شناسهٔ خبر: 70347863 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

حمیدرضا شاه‌نظری

«مقاومت» تنها گزینه ملت‌های منطقه

دیروز در رسانه‌ها ویدئویی منتشر شده بود که یک چهره معارض سوری درباره حملات گسترده اخیر رژیم‌صهیونیستی برای نابودی توان دفاعی، نظامی و زیرساخت‌های سوریه بعد از ساقط‌شدن دولت بشار اسد سخن می‌گفت و اعلام می‌کرد که «احساس می‌کنم از پشت خنجر خورده‌ام!» 

صاحب‌خبر -

دیروز در رسانه‌ها ویدئویی منتشر شده بود که یک چهره معارض سوری درباره حملات گسترده اخیر رژیم‌صهیونیستی برای نابودی توان دفاعی، نظامی و زیرساخت‌های سوریه بعد از ساقط‌شدن دولت بشار اسد سخن می‌گفت و اعلام می‌کرد که «احساس می‌کنم از پشت خنجر خورده‌ام!» 
این سخنان نشان‌دهنده درک پایین بخشی از نخبگان و مردم منطقه نسبت به ماهیت دشمنان این ملت‌هاست. رژیم‌صهیونیستی امتداد یک نظام سلطه‌گر و استعماری است که از اتحاد استعمارگران سابق در جهان شکل گرفته است و ماهیت مستقلی ندارد، البته قطعاً رژیم‌صهیونیستی به عنوان یک بازیگر، دارای اهداف سلطه‌طلبانه و ضدانسانی خود است ولی واقعیت این است که این رژیم هم ذیل یک نظام ضدانسانی سلطه‌گر و استعمارگر جهانی مشغول نقش‌آفرینی بوده و ذیل اهداف کلان این نظام، اهداف خود را نیز پی می‌گیرد. 
استعمار و نظام سلطه نیز چیزی نیست که امروز و دیروز به وجود آمده باشد، بلکه نظامی است که تاریخی طولانی از ظلم و ستم به ملت‌های ضعیف، استثمار و جنایت علیه آنها را در کارنامه خود دارد. نظام سلطه که در واقع نظام متشکل‌شده استعماری قدیم است، صرفاً یک قدرت ظالم مانند پادشاهی‌های سلطه‌جو یا یک امپراطوری مانند امپراطوری‌های گذشته نیست، بلکه یک نظام سیستماتیک استثمارگر، ضدانسانی و تمامیت‌خواه است که در صحنه‌ای به گستره جهان در حال بسط قدرت خود برای چپاول هر چه بیشتر ملت‌ها و استثمار هرچه بیشتر مردم با استفاده از همه شیوه‌هاست که ماحصل آن انسانیت‌زدایی از بشریت و بردگی جهانی انسان‌ها خواهد بود. نظام سلطه برای این منظور نیز صرفاً تکیه بر قدرت نظامی ندارد بلکه از همه ابزار‌های سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی، اجتماعی و به خصوص فرهنگی برای حفظ و بسط سلطه خود استفاده می‌کند. 
یکی از عرصه‌های اصلی عمل نظام سلطه، عرصه فکر و ذهن و قوه شناخت انسان‌هاست که برای زیبا جلوه دادن خود و پیشبرد اهداف و مخفی کردن برنامه‌های خود با استفاده از امپراطوری رسانه‌ای و شبکه‌های اجتماعی جهانی طی قرن‌ها و دهه‌ها انجام شده و امروز به شیوه‌هایی دقیق‌تر و مؤثرتر در حال انجام است. چرایی واکنش معارض سوری که در ابتدا اشاره کردم هم ناظر بر همین واقعیت است. اگر کسی به درک درستی از نظام سلطه رسیده و تاریخ منازعات منطقه را به دقت مطالعه کند، متوجه خواهد شد ملت‌های منطقه گزینه دیگری به جز «مقاومت» در برابر سلطه‌گران غربی نداشته و ندارند. 
