شناسهٔ خبر: 70363091 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

برگزیده جایزه ملی داستان حماسی:

شناختن اسطوره‌ها؛ نیازمند عشق به وطن/ تعداد مدرسین از داستان‌نویس‌ها بیشتر است!

خراسان رضوی – تنها برگزیده خراسانی سومین دوره جایزه ملی داستان حماسی گفت: در حماسی نوشتن، پذیرفتن وطن خیلی مهم است؛ یک نویسنده ایرانی باید قبل از هر چیزی این خاک را با تمام ویژگی‌هایش به عنوان وطن بپذیرد و به آن عشق بورزد.

صاحب‌خبر -

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - ساحل رضائی: امیرحسین روح‌نیا، داستان‌نویس و نمایشنامه‌نویس خراسانی، متولد سال ۱۳۶۱ در شهرستان نیشابور است. ورود او به دنیای هنر در سال‌های نوجوانی‌اش با موسیقی آغاز شد و در همان دوران جوایزی را در این عرصه به دست آورد. روح‌نیا از اواخر سال ۱۳۷۹ به بازیگری تئاتر و طراحی صحنه روی آورد. از سال ۱۳۸۶ نوشتن نمایشنامه را آغاز کرد و تا سال ۱۳۹۱ بیشتر فعالیت هنری‌اش متمرکز بر نوشتن نمایشنامه و فیلمنامه تلویزیونی و رادیویی بود، پس از آن علاوه بر نوشتن نمایشنامه و فیلمنامه، وارد حوزه داستان‌نویسی در قالب داستان کوتاه و رمان شد.

طی یک دهه گذشته به طور خیلی جدی و فراگیر شروع به نوشتن داستان و رمان و مطالعه آثار کلاسیک دنیا کرده و در ادامه نیز کم‌کم شروع به خواندن حرفه‌ای کتاب‌های تاریخ و جامعه‌شناسی و هر آنچه که نیاز یک داستان‌نویس است را کرده است. از زمانی که به طور جدی به داستان‌نویسی پرداخته، زمینه فعالیتش در حوزه تئاتر و موسیقی کمرنگ و فعالیتش در ادبیات پررنگ‌تر از قبل شد.

مجموعه داستان کوتاه مشترک با نام‌های «عطر عربی» و «سبز قبا» و یک مجموعه نمایشنامه به نام «عقیق در خاک و خون» و رمان «ای من» نیز از وی تاکنون منتشر شده است. علاوه بر این‌ها دو مجموعه نمایشنامه یکی تالیفی و دیگری اقتباسی نیز آماده چاپ دارد که به گفته خودش به دلیل بازار بد نمایشنامه در ایران، هیچ ناشری زیر بار چاپ این دو مجموعه نمایشنامه نمی‌رود و این دو مجموعه نمایشنامه همچنان در انتظار یک انتشارات هستند.

امیرحسین روح‌نیا با طرح رمان «بازمانده» امسال در سومین دوره جایزه ملی داستان حماسی موفق کسب رتبه دوم برگزیده در بخش رمان شد. با او پیرامون جایزه داستان حماسی، وضعیت داستان نویسی و نمایشنامه نویسی در ایران به گفت‌وگو نشستیم؛

از دل تاریخ اسطوره‌ها را درآوردم

برگزیده سومین دوره جایزه ملی داستان حماسی در خصوص کیفیت آثار این جایزه گفت: از آنجایی که من آثار رسیده به دبیرخانه را مطالعه نکرده‌ام، نمی‌توانم نظری درباره کیفیت این جشنواره بدهم. اگر هم نظری بدهم از روی نام‌هایی است که به مرحله نهایی راه پیدا کردند. کسانی هم که به مرحله نهایی راه پیدا کردند، افرادی بودند که سال‌هاست می‌نویسند و تجربه زیادی دارند. پس از این نظر، سطح جشنواره بسیار بالا بود. شرکت کنندگان امسال همگی از افراد حرفه‌ای و جدی ادبیات معاصر ما بودند و این اتفاق اهمیت زیادی به جشنواره بخشید.

