جوان آنلاین: مریم وکیلی، فعال و کنشگر حوزه زن و خانواده معتقد است: «برای تحقق ظرفیت کامل زنان در راستای دخترانگی، خواهرانگی، زنانگی و مادرانگی آنچه علت تامه است، ورودی مناسبی است که باید از سمت پدران، برادران و همسران وجود داشته باشد. شناخت زن و روحیات او، جاافتادن فرهنگ محبت و احترام در خانواده و گفتوگوی سالم و مؤثر در حل تعارضات زندگی مشترک و نیز توجه به نیازها و حقوق مادران و فراهم کردن حمایتهای لازم میتواند به ایجاد جامعهای بهتر و متعادلتر کمک کند.» در آستانه روز زن با او گفتگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
نقش زنان در سازندگی خانواده و جامعه چیست؟
پرورشدهندگی خصلتی است که خداوند در وجود زنان تعبیه کرده است. این خصلت دارای ویژگیهایی است؛ در بر گرفتن، حامی بودن، رشد دادن و ایجاد فضای امن که این ویژگیها در محیط خانواده بستر مناسبی را برای سازندگی و رشد خانواده مهیا میکند. همانگونه که حضرت زهرا (س) در زمان تجرد در خانه پدر برای رسولالله امابیها بود و نیز در زمان تأهل برای همسرش علی علیهالسلام نعم العون علی طاعهالله و همچنین هنگام تولد و رشد یافتن فرزندانش، مادری دلسوز و مهربان و پرورشدهنده. زنان حامیان عاطفی خانوادهاند؛ چه در نقش دختری، چه خواهری و چه همسری و مادری. انتقال مهارتها، نگرشها و باورها از همان بدو تولد فرزندان با نوازشهای مادرانه آغاز میشود و در ادامه در بستر تربیت شکلگیری شخصیت فرزندان رخ میدهد.
آیا مردان نقشی در بروز و ظهور این زنانگی و مادرانگی دارند؟
برای تحقق ظرفیت کامل زنان در راستای دخترانگی، خواهرانگی، زنانگی و مادرانگی آنچه علت تامه است ورودی مناسبی است که باید از سمت پدران، برادران و همسران وجود داشته باشد. به تعبیری زنان وقتی میتوانند هویت وجودی، فطری و درونی خود را در نقشهای مختلف خود به کمال به منصه ظهور برسانند که فرد مقابل آنها که یا پدر است یا برادر یا همسر تا وظیفه عاطفی و حمایتی بر پایه عزت را به خوبی بروز دهند. همچنانکه رسولالله (ص) در نقش پدری بیبدیل حاضر شدند و حضرت علی (ع) نیز در نقش همسری بینظیر بودند. معنای این جمله این نیست که حضرت زهرا (س) شخصیتی برجسته و کامل نبودند، اگر پدر و همسرشان معصوم نبودند، معنایش این است که بروز کامل این صفات در یک زن و تحقق تام و تمام آن حتماً بستگی به وجود این بستر خواهد داشت.