غرب آسیا که در نگاه مرکزگرای غربی‌ها، خاورمیانه خوانده می‌شود از نظر استراتژیست‌ها و اندیشمندان حوزه روابط بین‌الملل مهم‌ترین و راهبردی‌ترین منطقه در جهان است که نقش لولای بین قاره‌ها را داشته و مهد تمدن و ادیان توحیدی است. این منطقه همواره نقطه حائل بین تمدن‌های بزرگ شرقی مانند تمدن ایرانی و چینی و مرکز تمدن اسلامی بوده است و امروز نیز با رشد مجدد قدرت‌های شرقی مانند چین و روسیه و خیزش تمدنی ایران اسلامی مجدداً در کانون تنازع قدرت‌ها قرار گرفته و غربی‌ها احساس می‌کنند اگر این منطقه را ذیل سلطه خود داشته باشند، امکان مدیریت قدرت‌های شرقی نوظهور و تداوم نظام سلطه جهانی خود را خواهند داشت و اگر این منطقه را از دست بدهند، معادلات جهانی تغییر کرده و نظم جدیدی حاکم خواهد شد که در این نظم جدید، قدرت‌های غربی به ویژه امریکا دیگر جایگاه سابق را نخواهند داشت. 
حمایت بی‌سابقه از جنایات رژیم‌صهیونیستی هم ناظر بر راهبرد جدید امریکایی‌ها در سپردن سلطه منطقه‌ای به رژیم‌صهیونیستی برای تمرکز بر سایر نقاط مهم جهان به ویژه منطقه شرق دور و مدیریت چین است. تمام داستان توافق ابراهیم و تلاش برای عادی‌سازی روابط رژیم‌صهیونیستی با دولت‌های منطقه و تهاجمات نظامی گسترده این رژیم به غزه و لبنان که به بهانه عملیات طوفان‌الاقصی صورت گرفت، در واقع چیزی جز اجرایی‌شدن همین سیاست نبوده و نیست. 
نظام سلطه غربی ماهیتی سرمایه‌دارانه و ضدانسانی دارد و بر مدار سلطه بر تمام بشریت برای حداکثرسازی استثمار و انقیاد بر آنان شکل گرفته و برای تداوم سلطه خود و جلوگیری از سقوط نظم بین‌المللی شکل داده بر این اساس، کشتار ده‌ها هزار غزه‌ای و لبنانی برایش موضوع کم‌اهمیتی بوده و آمادگی نابودی انسان‌ها و ملت‌های بسیار بیشتری را نیز دارد. 
تنها مانع این اقدامات نیز ایستادگی ملت‌ها و مقاومت آنان در برابر دسیسه‌ها و توطئه‌هاست. انقلاب اسلامی نیز دقیقاً بر همین اساس شکل گرفت و اندیشمندان و نظریه‌پردازان جامعه‌شناسی انقلاب‌ها، یکی از علل اصلی شکل‌گیری آن را به عنوان واکنش ملت بزرگ ایران در برابر سلطه‌گری غربی‌ها و امریکایی‌ها در نظر می‌گیرند. 
شعار استکبارستیزی به عنوان اصلی‌ترین شعار‌های انقلاب اسلامی مؤید این حقیقت بوده و شکل گرفتن محور مقاومت از دل همین انقلاب بر اساس مقابله با برنامه‌های سلطه‌گرانه و رهایی‌بخشی ملت‌های منطقه بوده است. 
امروز «مقاومت» علاوه بر جنبه‌های انسانی و اخلاقی خود یک ضرورت تاریخی است و ملت‌های منطقه و جهان گزینه‌ای جز مقاومت در برابر برنامه‌های سلطه‌گرانه امریکایی‌ها، صهیونیست‌ها و سایر سلطه‌گران غربی ندارند. طی دهه‌های اخیر، ملت ایران و برخی ملت‌های منطقه برای پیشبرد مقاومت و دفاع از امنیت و عزت خود، هزینه مادی و معنوی قابل توجهی داده‌اند و بسیاری از ملت‌ها نیز از دستاورد مقاومت در کنترل و مهار رژیم‌صهیونیستی و نظام سلطه بهره برده‌اند ولی امروز شرایط به سمتی می‌رود که به زودی ارزش این مجاهدت‌ها و مقاومت‌ها بیشتر خود را نشان داده و از دل تناقضی که آن معارض سوری دچار آن شده و از احساس خنجرخوردنش از پشت از سوی رژیم‌صهیونیستی، حقانیت «مقاومت» بیشتر روشن شده و بر خیل غافلان و متأثران از جنگ شناختی دشمن روشن خواهد شد که برای آسایش و عزت دنیایی خودشان و ملت‌های منطقه هم که شده «مقاومت» تنها گزینه کارآمد و واقع‌گرایانه است.