به گزارش خبرنگار ایکنا، آیتالله احمد مبلغی، عضو مجلس خبرگان رهبری و استاد درس خارج حوزه علمیه قم طی سخنانی در آیین تجلیل سرآمدان پژوهش؛ استادان، دانشجویان و یاوران علمی در دانشگاه مذاهب اسلامی با مطرح کردن این پرسش که آیا امتسازی، به معنای پدید آوردن امتی نوپاست که قرآن کریم چارچوبها و مبانی آن را آشکار ساخته است، یا آنکه امت از پیش موجود بوده و مقصود از امتسازی، احیای ارکان، تقویت بنیانها و بازآفرینی هویت راستین آن است؟ و در تشریح پاسخ این سؤال گفت: رهبر انقلاب اسلامی دراینباره میفرمایند: «امروز فاقد امت اسلامی هستیم». پرسش این است که این فقدان به چه معناست؟ امت اسلامی در کدامین مرحله ایستاده است؟ آیا امت هنوز زنده است، یا به خوابی مرگآسا فرو رفته و یا آنکه در مسیر تحولی نوین گام برمیدارد؟
نظریههای سهگانه در باب وضعیت امت اسلامی
وی در ادامه به سه نظریه در این خصوص اشاره کرد و گفت: نظریه نخست معتقد است «امت زنده اما فروخفته» است. بر اساس این نظریه، امت اسلامی به سبب ماهیت جاودانهاش همواره در تاریخ حضور دارد، اما این حضور همواره فعال نیست بلکه به درجات گوناگون و مراتب متفاوت تقسیم میشود. امت همچنان وجود دارد، اما توانش به ضعف گراییده؛ وحدتش چندان برقرار نیست، خصیصه وسطیت امت در پس پردهای از غفلت نهان شده و در مرتبه فعلیت قرار ندارد.
آیتالله مبلغی اضافه کرد: راهحل در این دیدگاه، بیدارسازی امت از رخوت، احیای ارکان تمدنی و برانگیختن مؤلفههای وحدتبخش و وسطیتآفرین آن است تا بار دیگر از حضیض ضعف به قله شکوفایی بازگردد.
وی در تشریح نظریه دوم گفت: نظریه دوم معتقد است «امت در کما یا خفتگی محض» قرار گرفته است. اینجا سخن از امتی است که در خوابی مرگگونه فرو رفته و در کمایی عمیق گرفتار آمده است. امت اسلامی، بهویژه در روزگار کنونی، رمق از اندام آن رفته است.
این استاد حوزه علمیه اضافه کرد: امتسازی در این نگاه، یعنی از نو بنا کردن بر اساس مبانی و اندیشههای مطلوب قرآنی. اگر این نظریه را بپذیریم، کار دشوار است؛ چراکه امت، همچون موجودی اجتماعی، ظرفیت لازم برای بازسازی خویش را از دست داده و بازآفرینی آن به تلاشی عمیقتر و بنیادیتر نیازمند است.
وی در خصوص نظریه سوم، گفت: نظریه سوم مطرح میکند که «امت در مسیر تحول و بازتعریف» است. این دیدگاه، امت اسلامی را نه مرده و نه صرفاً گرفتار ضعف میداند، بلکه بر این باور است که امت در حال گذار و تجربه تحولی بنیادین است.
امت اسلامی در وضعیت گذار
وی در جمعبندی این بخش از سخنان خود گفت: آنچه امروز بهعنوان بحرانهای سیاسی، اجتماعی و فکری پدیدار شده، نه نشانه زوال، بلکه تلاطمی در مسیر بازتعریف هویت امت است. این امت، در تلاش برای انطباق با پیچیدگیهای دنیای مدرن و مختصات جهانیشدن، در آستانه برآمدنی نوین ایستاده است. بر این اساس، وضعیت کنونی امت را باید دورهای گذار دانست؛ دورهای که میتواند زمینهساز انسجامی تازه و نقشی نوین در عرصههای جهانی باشد.
