اسلامی در این زمینه نیازمند تغییرات بنیادین است که فقط هم مربوط به حوزه علم نبوده و ساختارهای بزرگ جامعه نیز نیازمند این تغییرات هستند.
ایکنا ـ چه تغییراتی باید در رویکردها و اولویتهای پژوهشی اجتماعی ایران ایجاد شود؟
موضوع اصلی این است که پژوهشگران باید بتوانند در یک فضای آزاد فعالیت کنند. اصولاً ما نیاز داریم تا بدانیم که چه کسانی در ایران با چه بودجهای، چه پژوهشهایی انجام داده و چه خروجیهایی از این پژوهشها ارائه میدهند. در حوزه پژوهش باید نظام تنبیهی خیلی جدی وجود داشته باشد تا کسانی که تقلب کرده و یا کارهای غیر واقعی انجام میدهند، به سختی مجازات شوند. در این زمینه باید قواعدی داشته باشیم که نوعی آزادی آکادمیک در جامعه ایجاد کند تا قواعدی که این آزادی را مخدوش میکنند، مشخص شود. برای مثال اینکه در ایران دانشجوی دکتری موظف است تا نام استاد راهنما را در پژوهش خود بیاورد، نوعی سوء استفاده علمی رخ داده است. وظیفه استاد راهنما در نظام دولتی یا آزاد راهنمایی به دانشجویان بوده و این بدان معنا نیست که نام او نیز در تحقیقات آورده شود. متأسفانه در نظامهای ارتقا، عمده ارتقاها مبتنی بر همین نوع مصادرههای پژوهشهای دانشجویی به نام استادان است.
لذا در این زمینه باید زیرساختها تغییر کند، یعنی از یک سو باید زیرساختهای حمایتی در نظر گرفته شود و از سوی دیگر نیز قواعد تبعیضآمیز حذف شده و دسترسیهای بینالمللی ارتقا پیدا کند. در نهایت باید کارهایی با کیفیت بالا که اجتماع علمی آنها را در یک فرایند آزاد برجسته میکند، به جای کارهایی که صرفاً در فرایند بروکراتیک برجسته میشوند، اولویت پیدا کنند تا بتوانیم به یک اجتماع علمی مبتنی بر آزادی آکادمیک رسیده و به دادهها، منابع و جریانهای علمی سایر نقاط جهان دسترسی داشته باشیم.
گفتوگو از مجتبی افشار
انتهای پیام