به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، روایتی در کتاب بحار جلد 67 صفحه 243 آمده است که ( امام باقرعلیه السلام) میفرمایند:
یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا هُوَ اللَّهُ وَ الشَّیْطَانُ وَ الْحَقُ وَ الْبَاطِلُ وَ الْهُدَی وَ الضَّلَالُ وَ الرُّشْدُ وَ الْغَیُّ وَ الْعَاجِلَةُ وَ الْعَاقِبَةُ وَ الْحَسَنَاتُ وَ السَّیِّئَاتُ فَمَا کَانَ مِنْ حَسَنَاتٍ فَمِنَ اللَّهِ تَعَالَی وَ مَا کَانَ مِنْ سَیِّئَاتٍ فَلِلشَّیْطَانِ
ای مردم! نمیشود که در یک امر و یک کار هم خدا باشد هم شیطان؛ هم حق باشد هم باطل؛ هم هدایت باشد هم گمراهی و ضلالت؛ هم نور باشد هم ظلمت؛ هم دنیا باشد و هم آخرت؛ هم خوبیها هم عمل نیک باشد و هم بدیها و گناه. پس هر چه که از حسنات و خوبیها از ناحیه خداوند است و هرچه از بدیها و زشتیها باشد از ناحیه شیطان است.
شرح این حدیث را بر اساس درسهای آیت الله آقامجتبی تهرانی در زیر بخوانید:
اَعُوذُ بِالله مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ. بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیمِ
روایت از امام باقر صلوات الله علیه، و ایشان از آباء گرامیشان از پیغمبراکرم (صل الله علیه و آله و سلم) نقل میکنند. از نظر سندی میخواستم بگویم. که پیغمبراکرم(صل الله علیه و آله و سلم) خطاب کردند به مردم؛ چون عدّهای بودند که «یَا أَیُّهَا النَّاسُ»؛ آی مردم! چندتا چیز را ردیف کردند.
اوّل:«إِنَّمَا هُوَ اللَّهُ وَ الشَّیْطَان»؛ این مقابلهها را نگاه کن. خدا، مقابلاش چیه؟ شیطان.
«وَ الْحَقُ وَ الْبَاطِلُ»؛ حق، در مقابلاش باطل.
«وَ الْهُدَی وَ الضَّلَالُ»؛ هدایت، ضلالت و گمراهی در مقابلاش.
«وَ الرُّشْدُ وَ الْغَیُّ»؛ رشد به این معنا: روشن، آشکار. غی آنجایی را که چی؟ تاریک است. توجّه میکنید چه عرض کردم. خب، همینجور مقابلهها را درست کردند.
«وَ الْعَاجِلَهُ وَ الْعَاقِبَهُ»؛شد؟! لذّت دنیا، لذّت آخرت. اینها مقابل هماند. این مقابلهها را همینجور درست کردند.
«وَ الْحَسَنَاتُ وَ السَّیِّئَاتُ»؛ عمل، عمل نیک. زشت در مقابلاش گناه. خب این به قول ما، تقریباً شش تا چیز را ردیف کرده، حضرت اینجا.
آخرکار: «فَمَا کَانَ مِنْ حَسَنَاتٍ فَمِنَ اللَّهِ»؛ آنجایی را که عمل نیک انجام میشود، این از ناحیه خداست،«وَ مَا کَانَ مِنْ سَیِّئَاتٍ فَلِلشَّیْطَانِ»؛ حالا، اشاره به این است: این را بدان که من تعبیر ساده میکنم، خیلی سطحاش را میآورم پایین. و او این که یک کار نمیشود هم توش خدا باشد هم شیطان؛ هم حق توش باشد هم باطل؛ هم هدایت هم ضلالت؛ همینجور بیا جلو، هم نور هم ظلمت، همینجور برو… توجّه میکنی چه میخواهم بگویم؟ هم لذّت دنیا هم لذّت آخرت. میفهمی چی میگویم؟
بیا جلو همینجور، بیا پایین، شد! یک کار نمیشود. با یک دست نمیتوانی دوتا هندوانه بلند کنی. خیلی راحتاش کردم، آوردماش پایین. آنی که، عملی که خالص باشد لله، برای خداست ؛ فهمیدی؟! اگر نباشد، بدان مال شیطان است دیگر. فهمیدی؟! بحث این حرف ها نیست. توجّه کنید. نمی توانی جمع کنی تو، بین این دو تا را ،جمع شدنی نیست، این را میخواهد بگوید. حواست را جمع بکن. کاری که داری انجام میدهی را خالصاً، مخلصاً چی؟ لِوجّه الله، توجّه کنید؟
آن وقت این است که میتوانی بگویی برای خداست و حقّ است و هدایت است و همینجور بیا پایین، خیلی نورانیّت است و همینجور بیا؛ شد؟ بعد هم چی؟ کیف لذّت قیامت است و میرسیم به همین، شد؟ همین ردیف میآید پایین توجّه کنید. والّا اگر این نبود، توجّه کردید. شد؟! یک ذرّه، نمیشود جمع کرد، یک مختصر به قول ما یک نوک سوزن، غیر او بیاید دیگر آنوری است، فهمیدی؟؛ دیگر این طرفی نیست. پس نمیتوانی جمع بکنی بین این، توجّه کنید! یکیاش را باید انتخاب بکنی.
دنیا، نسبت به اعمال که انسان انجام میدهد، خب، هر عملی، یک راهاش را میتوانی انتخاب کنی. فهمیدی؟ دوتایش را با هم نمیتوانی جمع بکنی. شد؟! هم لذّت دنیا ببرم هم چی؟ قیامت هم بروم تو بهشت.هان؟ نمیشود. هم هوای نفس باشد هم چی؟ حبّ به خدا، شوخی نکن.