آیتالله مبلغی اظهار کرد: هر سه نظریه، با وجود تفاوتهای آشکار، بر یک امر متفقاند: تلاش برای امتسازی ضرورتی بیبدیل است. اما اختلاف، در تحلیل وضعیت امت و ابزارها و راهکارهای خروج از بحران نهفته است؛ امری که در گرو پذیرش یکی از این سه نظریه(در مورد جایگاه کنونی امت) است.
وی تحلیل کرد: آنچه نظریه اول را ثابت میکند انعکاس امت اسلامی بهعنوان یک واقعیت در قرآن است. «إنَّ هذه أمتُكُم أمةً واحدة». آنگاه که قرآن کریم، واژه «هذه» را برمیگزیند، اشارهای است به موجودیتی ملموس و حقیقتی در دسترس؛ واژهای که در زبان عرب، به چیزی اشاره دارد که در پیش چشمهاست، نه در ورای افقها. این آیه، به صراحت، امت اسلامی را موجود و محقق میداند؛ امتی که «واحده» خوانده شد، هرچند زخمهای ضعف بر پیکر و غبار کاستیها بر چهرهاش نشسته باشد.
این عضو مجلس خبرگان رهبری با تأکید بر اینکه نظریه نخست نیز بر همین بنیان استوار است، گفت: یعنی «امت اسلامی حیات دارد، لیک در فراز و فرودِ درجاتِ ضعف و قوت در حرکت است». قرآن، با عبارت فاخر «هذه أمتکم»، وجود امت را تأیید میکند؛ وجودی که هرچند ممکن است در پیچ و خم زمانه، از طراوت نخستین دور شده باشد، اما این دوری، نه دلیل بر فنای آن، که گواهی بر نیاز به احیا و بازآفرینی آن است.
وی اضافه کرد: مگر آن که بگوییم «هذه» در این آیه فقط به امت زمان پیامبر اشاره دارد، ولی این برداشت با مبانی دینی ما که بر استمرار و پایداری امت پیامبر تأکید دارد، ناسازگار است. در روایات متعددی از پیامبر، از امت ایشان بهویژه در ادبیات مربوط به آخرالزمان، سخن به میان آمده است. نتیجه آنکه مفهوم امت، به معنای یک واقعیت مستمر و پایدار مطرح است، نه امری گذرا که تنها در دوران پیامبر(ص) ظهور کرده و سپس از میان رفته باشد. بنابراین، «هذه» در این آیه به یک واقعیت ملموس و موجود در بیرون اشاره دارد.
امت وجود دارد اما همیشه فعال نیست
آیتالله مبلغی ادامه داد: با تأمل در این آیه و با استناد به آن، میتوان گفت امت همچنان وجود دارد، اما پرسش این است که آیا همیشه امت به صورت فعال وجود دارد؟ پاسخ این است که امت به رغم آن که وجود دارد، در بسیاری مقاطع تاریخی و از جمله در مقطع کنونی، به نوعی با ضعفهای فراوان متصف است. بنابراین، میتوان نظریهای را پذیرفت که امت را در وضعیت فراز و فرود و در مرتبهای از ضعف قرار میدهد. قرآن نیز به این شکل، وجود امت را تأیید میکند.
وی در ادامه به بیان نقدی که بر این دیدگاه وارد شده پرداخت و گفت: بر این مفروض مناقشهای وارد است: آیه شریفه که میفرماید «وَجَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا» شما را امت وسط قرار دادیم. اگر طبق فرض، امت موجود است بايد امت وسط باشد، در حالی که ما مشاهده میکنیم برای امت در این مقطع این وصف وجود ندارد این وسطیت کجاست؟ کجا آن میانهروی و تعادل در امت به چشم میخورد؟ طبق فرض وجود فعلی داشتن امت با وسط بودن آن به یکدیگر پیوند خوردهاند. حال میپرسیم کجاست آن وحدت که شایسته امت واحده است؟ و کجاست آن وسطیت که مایه تمایز و افتخار است؟ با این نگاه، این مفروض گویی از پایه فرو میریزد.
