شب یلدا، طولانیترین شب سال، فرصتی برای بازگشت به ریشهها، گرد هم آمدن و لمس دوباره گرمای خانواده است. در روزگاری که فناوری و روزمرگی انسانها را از یکدیگر دور کرده، این شب بهانهای است تا همه چیز را کنار بگذاریم و به قلب سنتها بازگردیم. شبی که در آن لبخندها با طعم انار و شیرینی قصههای قدیمی عجین میشوند و هندوانههای سرخ، یادآور گرمای حضور عزیزانمان در سردترین شب سال هستند.
یلدا فقط یک مناسبت نیست؛ بلکه نمایشی از فرهنگ و تاریخ ماست، فرصتی برای انتقال حکمت و عشق از نسلی به نسل دیگر. از فال حافظ گرفته تا شنیدن قصههای مادربزرگ، همه این آیینها، پلی بین گذشته و آینده و گواهی بر ارزشهای خانوادهمحور ایرانیان است.
شب یلدا، بلندترین شب سال، فراتر از یک آیین سنتی، فرصتی برای تقویت روابط خانوادگی و بازآفرینی پیوندهای عاطفی است. در فرهنگ ایرانی، این شب بهانهای برای دور هم جمع شدن، دلجویی از یکدیگر و تجدید خاطرات است؛ سنتی دیرینه که با آموزههای اسلامی نیز پیوندی عمیق دارد. در اسلام، تأکید بسیاری بر اهمیت صله رحم شده است؛ آنچنان که رسول اکرم(ص) فرمودند: «صِلَةُ الرَّحِمِ تَزيدُ فِي العُمرِ وَتَدفعُ مَيتَةَ السّوءِ؛ صله رحم عمر را طولانی میکند و از مرگ بد جلوگیری میکند.»
در زمانهای که زندگیهای پرمشغله ما را از عزیزانمان دور کرده، دورهمی یلدایی یک یادآوری زیباست که مهرورزی و دلجویی از خانواده و نزدیکان، نه تنها آرامش قلبی به همراه دارد، بلکه برکت زندگی را نیز افزایش میدهد به شرط آنکه به دور از تجملات و پای سفرههای ساده و صمیمی بنشینیم. گاه تجملگرایی و هزینههای غیرضروری این سنت زیبا را از معنا و مفهوم اصیل خود دور و به رقابتی برای تدارک سفرههای پرزرقوبرق یا خریدهای بیرویه تبدیل میکند؛ غافل از آنکه هدف اصلی، حفظ ارزشهای خانوادگی و لذت بردن از حضور در کنار عزیزان است. سادهزیستی و تمرکز بر محتوا و احساسات این شب، از تجملات بیهوده ارزشمندتر است و به ما یادآوری میکند که زیبایی یلدا در لحظات مشترک و خاطرات خوشی است که با یکدیگر میسازیم.
ایکنا به پاسداشت سنت نیکوی دورهمیهای ساده خانوادگی و ترویج فرهنگ صله رحم با گفتوگو با ریحانه رهبر، روانشناس بالینی و متخصص اختلالات روانشناختی پرداخته و موضوعاتی همچون «کارکرد دید و بازدیدهای خانوادگی، چرایی کم رنگ شدن رفت و آمدهای خانوادگی و گسترش تجملات و دعوت از نوجوانان برای حضور در جمعهای خانوادگی» را از منظر روانشناسی مورد بررسی قرار داده است که در دو بخش تقدیم نگاه مخاطبان میشود. در ادامه بخش نخست از نظر میگذرد.
ایکنا ـ دورهمیهای خانوادگی به لحاظ روحی و روانی برای افراد چه کارکردهایی دارد؟
در روانشناسی باید کارکرد دورهمیهای خانوادگی را از نظر فردی و اجتماعی بررسی کرد. یعنی این دورهمیها و تحکیم روابط برای فرد، خانواده و اجتماع چه دستاوردی دارد. ابتدا بررسی کنیم که انسان چه نیازی به روابط اجتماعی و بودن در اجتماع دارد. خلقت انسان به گونهای است که برای بقا و زنده ماندن و زندگی بهتر به اجتماع و افراد نیاز دارد. اولین اجتماعی که انسان میتواند روی آن حساب باز کند، خانواده است و در درجه دوم فامیل اقوام و بستگان. به همین سبب است که انسان بهگونهای آفریده شده است که به صورت ذاتی و غریزی تمایل به برقراری روابط با دیگران دارد؛ چراکه فرد به تنهایی نمیتواند همه نیازهای روحی و جسمی خود را برآورده و ارضا کند. اولین ابزار و وسیله برای ارضای این نیاز غریزی، برقراری ارتباط است. حالا ما کجا میتوانیم این ارتباطات را مستحکم کنیم و بهبود بخشیم؟ اولین قدم و در دسترسترین کار، برقراری دورهمیهایی برای تجدید دیدار و ایجاد خاطرات مثبت است.