شناختن اسطوره‌ها؛ نیازمند عشق به وطن/ تعداد مدرسین از داستان‌نویس‌ها بیشتر است!

وی افزود: برگزاری چنین جشنواره‌ای که به طور تخصصی به عرصه حماسه می‌پردازد بسیار با ارزش است. از مزیت‌های جشنواره حداقل برای من این بود که به بهانه جشنواره داستان حماسی از شاهنامه فردوسی الهام گرفتم و داستانی حماسی نوشتم و به صورت تخصصی خیلی چیزها را دنبال کردم، آموختم، تحقیق کردم و از دل تاریخ اسطوره‌ها را درآوردم تا کارم سندیت و خیال پردازی بیشتری پیدا کند. با توجه به شرایط موجود و امکانات، جشنواره به خوبی برگزار شد و قابل قبول بود.

نویسنده داستان حماسی باید شاهنامه را خوانده باشد

وی با تاکید بر اینکه داستان‌نویس حماسی باید حتماً شاهنامه را مطالعه کرده باشد، گفت: بر اساس چیزهایی که مطالعه کرده‌ام، فهمیده‌ام که نوشتن داستان حماسی نیازمند یک پیش‌زمینه است. کسی که داستان حماسی می‌نویسد حتماً باید شاهنامه فردوسی را بارها خوانده باشد. اگر کل شاهنامه را نخوانده است حداقل باید داستان‌های اصلی‌اش را خوانده باشد نه اینکه فقط شنیده باشد. شنیدن با خواندن تفاوت بسیاری دارد. باید طوری خوانده باشد که کلمه به کلمه را مرور کرده باشد. علاوه بر شاهنامه ما حماسه‌های دیگری هم داریم که خواندنش برای نویسنده داستان حماسی خالی از لطف نیست.

این داستان‌نویس و نمایشنامه‌نویس افزود: نوشتن داستان حماسی زحمت و صبر زیادی را می‌طلبد و واقعاً نویسنده برای نوشتنش باید زحمت بکشد. اما با توجه به مشغله‌های زندگی افراد، نمی‌شود که از تمام نویسنده‌ها توقع داشت که تک تک اسطوره‌ها را بشناسند. دانستن دقیق تاریخ و شناختن اسطوره‌ها نیازمند جنون و عشق خاصی به وطن است.

در حماسی نوشتن، پذیرفتن وطن مهم است

امیرحسین روح‌نیا با بیان اینکه رمان «بازمانده» که در جایزه داستان حماسی حائز رتبه شد، مربوط به نیشابور یعنی شهر زادگاهم است، ادامه داد: تقریباً تمام داستان‌هایی که می‌نویسم اشاره‌ای به نیشابور دارند؛ مثلاً اشاره‌ای به یک مکان در نیشابور، تاریخ نیشابور، آدم‌های نیشابور چه در گذشته چه در حال حاضر که همه این‌ها نیازمند عشق به وطن است. فردی که می‌خواهد داستان حماسی بنویسد باید ابتدا وطنش را بپذیرد و خاکش را قبول کند. مثلاً نویسندگانی مثل «ویگتور هوگو» که درباره پاریس نوشته‌اند و مکان داستانشان شهر پاریس بوده، یا فردی مثل «چارلز دیکنز» که درباره شهرش لندن نوشته است، این افراد ابتدا وطنشان را پذیرفته‌اند و سپس موفق به نوشتن داستان حماسی شده‌اند. پس در حماسی نوشتن، پذیرفتن وطن خیلی مهم است. یک نویسنده ایرانی هم باید قبل از هر چیزی این خاک را با تمام ویژگی‌هایش به عنوان وطن بپذیرد.

شناختن اسطوره‌ها؛ نیازمند عشق به وطن/ تعداد مدرسین از داستان‌نویس‌ها بیشتر است!

