شب یلدا و یا همان شب چله یکی از آئینهای کهن ایرانیان در آخرین روز از فصل پاییز است که به بلندترین شب سال معروف بوده و ایرانیان به پاس گرامیداشت نور روشنایی و غلبه آن بر تاریکی با شب زنده داری و برپایی مراسمها و برنامههای سپری میکنند. واژه یلدا، از دوران ساسانیان که متمایل به به کارگیری خط (الفبای از راست به چپ) سریانی شده بودند به کار رفته است. این شب به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اطلاق میشود.
یلدا یک کلمه آرامی شرقی یا به عبارتی دقیقتر سریانی و به معنای میلاد است که برخی آن را به میلاد میترا یا خورشید و برخی دیگر منظور از آن را میلاد مسیح دانستهاند. سریانی زبانی بود که در میان مسیحیان رواج داشت. این معنا، از بررسی و تحقیق در واژهنامهها و کتابهای تاریخی به دست آمده است. ابوریحان بیرونی، دانشمند همه فن حریف و تقویمشناس، از شب یلدا با نام میلاد اکبر یاد میکند و منظور از این نام را میلاد خورشید دانسته است.
در برهان قاطع درباره واژهی یلدا چنین آمده است: یلدا شب اول زمستان و شب آخر پاییز که اول جدی و آخر قوس است و آن درازترین شب هاست در تمام سال. و در آن شب و یا نزدیک آن شب آفتاب به برج جدی تحویل میکند. اما این رسم بنا بر مدارک رومی، در ایران باستان چنین برگزار می شده که پیران و پاکان به تپهای رفته، با لباس نو و مراسمی ویژه از آسمان میخواستند که آن رهبر بزرگ را برای رستگاری آدمیان بفرستد و باور داشتند که نشانه زایش آن ناجی، ستاره ایست که بالای کوهی به نام کوه فیروزی که دارای درخت بسیار زیبایی بوده است، پدیدار خواهد شد و موبد برای همین نیایشی می خوانده، که قسمتی از آن در بهمن یشت مانده است: «آن شب که سرورم ظهور کند، نشانهای از ملک آید، ستاره از آسمان ببارد همان گونه که رهبرم، از راه برسد و ستارهاش نشان نماید.»
توجه اسلام به سنتهای اخلاقی
به باور ایرانیان باستان شب یلدا شب چیره شدن نور بر تاریکی است، که پس از ماهها غلبه تاریکی بر نور، تولد خورشید جشن گرفته میشود. پیروان آئینهای باستانی و میترائیسم در هزاران سال پیش جشن شب چله را برگزار میکردند. گفته میشود در تقارب بین فرهنگی و انتقال فرهنگ میتراییسم به جهان در روم باستان و بسیاری از کشورهای اروپایی روز ۲۱ دسامبر به عنوان تولد میترا جشن گرفته میشد ولی پس از قرن چهارم میلادی و در اشتباهی محاسباتی این روز به ۲۵ دسامبر انتقال یافت و از سوی مسیحیان به روز کریسمس نام گذاری شد. از این روست که تا امروز بابا نوئل با لباس و کلاه موبدان ظاهر میشود و درخت سرو و ستاره بالای آن هم یادگاری از کیش مهر است.
ابوریحان بیرونی در کتاب آثار الباقیه درباره یلدا مینویسد: این شب در مذهب رومیان عید یلداست و آن میلاد مسیح است و بجاست که ما نیز گرامی و زندهاش بداریم که در نهاد و آداب و سنت ما ایرانیان، دنیایی از فلسفه، حکمت و زیبایی نهفته است. دی ماه، در ایران کهن، چهار جشن را در بر داشت: نخستین روز ماه دی و روزهای هشتم، پانزدهم و بیست و سوم، سه روزی که نام ماه و نام روز یکی بود. امروزه، از این چهار جشن، تنها شب نخستین روز دی ماه، یا شب یلدا را جشن میگیرند. یعنی آخرین شب پاییز، نخستین شب زمستان و پایان قوس که آغاز جدی و درازترین شب سال است و درازای تاریکی این شب نیز پانزده ساعت و پنجاه و چهار دقیقه است.
رسوم زیبا و مطلوب امروز یلدا، امری کاملاً منطبق بر مبانی بشر دوستانه اسلام است. اسلام، شادی صحیح را نوعی شکر گذاری میداند و اهمیت بسیار زیادی به دیدار با خویشاوندان میدهد از این رو یلدا را میتوان هم راستا با اهداف بشردوستانه فرهنگ ایرانی اسلامی به شمار آورد.
اسلام با ظهور خود به بسیاری از سنتها و رسوم خط بطلانی کشید و بسیاری از آئینها و رسومی که همراه با مبانی انسانی و اخلاقی بود را مورد توجه قرار داد. همانگونه که عید نوروز از سوی اهل بیت به عنوان عید ایرانیان گرامی داشته شد. اسلام در تعامل بین فرهنگها و سنتها در جایی که سنتها و آداب در تضاد با دین اسلام نبوده و سنتهای مبارکی همچون صله ارحام و هدیه دادن ترویج کرده است مانعی ایجاد نکرد.