به قول معروف از دل برود، هرآنکه از دیده برفت. زمانی که چشم ما چیزی را ببیند و عادت به دیدنش داشته باشد، در قلب ما نیز نهادینه میشود. در دورهمیهای خانوادگی علاوه بر چشم، تمام حواس و بودن در لحظه حال، در انسان به کار گرفته و درگیر میشود؛ که این نوع حضور بهترین حضور و لذت را به انسان میدهد.
در کتاب مرجع و رفرنس «روانشناسی برای اختلالات روانشناختی» ذکر شده است که؛ چه زمانی امیدوار باشیم که فرد بیمار از نظر روان، میتواند بهبود یابد، حتی اگر اختلالات شخصیتی داشته باشد. در حالی که گفته میشود، درمان ندارد، اگر این فرد حمایت اجتماعی لازم را کسب کند، یعنی مثلاً خانواده از هم پاشیدهای نداشته باشد یا خانوادهای نداشته باشد که کسی به فکر کسی نیست یا از احوالات هم خبر ندارند و شرایط را برای یکدیگر مساعد نمیکنند، میگوییم احتمال دارد که بهبودی حاصل شود و در غیر این صورت دوباره بیماری فرد عود میکند و برمیگردد.
ایکنا ـ چرا سنتی مثل شب یلدا میتواند برای خانواده مفید و مؤثر باشد؟
وقتی قرار است در یک مهمانی شرکت کنیم با زمانی که قرار است به فروشگاهی محلی مراجعه کنیم، چه تفاوتی در برخوردهای ما با این دو موقعیت وجود دارد؟ اولاً مسافتی که قرار است طی کنیم را در نظر میگیریم و برنامهریزی میکنیم. دوماً لباس مهمانی با لباسی که برای فروشگاه محلی به تن میکنیم، متفاوت است. برای مهمانی اگر لباسی داشته باشیم، لباس را تمیز و اتو میکنیم و یا اگر نداشته باشیم، لباسی تهیه میکنیم. گاهی اوقات برای رفتن به میهمانی برای میزبان هدیهای تهیه میکنیم و میبریم، شوقوذوق داریم، امید و انگیزه داریم، ولی برای فروشگاهی که میخواهیم برویم، رویکرد ما متفاوت است. پس یکسری مناسک و آمادگی برای میهمانی میطلبد، چون آن جمع برای ما جمع خاصی است و برای اینکه بیشتر برای ما لذتبخش باشد، سعی میکنیم این مناسک را بجا بیاوریم.
شب یلدا، عید نوروز و اعیاد و شبهایی که ایرانیها سعی میکنند، دور هم باشند، از این نظر حائز اهمیت است که سعی میکنیم آمادگیهایی را از قبل داشته باشیم. همین کارها این شب را برای ما خاص میکند. البته مه بهصورت تجملاتی؛ ولی میوهای تهیه میکنیم، غذای خاصی تدارک میبینیم، افراد خاصی که برای ما عزیز هستند را دعوت میکنیم، تنقلات خاصی استفاده میکنیم، حافظ میخوانیم، کارهایی که مخصوص این شب خاص است را انجام میدهیم. همین کارها باعث میشود، شوق و ذوق ما برای این دورهمی بیشتر شود و ارزش، قدر و منزلت این شب را بیشتر بدانیم. همین شبها باعث تجدید دیدارها، ایجاد خاطرههای مثبت و به یاد ماندنی میشوند و این خاطرات، پیوند خویشاوندی را محکمتر میکند. در نتیجه غریزه فطری انسان ارضا میشود و فرد سرزندهتر و خوشحالتر خواهد بود، چون امید و انگیزه دارد، امید به اینکه در این دنیا تنها نیست، اقوام و خانوادهای دارد و در واقع افرادی هستند که دلش به آنها خوش باشد.
