گروه سیاسی: هممیهن در سرمقاله خود نوشت: یکی از جامعهشناسان معتقد است که جامعهای مسئلهدارتر از ایران وجود نداشته است. بعید است که این حرف دقیق باشد، چون نیازمند بررسی و مقایسه با تمامی جوامع است، و بعید است که چنین پژوهشی انجام شده باشد ولی حقیقتی در دل این گزاره خوابیده، که قابل کتمان نیست.
فارغ از مقایسه با جوامع دیگر به چشم خود میبینیم که انواع مسائل که مزمن شدهاند ما را احاطه کرده است. همزمان از یک نکته مهم هم نباید غافل شویم که نوعی از مقاومت و توانمندیها در جامعه هست که میتواند این مسائل را تا این حد قابل تحمل و یا امیدوار به حلش باشد.
پرسش اساسی این است که چرا جامعه ما پرمسئله است؟ مگر مسائل به یک باره ایجاد میشوند؟ پاسخ در برخی عواملی است که به آن توجه نکردهایم، زیرا همه این مسائل از دو دهه پیش بهطور مکرر از طرف کارشناسان تذکر داده شده است ولی ساختار مدیریتی و سیاسی ایران هیچگاه نتوانسته است، به حدی از وفاق و هماهنگی برسد که حل آن مسائل را در دستور کار خود قرار دهد و اجازه ندهد که به نقطه خطرناک برسند.
برای نمونه انرژی است. از یک یا دو دهه پیش آمار و ارقام به روشنی نشان میداد که وضعیت سرمایهگذاری و تولید گاز و سایر فرآوردههای نفتی چگونه است؟ از سوی دیگر آمار و ارقام به همان روشنی نشان میداد که روند مصرف چگونه است؟
اگر این دو آمار در یک نمودار ترسیم شوند کمهوشترین افراد هم متوجه میشدند که سال ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ به پایان خط میرسیم و پس از آن فرصت چندانی هم برای حل مسئله نداریم، چون این ناترازی موجب اخلال در روند تولید و حل مسئله میشود.از سالها پیش گفته میشد که مسئله زنان در حال ورود به دوره بحران و غیرقابل تحمل است. مسئله درستی و غلطی رفتارها نیست، مسئله واقعیتی است که در عرصه جامعه دیده میشود. همیشه آن را از موضع قدرت انکار کردند و در نهایت هزینه آن در سال ۱۴۰۱ به جامعه تحمیل و پرداخت شد ولی همچنان هم دنبال انکار و نادیده گرفتن آن هستند.
ماجرای تحریم هم همینگونه است. همه کارشناسان با دقت تمام توضیح میدادند که این روند مفید فایده نیست و عوارض سنگینی دارد ولی رئیسجمهور وقت با نابخردی محض آن را انکار کرد و گفت تحریم نمنه؟ تحریم چیچی هست؟
متاسفانه دولت جدید هم گرچه تفاوتهای مهمی با دولت پیش دارد ولی جای تعجب است که وزیر نیرو اکنون و با گذشت چند روز از تعطیلیها اعلام میکند که ۱۳ نیروگاه از مدار خارج شدهاند و در صورت تامین سوخت مشکلی نداریم. معلوم نیست که چرا این خبر را که سه ماه پیش میشد اعلام کرد، الان میگویند؟ میزان ذخیره سوخت نیروگاههای کشور روشن بود چرا امسال این ذخیره به حداقل رسیده است؟ چرا الان میگویید؟ چه اقدامی برای حل آن شد؟ چرا بنزین وارد شد ولی گازوئیل خیر؟ یا به اندازه کافی وارد نشد؟
مسئله ارز هم به همین ترتیب. اگر به گفته وزیر خارجه میدانستید که سوریه سقوط میکند پس چرا خود را برای تغییرات ارزی آماده نکرده بودید؟ از آن مهمتر چرا تغییرات سیاستی در منطقه را در دستور کار قرار نداده بودید؟
سیاست دیم نداریم که به امید تحولات مثبت و بارش قدرت و تغییر موازنه قوا به سود ما بنشینیم و منتظر بمانیم. سیاست محل بروز عقلانیت برای تامین خیر عمومی است.سیاست محلی برای به روز کردن مواضع در برابر تغییرات گوناگون است. نشست شورای امنیت درباره فعالیت هستهای ایران و بحث بلاموضوع کردن برجام نیز گام جدیدی است که دیر یا زود برداشته میشد ولی هنوز هیچ سیاست روشنی در مواجهه با این اقدام غربیها اعلام نشده است.
شاید هم امکان اعلام عمومی آن نباشد ولی بر حسب تجربه باید بگوییم که کمتر امیدی به کوشش برای حل آن وجود دارد. نه اینکه کسی نخواهد حل کند بلکه به این علت که تفاهم و وفاق لازم در سطح قدرت وجود ندارد که بخواهند یا اگر خواستند، بتوانند این را حل کنند.جامعهای که خبر مهمش سمیناری به یاد حکومت ساقطشده سوریه است و سخنرانان آن نیروهای رسمی داخلی را خطاب قرار میدهند با وفاق فاصله زیادی دارد که بتواند این حد از مسائل را حل کند یا حتی بخواهد که حل کند.
بدون تردید بخشی از رقبای دولت نهتنها نگاه ملی با هدف تامین خیر عمومی و منافع ملی ندارند بلکه دنبال بدتر شدن شرایط هستند، زیرا بهخوبی میدانند که حل مسائل در گرو حذف نگاههای ضدتوسعهای آنان است.
