آنها را «معدن طلای پنهان و کشفنشده اقتصاد» میخوانند و مدام از ظرفیت بالای آنها برای رشد و توسعه کشور حرف میزنند. حرفهای قشنگ، وعدههای اغواکننده و ترسیم دورنماهای رؤیایی. واقعیت اما برای کسی که زمزمههای این جنس صحبتها را از لابهلای تاریخ حیات زن در تاریخ این چندصدساله پس از انقلاب صنعتی شنیده باشد، چیزی جز دروغ و فریب و ندایی غیر از دعوت به انقیاد و به بند کشیدن نیروی حیاتبخش زنانه نیست.
تأکید و تبیین همین مسئله با ذکر مثالهای ملموس تاریخی، از نکات قابل توجه دیدار دیروز رهبر معظم انقلاب با بانوان بود. حضرت آیتالله خامنهای در این خصوص گفتند: سرمایهداری و سیاستمدارانِ تابع آنها با در دست داشتن رسانههای مؤثر در جهان، با بیصداقتی و دروغگویی و در پوشش ظاهری یک نظریه فلسفی و انساندوستانه، انگیزههای جنایتکارانه و فسادانگیز خود را برای دخالت و جهتدهی در امور جامعه جهانی زنان و کسب منافع نامشروع، پنهان میکنند. این بیصداقتی غربیها و سرمایهداران غربی است که امروز بر دنیا مسلط هستند. در قضایای مختلف این بیصداقتی دیده شده است. مثلاً در حدود یک قرن پیش بحث آزادی زن و استقلال مالی زن را مطرح کردند.
[این صحبتها] ظاهر خوبی داشت اما باطنش چه بود؟ باطنش این بود که کارخانههایشان احتیاج به کارگر داشت، کارگر مرد کافی نبود، میخواستند زنان را، آن هم با دستمزد کمتر از مردان برای کارگری بیاورند. این را در زیر یک ظاهر انساندوستانهای به عنوان اینکه زن استقلال مالی و آزادی و ... داشته باشد، پنهان کردند. یک نمونه دیگر که البته آن ربطی به مسئله زن ندارد، مسئله آزادی بردگان در اواخر قرن نوزدهم در آمریکاست. شعار آزادی بردگان را دادند و ظاهر قضیه این بود. کمک میکردند بردگان را از جنوب به صورت قاچاق به سمت شمال آمریکا میبردند و بین شمال و جنوب جنگ بود. باطن قضیه ولی این نبود. باطن قضیه این بود که جنوبیها در کار کشاورزی مسلط بر کار بودند و زمینههای کشاورزی بود و بردگان در این زمینهها به صورت مجانی و به صورت بخور و نمیر، کار میکردند، شمالیها تازه به صنعت دست پیدا کرده بودند و احتیاج به کارگر داشتند. کارگر به اندازه کافی وجود نداشت و مایل بودند از این بردگان به عنوان کارگر در کارخانههایشان استفاده کنند. راهش این بود که به آنها بگویند شما آزاد هستید و بیایید اینجا و در این کارخانهها کار کنید. در واقع از بردگی کشاورزی و مزرعه، آنها را به بردگی کارخانه کشاندند. باطن قضیه این بود. امروز نیز همین جور است. در پشت پرده جنجالهای موجود دنیا در زمینه زن، مسئله فمینیسم و حقوق زن ظواهر کار است و پشت اینها، انگیزههای ناسالمی وجود دارد.
این صحبتهای رهبرمعظمانقلاب بهانه خوبی است تا با حساستر شدن نسبت به شعارهایی که این روزها حول مسائل زنان داده میشود، پیِ انگیزههای واقعی و نیتهای پشت پرده گویندگان آن را بگیریم. جالب اینجاست در بسیاری از موارد وقتی سرنخهای این جنس صحبتها را در مقوله زن پیمیگیریم، با همان ادبیات و شعارهای ابتدای قرن بیستم مواجه میشویم. تکرار عباراتی همچون «حقوق زنان»، « برابری جنسیتی»، «توانمندسازی زنان»، «استقلال مالی» و امثالهم هر چند درظاهر بار معنایی مثبتی را با خود حمل میکند، ولی در باطن باید انگیزه کسانی که از حلقومشان این فریادها شنیده میشود را کشف کرد. باید دید این فریادها برای آزاد کردن نیروی حیاتبخش زنانه است یا صرفاً لفاظیهایی خوشرنگ و لعاب است که قرار است برنامهها و اهداف خشونتبار و استثمارگرانه سرمایهداری برای کسب سود بیشتر را نسبت به این وجود لطیف پنهان کند؟
مضاف بر توجه و تلاش برای کشف انگیزه این شعارها، از مقوله حفاظت از تصویر ذهنی زنِ مسلمان نیز نباید غفلت کرد. این مسئلهای است که با فراگیر شدن و پیشرفت روزافزون رسانههای تصویری، غربیها بهواسطه آن تلاش کردند اعتمادبهنفس و اصالتِ زنِ مسلمان و زنِ شرقی را از او سلب کنند تا بهواسطه آن وجه دیگری از پازل سوداگرانه خودشان را تکمیل کنند. قطعه دیگر پازل چه بود؟ هم استفاده ابزاری از زن برای تبلیغ مصرف انبوه و هم سوق دادن زن شرقی از زنی تولیدکننده و مولد به موجودی مصرفی. این مقوله از این جهت اهمیت دوچندانی دارد که طی همین دو سده اخیر، این موضوع به یک سلاح رسانهای مهم، ابزار فشار و بهانهای برای موجه نشان دادن اشغال و حضور استعماری غربیها بدل شده و می شود. از نمونه های تاریخی بسیار قابل تأمل در این خصوص میتوان تصویری را معرفی کرد که امپریالیسم غرب در خصوص زنان در شبه قاره هند ایجاد و نزد افکار عمومی جهانی تثبیت کرده است. برای فهم شدت و میزان اثرگذاری این تصویر ذهنی تنها کافی است به این نکته اشاره کنیم که حتی فمینیستهای حامی استقلال هند نیز متکی بر این تصویرسازی استعمارگران، به حضور بریتانیا برای نجات زنان هند رضایت دادند. نمونههای تاریخی فراوانی از همین جنس را میتوان در لابهلای برگههای خاکخورده تاریخ استعمار پیدا کرد. در پایان این یادداشت و از باب آشنایی بیشتر با مصادیق تاریخی از ظلمی که به زنان رفته است، پیشنهاد میشود کتاب «ناگفتههای صورتی» را که «اندیشکده راهبردی سعداء» منتشر کرده است، بخوانید.
نیروی حیاتبخش زنانه در بند انگیزههای سرمایهسالارانه
خیلی وقت است با همان شعارهای فریبنده و رنگارنگ پس از انقلاب صنعتی در اروپا، به سراغ زنان در جوامع اسلامی نیز آمدهاند.
صاحبخبر -
∎