مادران چه نقشی در سعادت جامعه دارند؟
مادران به عنوان ستون فقرات خانواده، تنظیمگری عواطف و هیجانات و مدیریت داخل خانه را به دوش دارند. نمیخواهم اینجا تماماً در بستر باید و نبایدها حرف بزنم، آنچه در جامعه رخ میدهد و هستهای ماست، دو سر طیف را نشان میدهد؛ یک سر آن مادرانگی در حد اعلاست که نمونه آن را در دفاع مقدس شاهد بودیم. مادری که با عشق فرزندش را باردار شده و با عشق او را تیمار کرده است و در همان بستر امن عاطفی و تنظیمگری عقلانی، تربیتی را که وظیفهای پدرانه است و به او تفویض شده پی گرفته و فرزندش را به ثمر رسانده و حالا منتظر است نهالش درختی تنومند شود و برگ و بار دهد، اما در حرکتی شاهکارانه از او دل میکند و او را راهی جبهههای جنگ میکند و بعد از سالها انتظار وقتی پارههای استخوان او را در آغوش میکشد، مادرانگی خود را کامل میبیند. یک سر دیگر طیف، مادری تنزلیافتهای است که با عتاب و خشونت همراه است که نتیجهاش بزهکاری فرزند یا رها کردن اوست یا در جامعه کنونی به شکل حیوان مادری بروز یافته است. هر کدام از اینها نیاز به واکاوی دقیق و عمیقی دارد که چه شده از آن حد اعلا به این سطح تنزلیافته رسیدهایم که بررسی آن در این مجال نمیگنجد. آنچه در دو سر این طیف نمایان است، نشان میدهد مادران در سعادت جامعه نقشی اساسی دارند، اما اینجا نیز نمیتوان نقش همسر و پدر را نادیده گرفت. اساساً در عالمی که همه موجودات آن زوجند و تنها فرد عالم، خداوند یکتاست، سخن از نقش و کارکرد یک جنس در سعادت و شقاوت خطاست. به تعبیری مادران در سعادت جامعه به همان میزان مؤثرند که پدران و این دو در کنار هم میتوانند عامل رشد و پیشرفت و سعادت خانواده و جامعه باشند. شناخت زن و روحیات او، جاافتادن فرهنگ محبت و احترام در خانواده و گفتوگوی سالم و مؤثر در حل تعارضات زندگی مشترک و نیز توجه به نیازها و حقوق مادران و فراهم کردن حمایتهای لازم میتواند به ایجاد جامعهای بهتر و متعادلتر کمک کند.
چرا حضرت فاطمه زهرا (س) کاملترین الگوی زن در خانواده و جامعه محسوب میشود؟
برای پاسخ به این سؤال به این حدیث قدسی اشاره میکنم: یا أَحْمَدُ! لَوْلاک لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاک، وَ لَوْلا عَلِی لَما خَلَقْتُک، وَ لَوْلا فاطِمَهُ لَما خَلَقْتُکم؛ای احمد! اگر تو نبودی افلاک را خلق نمیکردم و اگر علی نبود تو را خلق نمیکردم و اگر فاطمه نبود شما دو نفر را خلق نمیکردم. (الموسوعه الکبری عن فاطمه الزهراء، ۱۴۲۸ق، ج ۲۰، ص۵۱۶.) این حدیث خیلی گویاست و نیاز به هیچ توضیح و تفسیری ندارد، اما تعبیری ذوقی به ذهنم میرسد که آن را با خوانندگان شما در میان میگذارم. در اعصار گذشته و با وجود پیامبران بسیار و پیامبران اولوالعزم اتفاقاتی برای زنان در جامعه میافتد که حتی تصورش هم برای ما مشمئزکننده و شدیداً ملالآور است؛ از به ارث بردن زنان و کالا دیدن آنها تا زنده به گور کردن دختران در عصر جاهلیت. آنچه به جنس زن گذشته، ستمهای فراوان بوده است. اگر در جایی قدرت و جاهطلبی باعث ستم به مردم شده، این قدرتطلبی صفتی است که باعث ستمها شده، اما زن بودن یک ویژگی نبوده، خلقتی بوده از سمت خداوند متعال و اینکه خلقت خداوند به خاطر نوع خلقتش مورد ظلم واقع شود، خیلی گران و سنگین است، حتی حضرت مریم (س) با آن شأن و منزلت مسبب تغییر نگاه به زن در طول تاریخ نمیشود، همچنین حضرت آسیه (س) با آن نجابت و درستکاری که مثالی برای زنان و مردان در قرآن است، باعث نمیشود نگاه به زن در طول تاریخ تغییر کند. به خاتم پیامبران محمد مصطفی (ص) میرسیم. ایشان از حضرت آمنه که زنی پاکدامن و صالحه است متولد میشود، مبعوث