شب یلدا در نیم کره شمالی مصادف با انقلاب زمستانی است، به همین علت بعد از شب یلدا طول روزها بیشتر و طول شبها کمتر میشود. این شب در طول تاریخ، در سراسر ایران جشن گرفته میشده است و هنوز هم ادامه دارد. شب یلدا، شب چله نیز نامیده میشود. علت آن هم این است که از فردای آن چله بزرگ (از اول دی ماه تا دهم بهمن) آغاز میشود. ایرانیان باستان باور داشتند در شب یلدا خورشید در نیمه شب دوباره زاده میشود و از فردای آن تابش خورشید بیشتر و بلندای روز افزایش و تاریکی شب کاهش مییابد.
واژه یلدا
دکتر محمد معین و علامه محمد قزوینی هر دو در یادداشتهای خود بر کتاب (واژه نامه) «برهان قاطع» یلدا را واژهای سریانی به معنای کلمه میلاد و ولادت در عربی دانستهاند.
آیینهای شب یلدا
شب نشینی و سفره شب یلدا: در این شب معمولا در سراسر ایران مردم در خانه بزرگترها یا اقوام و خویشان خود گرد سفره شب یلدا دور هم جمع میشوند و ساعاتی خوش را کنار هم سپری میکنند.
انواع خشکبار، آجیل، میوههای تر و خشک به ویژه هندوانه و انار و انواع تخمه و شیرینی از جمله خوراکیهایی است که در سفره شب یلدا گذاشته میشود. در قدیم خانوادهها به ویژه خانوادههای روستایی تخمه و آجیل خود را در خانه تهیه میکردند. به این ترتیب که خانمهای خانه در فصل تابستان تخمه کدو، هندوانه و خربزه را جمع میکردند و میشستند و آنها را خشک میکردند.
در برخی مناطق ایران شب نشینی شب یلدا پس از شام برپا میشده است؛ اما در برخی مناطق خوراکهای ویژهای برای این شب از جمله کشمش پلو یا هویج پلو پخته میشود. به عنوان مثال پختن خوراک دلمه کلم ترش در سنندج در این شب رایج بوده است.
شعرخوانی و قصه گویی: شاهنامهخوانی، حافظخوانی، خواندن اشعار محلی و تعریف کردن داستان مانند داستانهای امیرارسلان و حسین کرد شبستری و غیره در شب نشینیهای شب یلدا در شهرهای مختلف ایران رایج بوده است برخی از قصهها نیز مخصوص شب یلدا بوده است؛ مانند داستان اسطورهای اَهمَن و بهمن و سرما پیرزن.
براساس این داستان دو برادر یعنی اَهمَن و بهمن به کوه میروند تا برای مادرشان (سرما پیرزن) هیزم بیاورند؛ اما باز نمیگردند. ماردشان در اثر دلواپسی دخترش «آفتاب به هود» را به دنبال برادرانش میفرستند. او هم باز نمیگردد. سرما پیرزن به دنبال فرزندانش به کوه میرود. با این حال او نیز آنها را پیدا نمیکند و تصمیم میگیرد دنیا را به آتش بکشد. جارویی را به آتش میکشد و دور سرش میچرخاند و میگوید: «کو اَهمَنم؟ کو بهمنم؟ دنیا را به آتش میکشم».
بعد از گفتن این جملات او جارو را پرتاب میکند. به باور مردم، اگر جارو به آب بیفتد، سال پرآب و برکتی خواهد شد و اگر به خشکی بیفتد، بیآبی و خشکسالی اتفاق خواهد افتاد.
گرفتن فال: از دیر باز دیوان حافظ جز جدایی ناپذیر سفره شب یلدا ایرانیان بوده است و تفأل زدن به اشعار آن از جمله سرگرمیهای این شب به شمار میرود.
از جمله فالهای دیگر که در مناطق مختلف ایران مرسوم بوده است میتوان به «فال پوست هندوانه»، «فال سوزن»، یا «فال مهرهریزان» اشاره کرد. به عنوان مثال «فال سوزن» به این صورت بوده است که اعضای خانواده زیر کرسی مینشستند و یکی از زنان خانواده (زنی سالمند) اشعاری میخواند و دخترکی نابالغ روی تکه پارچهای آب ندیده سوزن میزد. اعضای خانواده پیش از خوانده شدن اشعار و با هر سوزن زدن در دل نیتی میکردند و تعبیر هر شعر را پاسخی به نیت خود میدانستند.
در فال« مهرهریزان» یک هفته قبل از شب یلدا دختر خانمی از خانواده، کوزه سفالی پر از آبی را به در خانه افرادی که قرار بوده است در خانه پدربزرگ جمع شوند، میبرده و آنان اشیائی مانند انگشتر، سکه، سنجاق، دکمه یا مهره داخل آن میانداختند. در شب یلدا کوزه را میآوردند و در بغل دختربچه نابالغی قرار میدادند و تور قرمزی بر سر او میانداختند. بعد دور او حلقه میزدند و با خواندن اشعار بوستان سعدی برای هر شیء یک بیت خوانده میشد و از دختربچه میخواستند اشیاء را بیرون آورد.
با درآمدن اشیاء به داخل کوزه انداخته شده هرکس شیء مربوط به خود را میگرفت و آن بیت شعری را که به مناسبت نیت او خوانده شده بود، از سوی بزرگ خانواده تفسیر میشد.