برگزیده جایزه داستان حماسی افزود: داستان حماسی برای ادبیات، جغرافیا، اقلیم، مردم، گذشته، حال، آینده، هویت، فرهنگ و سرزمین ما بسیار ضروری است. ما ایرانی‌ها در فلاتی زندگی می‌کنیم که همیشه مورد هجوم قرار گرفته است. بنابر گواه تاریخ اگر ما تا به حال جایی را گرفته‌ایم، آن ملت را آزاد کرده‌ایم و خدماتی هم در حقش کرده‌ایم. اگر هم کسی به این سرزمین حمله کرده باشد، غارت و کشتار و خونریزی همه مملکت را برداشته است. رفتن و آزاد کردن و آباد کردن و خون دادن یعنی حماسه. ما همه این‌ها را زندگی کرده‌ایم اما با روی کار آمدن سلسله قاجاریه در ایران یک بحران فرهنگی، اقتصادی و سیاسی این کشور را در برگرفت. این بحران به حدی بود که پسر «ناصرالدین شاه» که ولیعهد بود، زمانی که رفت تا با روس‌ها بجنگد تا ممالک ایران به دست بیگانه نیفتد، عده‌ای نزد پدرش رفتند و گفتند مبادا پول و نیرویی برای کمک به فرزندت بفرستی بلکه ما دعا می‌کنیم تا اجنه به کمک فرزندت بشتابند.

اوج حماسه را در جنگ تحمیلی تجربه کردیم

وی خاطرنشان کرد: اینگونه کم‌کم آشوب ورود روس‌ها به ایران به بار آمد و «عباس میرزا» را شکست دادند. سپس فجایع دیگری به وجود آمد و آشوب را بیشتر کرد. انگار رگ و ریشه و غیرت حماسه در این وطن خشکید. اما ما اوج حماسه را در هشت سال جنگ تحمیلی تجربه کردیم. به گونه‌ای که فرزندان این خاک با دست خالی از این وطن دفاع کردند. این تجربه به شدت حماسی بود و نوشتن از آن ضرورت دارد. گویا طی پنجاه سال گذشته تازه ملت ما متوجه شده است که اگر همچنان بر رویه ملت قاجار باشیم چه بر سر کشور خواهد آمد. ما تازه یاد گرفته‌ایم که چگونه باید زندگی کنیم و مدام در حال آمادگی برای جنگیدن باشیم. روحیه پرداختن به حماسه از طریق ادبیات است که اوج می‌گیرد.

روح‌نیا همچنین در ادامه گفت‌وگو در خصوص وضعیت نمایشنامه‌نویسی در ایران بیان کرد: بخش عمده‌ای از وضعیت نمایشنامه‌نویسی در ایران متاثر از حرکات سیاسی دهه‌های ۳۰، ۴۰ و ۵۰ است. در آن زمان نمایشنامه‌نویسی بسیار رونق داشت. به خصوص نمایشنامه‌هایی که گرایش‌های چپ داشتند بسیار دیده می‌شدند. در آن دهه‌ها از نمایشنامه که در اصل ابزاری ادبی بود به عنوان ابزاری سیاسی استفاده می‌شد. البته که تئاتر، ذاتاً وسیله‌ای است برای بیان اعتراض و نظر. از آنجایی که این هنر ارتباط مستقیمی با مخاطب دارد، اعتراض از طریق آن تاثیرگذارتر می‌شود. اما اتفاق بدی که همیشه شاهدش هستیم این است که چه در تئاتر و چه در سینما، نمایشنامه‌نویس و فیلمنامه‌نویس معمولاً شخصیت مستقلی ندارد.

در ایران به معنی عرف تئاتر در دنیا تئاتری نداریم

نویسنده خراسانی ادامه داد: خیلی کم پیش می‌آید که ببینیم نویسنده یک تئاتر یا فیلمنامه خودش دارای یک تفکر و اندیشه مستقل و خاص بوده و طبق تفکر و اندیشه خودش فیلمنامه یا نمایشنامه‌ای نوشته است و در اختیار یک کارگردان قرار داده است و آن وقت کارگردان هم از اثر خوشش آمده باشد و آن را روی صحنه برده باشد. امروزه می‌بینیم که فردی خودش می‌نویسد، خودش کارگردانی می‌کند و خودش بازی هم می‌کند که اینگونه اصلاً تئاتری شکل نمی‌گیرد.