میشود، در حالیکه حضرت خدیجه (س) همسر اوست و خداوند به او کوثر عطا میکند تا شاید خداوند به واسطه وجود حضرت فاطمه (س) نگاه به زن را در طول تاریخ پس از بعثت و ختم انبیا (ع) تغییر دهد. او را کاملترین الگو برای بشریت قرار میدهد و در طول حیات کوتاه ایشان نقشهای مختلفی را به او میسپارد؛ دختری که زود مادر از دست میدهد و برای پدر غمخوار است و همراه سختیهای اوست، زود بزرگ میشود و خواهان دارد. چون دختر پیغمبر (ص) است، همه او را نشان کردهاند تا به نان و نوایی برسند، ولی او در عین دخترانگی عقلانیتی دارد که پدر از او برای خواستگاری حضرت علی (ع) اجازه میگیرد و رضایتش را جویا میشود. فاطمه (س) همسری مهربان و عاشقپیشه است، همچنان که وقتی از دنیا میرود حضرت علی (ع) در اشکهای پنهانش «نفسی علی زَفَراتها محبوسهٌ یا لـیتها خـرجـت مـع الزَفَـراتِ» میخواند. مادری را با تربیت فرزندان صالح، حسنین (س) که شباب اهل جنت هستند و زینب (س) که در هم کوبنده بساط الحاد است، به نهایت میرساند و بعد هم بزرگترین مسئولیت خود را در دفاع از حق، تام تمام به اجرا میگذارد، آنجا که با حجاب و حیا از حق همسر و ولی خود دفاع میکند، خطبه میخواند و حتی کتک میخورد و دست آخر در راه او جان میدهد. شاید با تعابیر ذوقی بتوان گفت آنچه حضرت زهرا (س) در ذیل ولایت غصب شده حضرت علی (ع) برایش تلاش کرد، پایان دادن به ظلم بر زنان و اعتلای زنانگی و رساندن زنان به حد بیمنتهای جایگاه خود بود؛ همان جایگاهی که زنان ما با تأسی به ایشان و به جایگاه والای دختر ایشان در دفاع مقدس از خود نشان دادند. حضرت زهرا (س) به عنوان یک زن مسلمان، از حقوق خود و حقایق اجتماعی دفاع کرد. خطبه فدکیه او نمونهای از بیان حقایق و مبارزه برای عدالت و حقوق انسانی است. حضرت با رفتارهای خود نشان داد میتوان با حفظ ارزشهای خانوادگی در اجتماع حضور داشت و برای تحقق خواستههای بحق حتی جان داد.
زنان در عرصه دفاع، پیروی از حق و مبارزه با دشمن و عرصه تعلیم و تدریس چگونه باید مرزبندی داشته باشند تا کانون خانواده فدای فعالیت اجتماعی نشود؟
گاهی زنان را فاقد عنصر عقلانیت یا مدیریت توصیف میکنند، اما آنچه در عمل رخ میدهد این است که زنان به جهت ریزبینی و دقت در جزئیات، معمولاً تنظیمگران خوبی هستند. زنان فعال میتوانند با تعیین اولویت ها، سازماندهی وظایف، همراهی دیگر اعضای خانواده، استفاده از ابزارهای کمکی و مدیریت زمان طوری عمل کنند که خانواده در کنار فعالیت اجتماعی آنها تحتالشعاع قرار نگیرد. تکنولوژی روز و دورکاری هم این فضا را مهیا کرده است که زنان بتوانند در داخل خانه جهانی را مدیریت کنند، کمااینکه میبینیم بانوان فعال در عرصه جهاد تبیین هماکنون مرزها را درنوردیدهاند و پویشهایی رقم میزنند که جهانی میشود. بیشک اگر صدای اعتراض دانشجویان زن فرانسوی و امریکایی در حمایت از زنان و کودکان غزه یا حجاب بلند است، یک دلیلش کار بانوان فعال ما در عرصه بینالملل است؛ بانوانی که تأسی به حضرت زهرا (س) دارند، اولویت اولشان همسر و فرزندان است و تنظیمگری آنها را از هیچ عرصهای عقب نمیاندازد، البته این را نیز متذکر میشوم که این نگاه به زن نباید زن را دچار سختی مضاعف و الگوی ابرزنی کند. خداوند از هر انسانی به اندازه وسعی که به او داده است، تکلیف میخواهد.
در پایان تکرار این نکته خالی از لطف نیست که حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) در تاریخ اسلام به عنوان نمادهای همسری و همکاری در عرصههای خانوادگی و اجتماعی شناخته میشوند. نقش حضرت علی (ع) در ایفای نقشهای خانوادگی و اجتماعی حضرت زهرا (س) بسیار مهم و کلیدی است.