میراثی گرانبها
آیینهای شب یلدا در مناطق مختلف ایران تفاوتها و شباهتهایی بایکدیگر داشته است؛ اما اصل آن به عنوان میراث گرانبهای گذشتگان حفظ شده است و شبهای سرد زمستان را به محفلی گرم در خانههای ایرانیها تبدیل کرده است.
∎
واژه یلدا
دکتر محمد معین و علامه محمد قزوینی هر دو در یادداشتهای خود بر کتاب (واژه نامه) «برهان قاطع» یلدا را واژهای سریانی به معنای کلمه میلاد و ولادت در عربی دانستهاند.
آیینهای شب یلدا
شب نشینی و سفره شب یلدا: در این شب معمولا در سراسر ایران مردم در خانه بزرگترها یا اقوام و خویشان خود گرد سفره شب یلدا دور هم جمع میشوند و ساعاتی خوش را کنار هم سپری میکنند.
انواع خشکبار، آجیل، میوههای تر و خشک به ویژه هندوانه و انار و انواع تخمه و شیرینی از جمله خوراکیهایی است که در سفره شب یلدا گذاشته میشود. در قدیم خانوادهها به ویژه خانوادههای روستایی تخمه و آجیل خود را در خانه تهیه میکردند. به این ترتیب که خانمهای خانه در فصل تابستان تخمه کدو، هندوانه و خربزه را جمع میکردند و میشستند و آنها را خشک میکردند.
در برخی مناطق ایران شب نشینی شب یلدا پس از شام برپا میشده است؛ اما در برخی مناطق خوراکهای ویژهای برای این شب از جمله کشمش پلو یا هویج پلو پخته میشود. به عنوان مثال پختن خوراک دلمه کلم ترش در سنندج در این شب رایج بوده است.
شعرخوانی و قصه گویی: شاهنامهخوانی، حافظخوانی، خواندن اشعار محلی و تعریف کردن داستان مانند داستانهای امیرارسلان و حسین کرد شبستری و غیره در شب نشینیهای شب یلدا در شهرهای مختلف ایران رایج بوده است برخی از قصهها نیز مخصوص شب یلدا بوده است؛ مانند داستان اسطورهای اَهمَن و بهمن و سرما پیرزن.
براساس این داستان دو برادر یعنی اَهمَن و بهمن به کوه میروند تا برای مادرشان (سرما پیرزن) هیزم بیاورند؛ اما باز نمیگردند. ماردشان در اثر دلواپسی دخترش «آفتاب به هود» را به دنبال برادرانش میفرستند. او هم باز نمیگردد. سرما پیرزن به دنبال فرزندانش به کوه میرود. با این حال او نیز آنها را پیدا نمیکند و تصمیم میگیرد دنیا را به آتش بکشد. جارویی را به آتش میکشد و دور سرش میچرخاند و میگوید: «کو اَهمَنم؟ کو بهمنم؟ دنیا را به آتش میکشم».
بعد از گفتن این جملات او جارو را پرتاب میکند. به باور مردم، اگر جارو به آب بیفتد، سال پرآب و برکتی خواهد شد و اگر به خشکی بیفتد، بیآبی و خشکسالی اتفاق خواهد افتاد.
گرفتن فال: از دیر باز دیوان حافظ جز جدایی ناپذیر سفره شب یلدا ایرانیان بوده است و تفأل زدن به اشعار آن از جمله سرگرمیهای این شب به شمار میرود.
از جمله فالهای دیگر که در مناطق مختلف ایران مرسوم بوده است میتوان به «فال پوست هندوانه»، «فال سوزن»، یا «فال مهرهریزان» اشاره کرد. به عنوان مثال «فال سوزن» به این صورت بوده است که اعضای خانواده زیر کرسی مینشستند و یکی از زنان خانواده (زنی سالمند) اشعاری میخواند و دخترکی نابالغ روی تکه پارچهای آب ندیده سوزن میزد. اعضای خانواده پیش از خوانده شدن اشعار و با هر سوزن زدن در دل نیتی میکردند و تعبیر هر شعر را پاسخی به نیت خود میدانستند.
در فال« مهرهریزان» یک هفته قبل از شب یلدا دختر خانمی از خانواده، کوزه سفالی پر از آبی را به در خانه افرادی که قرار بوده است در خانه پدربزرگ جمع شوند، میبرده و آنان اشیائی مانند انگشتر، سکه، سنجاق، دکمه یا مهره داخل آن میانداختند. در شب یلدا کوزه را میآوردند و در بغل دختربچه نابالغی قرار میدادند و تور قرمزی بر سر او میانداختند. بعد دور او حلقه میزدند و با خواندن اشعار بوستان سعدی برای هر شیء یک بیت خوانده میشد و از دختربچه میخواستند اشیاء را بیرون آورد.
با درآمدن اشیاء به داخل کوزه انداخته شده هرکس شیء مربوط به خود را میگرفت و آن بیت شعری را که به مناسبت نیت او خوانده شده بود، از سوی بزرگ خانواده تفسیر میشد.
میراثی گرانبها
آیینهای شب یلدا در مناطق مختلف ایران تفاوتها و شباهتهایی بایکدیگر داشته است؛ اما اصل آن به عنوان میراث گرانبهای گذشتگان حفظ شده است و شبهای سرد زمستان را به محفلی گرم در خانههای ایرانیها تبدیل کرده است.