آنان از یک سو ایراد میگیرند که چرا دولت به مسئله زنان و فیلترینگ و سیاست خارجی میپردازد؟ باید برود کمبود برق و قیمت دلار را حل کند ولی همزمان خودشان جز به این موضوعات آن هم به شکل ویرانگر به مسئله دیگری نمیپردازند.در این دو دهه با همه مسائل همینگونه برخورد شده است. زلزله، آب، آلودگی هوا، حاملهای انرژی، نشست زمین، مسائل اجتماعی، حتی هنگامی هم که به مسئله جمعیت پرداختند بهجای سرمه کشیدن به چشمش دارند بدترش میکنند.
∎
فارغ از مقایسه با جوامع دیگر به چشم خود میبینیم که انواع مسائل که مزمن شدهاند ما را احاطه کرده است. همزمان از یک نکته مهم هم نباید غافل شویم که نوعی از مقاومت و توانمندیها در جامعه هست که میتواند این مسائل را تا این حد قابل تحمل و یا امیدوار به حلش باشد.
اگر این دو آمار در یک نمودار ترسیم شوند کمهوشترین افراد هم متوجه میشدند که سال ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ به پایان خط میرسیم و پس از آن فرصت چندانی هم برای حل مسئله نداریم، چون این ناترازی موجب اخلال در روند تولید و حل مسئله میشود.از سالها پیش گفته میشد که مسئله زنان در حال ورود به دوره بحران و غیرقابل تحمل است. مسئله درستی و غلطی رفتارها نیست، مسئله واقعیتی است که در عرصه جامعه دیده میشود. همیشه آن را از موضع قدرت انکار کردند و در نهایت هزینه آن در سال ۱۴۰۱ به جامعه تحمیل و پرداخت شد ولی همچنان هم دنبال انکار و نادیده گرفتن آن هستند.
ماجرای تحریم هم همینگونه است. همه کارشناسان با دقت تمام توضیح میدادند که این روند مفید فایده نیست و عوارض سنگینی دارد ولی رئیسجمهور وقت با نابخردی محض آن را انکار کرد و گفت تحریم نمنه؟ تحریم چیچی هست؟
متاسفانه دولت جدید هم گرچه تفاوتهای مهمی با دولت پیش دارد ولی جای تعجب است که وزیر نیرو اکنون و با گذشت چند روز از تعطیلیها اعلام میکند که ۱۳ نیروگاه از مدار خارج شدهاند و در صورت تامین سوخت مشکلی نداریم. معلوم نیست که چرا این خبر را که سه ماه پیش میشد اعلام کرد، الان میگویند؟ میزان ذخیره سوخت نیروگاههای کشور روشن بود چرا امسال این ذخیره به حداقل رسیده است؟ چرا الان میگویید؟ چه اقدامی برای حل آن شد؟ چرا بنزین وارد شد ولی گازوئیل خیر؟ یا به اندازه کافی وارد نشد؟
مسئله ارز هم به همین ترتیب. اگر به گفته وزیر خارجه میدانستید که سوریه سقوط میکند پس چرا خود را برای تغییرات ارزی آماده نکرده بودید؟ از آن مهمتر چرا تغییرات سیاستی در منطقه را در دستور کار قرار نداده بودید؟
سیاست دیم نداریم که به امید تحولات مثبت و بارش قدرت و تغییر موازنه قوا به سود ما بنشینیم و منتظر بمانیم. سیاست محل بروز عقلانیت برای تامین خیر عمومی است.سیاست محلی برای به روز کردن مواضع در برابر تغییرات گوناگون است. نشست شورای امنیت درباره فعالیت هستهای ایران و بحث بلاموضوع کردن برجام نیز گام جدیدی است که دیر یا زود برداشته میشد ولی هنوز هیچ سیاست روشنی در مواجهه با این اقدام غربیها اعلام نشده است.
شاید هم امکان اعلام عمومی آن نباشد ولی بر حسب تجربه باید بگوییم که کمتر امیدی به کوشش برای حل آن وجود دارد. نه اینکه کسی نخواهد حل کند بلکه به این علت که تفاهم و وفاق لازم در سطح قدرت وجود ندارد که بخواهند یا اگر خواستند، بتوانند این را حل کنند.جامعهای که خبر مهمش سمیناری به یاد حکومت ساقطشده سوریه است و سخنرانان آن نیروهای رسمی داخلی را خطاب قرار میدهند با وفاق فاصله زیادی دارد که بتواند این حد از مسائل را حل کند یا حتی بخواهد که حل کند.
بدون تردید بخشی از رقبای دولت نهتنها نگاه ملی با هدف تامین خیر عمومی و منافع ملی ندارند بلکه دنبال بدتر شدن شرایط هستند، زیرا بهخوبی میدانند که حل مسائل در گرو حذف نگاههای ضدتوسعهای آنان است.
آنان از یک سو ایراد میگیرند که چرا دولت به مسئله زنان و فیلترینگ و سیاست خارجی میپردازد؟ باید برود کمبود برق و قیمت دلار را حل کند ولی همزمان خودشان جز به این موضوعات آن هم به شکل ویرانگر به مسئله دیگری نمیپردازند.در این دو دهه با همه مسائل همینگونه برخورد شده است. زلزله، آب، آلودگی هوا، حاملهای انرژی، نشست زمین، مسائل اجتماعی، حتی هنگامی هم که به مسئله جمعیت پرداختند بهجای سرمه کشیدن به چشمش دارند بدترش میکنند.