در قدیمالایام که دنیای مدرن هنوز به این وسعت نبود، دورهمیهای خانوادگی تقریباً هر روز برقرار بود. خاله بود، مادر و خواهر بودند، همه دور هم بودند و به یکدیگر کمک میکردند. مثلاً در قدیم، فرد چند فرزند داشت و چند نفر هم کمک حال او بودند، اما در دنیای امروز از زن و مرد، مسائلی را طلب میکنند که قطعاً یک نفر از پس آنها برنمیآید. هر چه میزان دورهمیهای خانوادگی، کمتر شد، به انسان احساس اضطرار و اضطراب بیشتری دست داد، احساس تنهایی بیشتری کرد و این احساس تنهایی مانند زنگ خطری برای بقای فرد است و فرد اضطراب بیشتری را تجربه میکند. بنابراین باید دورهمیهای خانوادگی را بیشتر کنیم و گرایش فطری انسان به گریز از تنهایی را پاسخ بدهیم. این گرایش را چه زیبا میشود در نوزادان از همان ابتدا مشاهده کرد. نوزاد وقتی به دنیا میآید، تمام تلاشش در جهت این است که به مادر نزدیک شود. خداوند خلقت او را طوری قرار داده است که از مادر تغذیه کند تا این پیوند را محکمتر کند، اگر این وابستگی و طلب نوزاد و شیرخوار به نزدیک مادر بودن نباشد، از او مراقبتی هم نمیشود یا بهخوبی مراقبت نمیکنند و امنیت و بقای کودک به خطر میافتد و این گرایش را میتوانیم از کودکی تا بزرگسالی مشاهده کنیم.
در این راستا، اهمیت دستور اسلام به صله ارحام را هم متوجه میشویم؛ که صله ارحام هم بعد فردی و هم بعد اجتماعی مهمی دارد. یک جامعه براساس واحدهای کوچکی تشکیل شده است که این واحدها خانوادهها هستند. یعنی خانوادههای کوچک یک جامعه بزرگ را تشکیل میدهند. حال اگر این خانوادهها، خانوادههای سالمی باشند و ارتباطات محکمی با یکدیگر داشته باشند، همه جامعه، جامعهای سالم خواهد بود. در جامعه ایران از گذشته تا کنون آنچه حتی در سراسر جهان به آن بسیار معروف هستند، کمک به همنوع است.
از قدیم الایام همسایه دست همسایه را میگرفت، خانوادهها دست همدیگر را میگرفتند، ارتباطات قوی باهم داشتند، این ارتباطات قوی باعث حل مشکلاتشان میشد. مثلاً وقتی نیاز به دستگیری و کمک داشتند، افراد یک خاندان چه از نظر مالی، چه از نظر روحی و چه از نظر فکری و مشورتی به آن خانواده کمک میکردند. افراد یک خاندان، خواهر، برادر، پدر، مادر، دایی، عمه، خاله، عمو و همه این افراد بانکی هستند که ما میتوانیم با تجدید دیدارها و صله ارحام پساندازمان را داخل این بانک زیاد کنیم و در مواقع اضطراری چه از نظر عاطفی و چه از نظر مالی از این بانک برداشت کنیم.
ایکنا ـ آیا اجتماع نیز از گرم شدن روابط خویشاوندی سهم میبرد؟
اهمیت بعد اجتماعی دورهمیهای خانوادگی که باعث تقویت روابط خانواده میشود را میتوان این طور در نظر گرفت که؛ هر جایی که خانواده نباشد یا خانواده متزلزل شود، مسائل اخلاقی و تزلزلهای اخلاقی نیز بیشتر خواهد بود، روابط آشفتهای وجود خواهد داشت، بچهها سرگردانند، پیروی ندارند، خانوادهها روابط گرمی ندارند و چون جامعه از واحدهای خانواده، تشکیل شدهاست، در نتیجه بهمرور زمان جامعه هم دچار تزلزل خواهد شد. در حالی که هرچه خانوادهها پیوند قویتری داشته باشند، میتوانند جامعه را دلسوزانهتر، حمایت کنند.