شناختن اسطوره‌ها؛ نیازمند عشق به وطن/ تعداد مدرسین از داستان‌نویس‌ها بیشتر است!

روح‌نیا خاطرنشان کرد: ما در ایران به معنی عرف تئاتر در دنیا اصلاً تئاتری نداریم. چرا که تئاتر به معنی اسم یک ساختمان و مکان است. مثلاً قبلاً در لاله‌زار تهران مکانی به اسم «تئاتر پارس» داشتیم. فرض کنید «تئاتر پارس» یک ساختمان است، مدیری دارد، مسئول امور هنری دارد که افرادی به عنوان کارگردان و نویسنده در استخدام تئاتر هستند و کارهایی تولید می‌کنند که بازیگرانی آن‌ها را اجرا می‌کنند. در نهایت همیشه چند گروه در آن تئاتر در حال تولید کار و اجرا هستند.

این نویسنده ایرانی یادآور شد: ما این اتفاق را در ایران برای هنر تئاتر نمی‌بینیم. از آنجایی که زندگی مخارج خودش را دارد نویسنده‌ای که نمایشنامه می‌نویسد طبیعتاً دستمزد می‌خواهد. اما برای صرفه‌جویی و رهایی از پرداخت این دستمزدها متاسفانه کارگردان خودش کارگردانی می‌کند، نمایشنامه را هم می‌نویسد و حتی بازی هم می‌کند.

نویسنده باید بپذیرد که نویسندگی شغل اوست

وی خاطرنشان کرد: طی ۴۰ سال گذشته با توجه به اینکه رشته «ادبیات نمایشی» بسیار مورد استقبال قرار گرفته است، نویسندگان زیادی هستند که نمایشنامه می‌نویسند. مثلاً آقای «اکبر رادی»، «محمد چرمشیر»، «حمید امجد»، «نغمه ثمینی» و «آرام محضری» به صورت حرفه‌ای نمایشنامه می‌نویسند. اما نمی‌توانم از تعداد اشخاص زیادی نام ببرم که به طور حرفه‌ای و تخصصی در نوشتن نمایشنامه و فیلمنامه فعالیت دارند. در کل تا نویسندگی، نوشتن ادبیات داستانی و ادبیات دراماتیک توسط خود نویسندگان در این مملکت جدی گرفته نشود کار سخت است. جدی گرفتن یعنی اینکه نوشتن را به عنوان شغل بپذیرند و از آن دفاع کنند و آن را رشد دهند. یا دست‌کم بگویند اگر نویسندگی شغل اول من نیست، شغل دوم من است. یعنی اینکه باید کار کنم و یک متن بی نقص به عنوان محصول هنری تولید کنم که مخاطبانی داشته باشد و آن مخاطبان بابت این محصول هنری پولی بدهند و نویسنده به درآمد برسد. تا زمانی که خود نویسنده این را قبول نکند کار برای تمام رشته‌های مربوط به درام، نمایش و فیلم سخت می‌شود.

شناختن اسطوره‌ها؛ نیازمند عشق به وطن/ تعداد مدرسین از داستان‌نویس‌ها بیشتر است!

وی در خصوص وضعیت داستان‌نویسی در ایران بیان کرد: وضعیت داستان‌نویسی در ایران از نظر برگزاری کارگاه‌های داستان‌نویسی خیلی پر رونق است. در حال حاضر تعداد کسانی که در ایران کارگاه داستان‌نویسی، نمایشنامه‌نویسی و فیلمنامه‌نویسی برگزار می‌کنند از تعداد کسانی که کتاب چاپ کرده‌اند بیشتر است در واقع تعداد مدرسین داستان‌نویسی از خود داستان‌نویس‌ها بیشتر است.

