بر اساس گزارش ایلنا، زوج جوان پس از ساعتها مشاجره، تصمیم گرفتند از پلیس کمک بگیرند. آنها به کلانتری مراجعه کرده و در توضیح وضعیت خود گفتند: «هر دو میخواهیم شب یلدا را با خانواده خود باشیم. مادر من انتظار دارد که شب یلدا را در خانهاش بگذرانیم، اما مادر شوهرم هم همین توقع را دارد. این وضعیت برای ما غیرقابل تحمل شده است.»
تازه عروس در این زمینه اظهار داشت که از ابتدا مشکلی با خانواده همسرش نداشته، اما احساس میکند که همیشه تحت فشار قرار دارد تا در مناسبتها و تعطیلات، انتخابهای خانواده شوهر را بپذیرد. داماد نیز گفت که در این اختلاف نقشی نداشته و مادرش از او خواسته که حتماً شب یلدا را در خانهاش باشد. این اختلاف به حدی رسید که هر یک از خانوادهها برای آنها پیامهای تهدیدآمیز ارسال کردند و اعلام کردند که اگر تصمیمی نهایی گرفته نشود، روابطشان با آنها قطع خواهد شد.
پلیس که ابتدا از این موضوع تعجب کرده بود، تلاش کرد تا به طور مسالمتآمیز این مشکل را حل کند. مأموران کلانتری سعی کردند تا با ارائه پیشنهاد برگزاری جشن شب یلدا در یک مکان بیطرف، هر دو طرف را راضی کنند، اما این پیشنهاد نه تنها مشکل را حل نکرد، بلکه تنشها را بیشتر کرد.
پس از ساعتها گفتگو، پلیس تصمیم گرفت از مشاوران اجتماعی کمک بگیرد تا این زوج بتوانند در یک محیط آرامتر و بدون فشارهای خانوادگی تصمیمگیری کنند. در نهایت، به توصیه پلیس و مشاوران اجتماعی، زوج جوان تصمیم گرفتند که شب یلدا را به صورت جداگانه در خانه مادر زن و مادر شوهر بگذرانند و روز بعد با یکدیگر دیدار کنند.
این حادثه که به سرعت در رسانهها منتشر شد، مورد توجه کاربران فضای مجازی قرار گرفت. برخی این اتفاق را نشانهای از فشارهای اجتماعی و فرهنگی بر زوجهای جوان دانستند، در حالی که دیگران به شوخی گفتند: «شاید شب یلدا بهترین زمان برای ایجاد بحرانهای خانوادگی باشد!»
ماجرا همچنین به عنوان یک هشدار برای زوجهای جوان به شمار میآید تا پیش از ورود به زندگی مشترک، در مورد مسائلی همچون تقسیم زمانها و مناسبتها با خانوادهها، توافقاتی پیشاپیش داشته باشند.
تحلیل روانشناسی این ماجرا
این اتفاق میتواند به جنبههای مختلفی از روابط عاطفی و خانوادگی اشاره کند:
تضاد هویت و وفاداری: تازه عروس و داماد در این موقعیت با یک تضاد درونی روبهرو هستند. آنها تلاش میکنند هم به خانواده خود وفادار بمانند و هم رابطهای مثبت با طرف مقابل برقرار کنند. این تضاد ممکن است موجب احساس گناه و سردرگمی شود.
فشارهای اجتماعی و خانوادگی: در بسیاری از فرهنگها، فشارهای خانوادگی برای حضور در مناسبتهای مهم مانند شب یلدا بر زوجهای جوان اعمال میشود. این فشارها میتواند استرس و اضطراب ایجاد کند و منجر به مشکلاتی مانند این شود.
عدم مهارتهای ارتباطی: عدم توانایی در برقراری ارتباط مؤثر و حل مسائل به شیوهای منطقی و احترامآمیز، از جمله دلایل بروز چنین اختلافاتی است.
وابستگی به خانوادههای اولیه: ممکن است زوجین به طور ناخودآگاه به خانوادههای خود وابسته باشند و این وابستگی در تصمیمگیریهای مستقل در زندگی مشترک ایجاد مشکل کند.
حل اختلاف و رضایت مشترک: حل مسائل در روابط عاطفی نیازمند درک متقابل، صبر و تلاش برای یافتن راهحلهای منطقی است که رضایت طرفین را جلب کند.
∎