دلیل دیگر اینکه، اگر دغدغه اصلی یک خانواده که مسائل درون خانوادگی است، کم شود و خانواده آسودهتر و خوشحالتر باشد، راحتتر میتوانند به همنوع خود و به جامعه توجه داشته باشند. پس باز هم میتوانیم دلیل دیگری را برای اجتماعهای خانوادگی و دورهمیهای خانوادگی بیان کنیم و آن هم این است که؛ کنکاشهای ذهنی و مسائل خانوادگی را کمتر میکند و در همین دورهمیها و تقویت روابط، گره بسیاری از مشکلات باز میشود.
نکته مهم دیگر در مورد روابط خانوادگی و اثر آن روی اجتماع این است که؛ در دنیای مدرن سود بیشتر در کمرنگتر کردن روابط خانوادگی و منزوی کردن افراد است؛ چراکه با منزوی شدن فرد، میتوان کار بیشتری از او طلب کرد، دغدغههای جایگزین برای او ایجاد کرد، محصولات بیشتری به فروش رسانید و آسانتر جامعه را در کنترل خود نگه داشت. در گذشته اگر تلویزیون بود، این میزان برنامه برای کوچک و بزرگ وجود نداشت و چه بسا اصلاً نبود و جایگزین آن روابط خانوادگی، دورهمیها و بازی برای کودکان با همسالانشان بود.
ایکنا ـ دلایل اصلی فاصله گرفتن اعضای خانواده از یکدیگر که باعث کاهش رفت و آمدهای خانوادگی نیز شده است، چیست؟
در هر ارتباطی، طرفین توقعاتی از همدیگر دارند و اگر این توقعات برآورده نشود، دلخوری و ناراحتی به وجود میآید، پس تا ارتباط وجود دارد، توقع هم وجود دارد. این مسئله هم در گذشته و هم در حال حاضر وجود دارد. اما تفاوتش این است که زندگی مدرن، برگرفته از زندگی غربی است و خودمحوری، تمرکز بیشتری دارد. در جامعه ما هم این مسئله افزایش یافته است. در قدیم زندگیها جمعمحور بود و همه با هم و در کنار هم بودند و ارزش و مسئله مهم روی نفع جمعی بود، اما امروزه افراد در ارتباطات خانوادگی دنبال نفع شخصی هستند و میخواهند توجیه شخصی داشته باشند و به اینکه صلاح جمع چیست، توجهی ندارند. در واقع توقعات و نیازهای خود را بر توقعات و نیازهای دیگران ارجح میدانند.
در روزگار قدیم، گذشت و کنار آمدن با مشکلات رایج بود و امروز کمتر شده و آستانه تحمل به شدت کاهش یافته است و فرد به جای گذشت، ترجیح میدهد رابطه را قطع کند و تلاش میکند جایگزینی برای آن داشته باشد و به لطف دنیای مدرن، مسئله جایگزین فراوان است و از شبکههای اجتماعی گرفته تا تلویزیون، نرمافزاهای گوناگون، گوشی همراه، بازیهای رایانهای و ... وجود دارد تا اوقات فراغتش را پر کند و جایگزین افراد و جمع شود. در نتیجه فرد به دنبال این مسائل میرود، اما چون اقناع نمیشود، نسبت به آنها اعتیاد پیدا میکند.
امروزه بسیاری از افراد به شبکههای اجتماعی اعتیاد دارند؛ چراکه اگر شبکههای اجتماعی نباشد، جای آن در زندگی فرد خالی میشود. چون انسان فطرتاً گرایش به جمع دارد و از تنهایی گریزان است، به همین دلیل فرد، احساس تنهایی و اضطراب زیادی پیدا میکند.