اهل بیت و رسوم ایرانیان
در همین راستا است که امام علی (ع) هنگام فرستادن مالک اشتر به سوی مردم مصر، که سرزمینی با فرهنگ کهن چندهزار ساله بود، به وی سفارش میکند: «سنتها و آئینهای نیکی را که بخش وسیعی از مردم آن سرزمین انجامش داده (در دل مردم آن سرزمین جا گرفته) و موجب برقراری الفت و دوستی میان آنان بوده؛ و موجب اصلاح رفتاری جامعه میشود را از بین مبر. و روش جدیدی را ایجاد مکن که به آئینهای نیک کهن آسیبی وارد کند که در این صورت، آنانی که آن آئین نیک را ایجاد کرده بودند، دارای اجر و پاداش بوده و گناه از بین بردن آن آئینها بر گردن تو خواهد بود! .»
و یا این روایت که در خصوص عید نوروز و توجه امیرالمومنین به آن نقل شده است در زمان خلافت امیرمؤمنان (علیهالسلام) به مقتضای رسوم گذشته که به بزرگان هدیه نوروزی میدادهاند، برای امام هدیه نوروزی آوردند و امام نیز نه اصل نوروز را و نه آئینهای آن مانند هدیهدادن را منع نفرموده است.
بنابراین در هدیههای نوروزی که میان ایرانیان معمول و مرسوم بوده است، چه آنگاه که به یک دیگر هدیه میدادهاند و یا کشاورزان به اربابها و مالکان بزرگ پیشکش میکردهاند و یا حتی در مواردی که برای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) و امام علی (علیهالسلام) هدیه نوروزی میدادهاند، هیچگونه مخالفت و منعی و یا اصلاحی نقل نشده است، بلکه با پذیرفتن هدایای نوروزی و تدارک عوض آن با بخشش جزیه و خراج و یا دادن هدیه متقابل به نوعی آن را تأیید میکردهاند
ایرانیان که همواره فرهنگی ایرانی خود را در هم پیمانی با اندیشه اسلامی به کار گرفتهاند با گرامیداشت یلدا و صله ارحام رسمی کهن را با مبانی اسلامی در هم آمیخته و به آن رنگ و بوی اسلامی زدند. در ایران پس از اسلام، شب یلدا همچون گذشته گرامی داشته شد و مراسم ویژه ای برای آن برگزار شد، زیرا ایرانیان بر اساس حکمت اشراق و آموزههای دینی اسلامی حکمایی مانند سهروردی، با استناد به آیه کریمه «الله نور السموات و الارض» (خداوند نور آسمانها و زمین است) و دیگر آیات کریمه قرآن، در زمینه بهره گیری مؤمنان از نورالهی، به تدبیر و تعمق در معنی شناسی هستی پرداخته و شب یلدا را نماد قدرت الهی و شب گسترش نور الهی در زمین میدانند.
تفکر در نظم پدیدهها و توجه و توجه به آیات و نشانههای خداوند در زمین از تأکیدات اسلام است که گردش ایام و فصلها و قدرت زمان در کم شدن شب و طولانیتر شدن روز از جمله آن است. همچنین از آنجا که شب یلدا مصادف با شروع فصل زمستان است از این جهت میتواند به فال نیک گرفته شود که از دیدگاه اسلامی آغاز بهار عبادت به شمار میآید.
امام صادق (ع): زمستان بهار مؤمن است، شبش بلند و کمکی برای عبادت و شبزندهداری است، روزش کوتاه و کمکی برای روزه گرفتن است.
نتیجه
در پایان ذکر این نکته ضروری است که مخالفت نکردن اسلام با آن دسته از آداب، سنن و فرهنگهای پسندیده پذیرفته شده در میان ملّتها و حساسیّت نشان ندادن به آنچه بیزیان و ضرر است، مانند زبان، خط، گویش و نوع پوشش و یا تأیید و پذیرش آنها به هیچوجه به معنای تأثیرپذیری از فرهنگها و موضع انفعالی نیست، بلکه اینگونه موضع گیریهای واقع بینانه مبتنی بر خرد و منطق و استوار بر سماحت و سهولت و دوری از تعصّبهای بیجا و بیمورد دلیل قوّت و باعث سرعت و گسترش روزافزون اسلام بوده و اسلام را دینی جاودانه، جامع، جهانی، پرجاذبه و ماندنی ساخته و عالیترین نوع تأثیرگذاری و فرهنگسازی را در سطح جهانی داشته است. تنگ نظری، تعصّبات خشک و بیمورد، منطقهای و قومی فکر کردن سیاست بسته و نفی تعامل و ارتباط با دیگر ملّتها به دور از ساحت قدس اسلام است. آیات قرآنی، سیرت و سنّت پیامبر اسلام و زندگی پیشوایان دین گواه این حقیقت است.