شناسهٔ خبر: 70350875 - سرویس فیلم
نسخه قابل چاپ منبع: مفدا | لینک خبر

کاری از مفدا مازندران؛

پادکست مفدا غزل / شماره شصت و یکم

شهریارا گو دل از ما مهربانان مشکنید، ور نه قاضی در قضا نامهربانی می‎کند/صدا: نیایش جواد پور؛ تنظیم: نگین رحیم پور

صاحب‌خبر -

پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می‎کند
بلبل شوقم هوای نغمه‎خوانی می‎کند


همتم تا می‎رود ساز غزل گیرد به دست
طاقتم اظهار عجز و ناتوانی می‎کند


بلبلی در سینه می‎نالد هنوزم کاین چمن
با خزان هم آشتی و گل‎فشانی می‎کند


ما به داغ عشقبازی‎ها نشستیم و هنوز
چشم پروین همچنان چشمک‎پرانی می‎کند


نای ما خاموش ولی این زهره‎ی شیطان هنوز
با همان شور و نوا دارد شبانی می‎کند


گر زمین دود هوا گردد همانا آسمان
با همین نخوت که دارد آسمانی می‎کند


سالها شد رفته دمسازم ز دست اما هنوز
در درونم زنده است و زندگانی می‎کند


با همه نسیان تو گویی کز پی آزار من
خاطرم با خاطرات خود تبانی می‎کند


بی‌ثمر هر ساله در فکر بهارانم ولی
چون بهاران می‎رسد با من خزانی می‎کند


طفل بودم دزدکی پیر و علیلم ساختند
آنچه گردون می‎کند با ما نهانی می‎کند


می‌رسد قرنی به پایان و سپهر بایگان
دفتر دوران ما هم بایگانی می‌کند


شهریارا گو دل از ما مهربانان مشکنید
ور نه قاضی در قضا نامهربانی می‎کند

شهریار