ایکنا ـ چرا سطح تحمل افراد پایین آمده و دلخوریها افزایش یافته است و شاهد ایجاد قهرها و دلخوریهای مختلف در خانوادهها هستیم؟
علت روانشناسی و جامعهشناسی کاهش آستانه تحمل و قطع روابط آدمها باید مورد توجه قرار گیرد. انسان از تنهایی گریزان است، اما خاصیت دنیای مدرن این است که فرد احساس تنهایی کند، چون فرد را از جمع بیرون میکشد و برای اینکه بتواند محصولات و خدمات خود را به فروش برساند، فرد را درگیر مسائلی، چون شبکههای اجتماعی و سایر ابزارها میکند. فرد برای اینکه این اضطراب را کم کند، سراغ این جایگزینها میرود. در حالی که اضطراب نه تنها کم نمیشود، بلکه بیشتر هم میشود. به این دلیل که از لحاظ زیستی جسم ما وقتی تهدید بزرگی، چون تنهایی را دریافت میکند، سریعاً پیامی را به مغز مخابره میکند تا فرد را برانگیخته کند. این برانگیختگی مانند زمانی است که حیوان وحشی به سمت ما حمله میکند و مغز ما پیام جنگیدن یا فرار کردن را دریافت میکند. در این شرایط فرد تعریق میکند، ضربان قلبش افزایش مییابد، لرزش و بیقراری پیدا میکند. بنابراین میبینیم وقتی یکسری مسائل غریزی انسان به خطر میافتد، همین واکنشها را نسبت به مسئله تهدیدکننده دارد.
چرا مغز ما این کار را میکند؟ برای اینکه موقعیت تهدیدکننده را حذف کنیم و به همین دلیل سراغ جایگزینها میرویم تا حواسمان از موقعیت تهدیدکننده پرت شود. هر چقدر این اضطراب را حذف کنیم، برخلاف محرک بیرونی که میتوانیم مثلاً از سگ فرار کنیم، اما نمیتوانیم از احساس تنهایی فرار کنیم، چون همیشه در دنیای مدرن وجود دارد.
اگر بخواهید با مسئلهای کنار بیایید و ارتباط را حذف نکنید، متحمل تلخیهایی میشوید. یعنی با خود میگویید، اگر با یک فامیل قطع ارتباط نکنم، مجبورم همیشه زبان تندش را تحمل کنم. وقتی آستانه تحملم پایین باشد، ترجیح میدهم سریع این محرک ناراحتکننده را حذف کنم. پس این مسئله به جامعهشناسی فرد بستگی دارد و فرد را وادار میکند به جای اینکه با آنها کنار بیاید و گذشت کند، حذفشان کند.
افراد در دنیای مدرن، عادت کردهاند که کارهایشان را با سرعت بیشتری انجام دهند، سریع به مقصد برسند، غذا را سریع بپزند و اکنون هم هر روز ابزارهای بیشتری معرفی میشود، برای اینکه کارهای انسان را سریعتر انجام دهد؛ بنابراین تحمل صبر کردن را ندارند، این امر نیز آستانه تحمل را کاهش داده است. در گذشته برای هر کاری باید زحمت زیادی را متحمل میشدند، اما اکنون این طور نیست و افرادی که در دنیای مدرن حضور دارند، تجربه سرعت در زندگی را دارند و در مورد مسائل روانی نیز همین سرعت جریان دارد و ترجیح میدهند، سریع رابطهای را قطع کنند.
ایکناـ راهکار مدیریت این شرایط در خانواده چیست؟
در روانشناسی برای افرادی که دچار مسائل مختلفی در خانواده و خود هستند، درمانی وجود دارد که میتواند کمککننده باشد؛ در واقع فرد به مرحلهای میرسد که هم نیازهای خود و هم دیگران را درک میکند. در گذشته افراد احساسات خود را سرکوب میکردند، ولی امروزه ما میتوانیم بگوییم این رفتار فرد اشتباه بوده و من حق دارم از آن ناراحت شوم. در واقع در این مسئله هم خود و هم طرف مقابل را در نظر بگیرد که چرا این کار را با من کرد؟ شاید روز بدی داشته، یا مشکلات خانوادگی زیادی داشته است و زبانش تند است یا کودکی خوبی نداشته است. در واقع درک کنیم که فرد به دلایلی رفتار بدی را با ما انجام داده است که اغلب ما مقصر نبودهایم. دیدن و حدس زدن آن علت، باعث میشود دلخوری کمتر و حالمان کمتر بد شود.
جای خالی این نوع برخورد در دنیای امروزی کم و کمرنگ است. در گذشته دیگریمحور وجود داشت و امروز خودمحوری حاکم است. جمع این دو میتواند کمککننده باشد.
پایان بخش نخست
گفتوگو از فاطمه بختیاری
انتهای پیام