این مدرس حوزه علمیه قم ادامه داد: اما میتوان بر این مناقشه پاسخ داد که، این وصفِ وسط، گرچه به امت نسبت داده شده، اما به ذات امت بازنمیگردد؛ بلکه وصف براى سببِ شکلگیری امت یعنی شریعت است. زیرا بنابر قرآن، آنچه امت را میسازد، شریعت است. پس معنای آیه این خواهد بود که شریعتی به شما عطا شده که وسط و متعادل است؛ شریعتی که تمامی ظرفیتها و مؤلفههای لازم برای حضوری فعال و متوازن را دربردارد كه در صورت عمل شدن به آن امت، امتى وسط میشود.
ضعفهای چهارگانه امت
وی با اشاره به اینکه امت ما دچار ضعفهایی چندگانه است که هر یک چون زنجیری بر پای حرکت او سنگینی میکند، تشریح کرد: نخستین ضعف، ضعف هویتی است. امت بدون هویت، چون بنایی بیپایه است. جامعهشناسان بر این باورند که هویت، ستونِ استوار هر قوم است که بدون آن، چیزی جز پوستهای توخالی نخواهد بود. امت امروز ما نیازمند تقویت هویت است و این حقیقتی است که نباید در پرده تعارف پنهانش کنیم. آنچه هویت را میسازد، دشمن مشترک، هدفی واحد، و همبستگی است.
بازسازی هویت امت با جنایات اسرائیل
آیتالله مبلغی ادامه داد: در حوادث اخیر جنایت صهیونیستها، به لحاظ این دشمنیها هویت امت اندکی بازسازی شد و جرقههایی از همگرایی و وحدت نسبی به چشم خورد. این جرقهها نباید در گرداب تفرقه خاموش شوند؛ گردابی که دشمنان با نقشهها و مشاورههای طولانیمدت، به مهارت تمام طراحیاش کردهاند.
ضعف ساختاری دومین زنجیر است. مقصود از ساختار نه ساختار سیاسی، بلکه ساختار اجتماعی است که شالوده امت را شکل میدهد. ساختارهای اجتماعی ضعیف، مانعی بر سر راه پیشرفتاند. امت ما نیازمند ساختاری است که کارکردهای اجتماعی را به حرکت درآورد. امتسازی، یعنی تقویت بنیههایی که به تقویت ساختار اجتماعی امت میانجامد، این ساختار باید چنان استوار باشد که بتواند پیشرفت و تمدنآفرینی را ممکن سازد، زیرا ساختار است که به فرد و جامعه جهت میدهد و مسیر پیشرفت را میگشاید.
وی همچنین گفت: ضعف در تعارف(همشناسی)، تعامل، و تعاون سومین نقطه ضعف ماست. قرآن کریم بر تعارف میان اقوام تأکید کرده است؛ اما امت اسلامی امروز، حتی در درون خود نیز از تعارف، تعامل و تعاون بیبهره است. ما ظرفیتهای یکدیگر را نمیشناسیم و از تعامل با هم غافلیم. در متون دینی ما، واژگانی چون تواصل و تعاون آمده است که به ایجاد پیوندهای مداوم و متقابل میان افراد و گروهها اشاره دارد. این واژگان نشانگر ضرورت همبستگی عمیقتر و فراگیرتر در امت اسلامی است.
وی در پایان به ضعف تمدنی و اهمیت آن اشاره کرد و گفت: و اما ضعف تمدنی، چهارمین و شاید خطرناکترین زخم بر پیکر امت است. تمدن اسلامی امروز در سکوت و رکود گرفتار آمده است. بحث تمدن، بدون توجه به امت، عقیم و بیثمر است. تمدن اسلامی نیرومند تنها زمانی محقق میشود که امت اسلامی با وحدت و همبستگی آن را پایهریزی کند. سخن از تمدن، بدون امت، چون بذرپاشی بر سنگ است. این ضعفها همه، نیازمند بازنگری عمیق و برنامهریزی دقیقاند، تا امت اسلامی بار دیگر به جایگاه شایسته خود بازگردد و تمدنی بسازد که شایسته نام اسلام باشد.
انتهای پیام