کارگاه‌های داستان‌نویسی‌ام را تعطیل کردم

روح‌نیا افزود: من هم کارگاه داستان‌نویسی داشتم اما حدود دو سال است که دیگر این کارگاه را برگزار نمی‌کنم؛ چرا که به این نتیجه رسیده‌ام ما وقتی خودمان نمی‌توانیم داستان یا کتابی بنویسیم و آن را چاپ کنیم پس چطور به بقیه آموزش دهیم؟ پس من هم رسماً کارگاه‌های داستان‌نویسی‌ام را حذف کردم. یک مدرس داستان‌نویسی حداقل باید ۱۰ کتاب خوب چاپ کرده باشد که هر کدام تجدید چاپ شده باشد تا هنرجو به اعتبار آثار استاد، در کارگاه‌هایش شرکت کند و دست پر بیرون بیاید.

این نویسنده خراسانی ادامه داد: نویسندگان ایرانی طی سال‌های اخیر در زمینه داستان کوتاه عالی عمل کرده‌اند اما در زمینه رمان کارها بسیار ضعیف و بد بوده است. از آنجایی که ما ایرانی‌ها کلاً آلوده به شعر هستیم، در کل انسان‌های کم صبری هستیم. داستان کوتاه مانند شعر است. مثلاً فرض کنید در یک بعد از ظهر، چند بیت غزل به شاعری الهام می‌شود. شاعر غزل را در چند بیت می‌سراید، سپس با جابه‌جا کردن چند کلمه و پر و بال دادن به تصویرها و خواندن آن غزل در چند جلسه، شعر تکمیل می‌شود و تمام. داستان کوتاه هم همین‌طور است. مثلاً نویسنده در یک روز یک داستان ۱۵۰۰ کلمه‌ای می‌نویسد و دوباره آن را می‌خواند، بازنویسی می‌کند، دوباره می‌خواند و نسخه آخرش را بازنویسی می‌کند. اینگونه نهایتاً در ظرف یکی دو هفته، نویسنده اگر نویسنده چیره دستی باشد یک اثر خیلی خوب تولید کرده است. اما رمان نوشتن زمان و صبر زیادی را می‌طلبد. در رمان حداقل باید ۶۵۰۰۰ کلمه باشد تا بتوان به آن رمان گفت. رمان نوشتن نیازمند یک فرایند طولانی و منظم است. خود من برای نوشتن رمان «بازمانده» به مدت هفت ماه و نیم، هر روز از ساعت ۴ صبح تا ۱۱ ظهر فقط نوشتم و نوشتم و حتی یک روز وقفه نینداختم.

روح‌نیا افزود: ما ایرانی‌ها باید بپذیریم با اینکه افراد بسیار هنرمند و هنردوست و فرهیخته‌ای هستیم اما نقصمان کم صبری‌مان است. همین کمبود صبر و حوصله در ما باعث شده است که در زمینه رمان پیشرفت چندانی نداشته باشیم.

قیمت نشر کتاب بالا اما سود برای نویسنده هیچ!

وی یادآور شد: داستان کوتاه یک گونه خاص در ادبیات است و مخاطب عام ندارد. مخاطبان داستان کوتاه همیشه مخاطبان حرفه‌ای ادبیات بوده‌اند اما همه مخاطبان ما که مخاطب خاص و حرفه‌ای نیستند. فرض کنید در جامعه هشتاد میلیون نفری ما که تقریباً هفتاد میلیون نفرش سواد خواندن و نوشتن دارند اگر از این میان پنجاه میلیون نفر فقط گوشه چشمی به ادبیات داشتند، وضعیت عمومی مملکت ما در همه امور خیلی بهتر بود. اما متأسفانه توجه و اهمیت برای محصولات فرهنگی ما مثل رمان، داستان کوتاه، نمایشنامه و شعر بسیار کم است. مثلاً در دهه هفتاد کتاب‌ها با تیراژ ۳۰۰۰ تا چاپ می‌شد. این تیراژ بالا کم‌کم رسید به ۱۲۰۰ تیراژ و حالا می‌بینیم رسیده به ۵۰۰ تیراژ یا حتی ۲۰۰ تیراژ.

شناختن اسطوره‌ها؛ نیازمند عشق به وطن/ تعداد مدرسین از داستان‌نویس‌ها بیشتر است!

امیرحسین روح‌نیا ادامه داد: مثلاً کاغذ به دلیل تمام مشکلات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی امروزه گران است. یا مثلاً دستگاه چاپ باید از خارج بیاید و متأسفانه خودمان دستگاه چاپ نداریم، جوهر هم نداریم و باید از خارج بیاید، حتی چسب برای شیرازه بندی نداریم. وقتی همه این‌ها گران قیمت باشد و وارداتی، طبیعتاً قیمت کتاب هم بالا می‌رود. آن وقت نویسنده، طراح جلد، ویراستار، صفحه‌آرا و چاپخانه و… همه دستمزد می‌خواهند و تمام دستمزد باید از طریق همان کتاب پرداخت شود. در آخر چیزی برای خود نویسنده باقی نمی‌ماند. در این صورت ناشر انتخاب می‌کند عوض اینکه پول عمده‌ای را به یک نویسنده مستقل، صفحه‌آرا، ویراستار و چاپ‌خانه بدهد یک پول را به یک مترجم کار بلد بدهد. مترجمی که کتابی با حجم متوسط را طی نهایت یکی دو ماه ترجمه کند.

آثار نویسندگان ایرانی در سطح بین‌المللی بررسی نمی‌شود

این نویسنده خراسانی همچنین یادآور شد: از آنجایی که ما خیلی متوجه نام‌های خارجی هستیم و رمان هم یک محصول و هنر وارداتی است، مخاطبان جذب همان نام‌ها می‌شوند. مخاطب می‌بیند که فلان رمان روسی مثلاً جایزه نوبل برده است و پیگیر می‌شود کتاب را از کجا و با کدام ترجمه تهیه کند و بخواند. از آنجایی که ما هرگز زیر بار امضا زدن قرارداد قانون کپی رایت نرفته‌ایم، آثار نویسندگان ما هم اصلاً در سطح بین‌المللی نمی‌رود و حتی بررسی هم نمی‌شود که کسی بخواهد به زبان دیگری آن‌ها را ترجمه کند.

وی ادامه داد: بررسی نشدن آثار ما در سطح بین‌المللی هم ریشه‌های سیاسی خود را دارد که غرب علاقه‌ای به خوانده شدن تفکر ما ندارد. مثلاً آثار فلسطینی‌ها، کوبایی‌ها، مصری‌ها، عراقی‌ها چه اعرابشان و چه کردهایشان و همچنین نویسندگان آمریکای جنوبی با اینکه تفکرات ضد آمریکایی دارند ترجمه می‌شود اما آثار ما ترجمه نمی‌شود. در نتیجه مخاطب جوان و نوجوان ما که امروزه با فضای مجازی زیاد سر و کار دارد، در این فضا مدام با این اسامی که جوایز بین‌المللی می‌برند رو به رو می‌شود و ترغیب می‌شود به خواندن آثار ترجمه و رمان و داستان ترجمه را به رمان ایرانی ترجیح می‌دهد.

شناختن اسطوره‌ها؛ نیازمند عشق به وطن/ تعداد مدرسین از داستان‌نویس‌ها بیشتر است!

روح‌نیا خاطرنشان کرد: در کل نویسنده باید به نوشتن به عنوان یک شغل نگاه کند نه تفنن. نویسنده کسی نیست که هفته‌ای یک پاراگراف متن بنویسد، بلکه باید حداقل روزی هزار کلمه بنویسد. سپس از میان این هزار کلمه ۲۰۰ یا ۳۰۰ کلمه مفید دربیاید. یا اگر نوشته خیلی خوب باشد ۵۰۰ کلمه خوب دربیاید. باید بپذیریم که ادبیات داستانی بخشی از دنیای امروز ماست و تا زمانی که این را جدی نگیریم مخاطب هم علاقه‌ای به پیگیری آثار ندارد. نویسنده همیشه باید از خود بپرسد که آیا من به عنوان یک داستان‌نویس چه چیزی خلق کرده‌ام تا نظر مخاطب را جلب کند؟

به گزارش ایبنا در سومین دوره جایزه ملی داستان حماسی ایران رمان «بازمانده» از امیرحسین روح‌نیا رتبه دوم را کسب کرد و تنها خراسانی برگزیده این دوره بود.