شناسهٔ خبر: 70311300 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

مهدی مولایی

بنی‌امیه بازگشتی دوباره!

 «ما برای خدا با بنی‌امیه دشمنی کردیم و تا روز قیامت با آنان دشمن خواهیم ماند». این روایتی از حضرت امام حسین علیه‌السلام است که یک چشم انداز وسیع تاریخی از جدال پایدار و همیشگی جبهه حق با خاندان بنی‌امیه و دنباله‌های ایدئولوژیک آنان را به‌خوبی ترسیم می‌کند. جدالی که از روز ظهور اسلام آغاز شده و تا لحظه قیامت پایانی بر آن نخواهد بود. 

صاحب‌خبر -

 «ما برای خدا با بنی‌امیه دشمنی کردیم و تا روز قیامت با آنان دشمن خواهیم ماند». این روایتی از حضرت امام حسین علیه‌السلام است که یک چشم انداز وسیع تاریخی از جدال پایدار و همیشگی جبهه حق با خاندان بنی‌امیه و دنباله‌های ایدئولوژیک آنان را به‌خوبی ترسیم می‌کند. جدالی که از روز ظهور اسلام آغاز شده و تا لحظه قیامت پایانی بر آن نخواهد بود. 
به عبارت دیگر، محور مرکزی تقابل تاریخی حق و باطل طی قرون گذشته، در واقع همان جدال پیروان اهل‌بیت با پیروان بنی‌امیه بوده است. چه در زمان هزارماه حکمرانی ظاهری خاندان بنی‌امیه بر قلمرو اسلامی، چه پس از آن در زمان حاکمیت بنی‌عباس که از لحاظ ایدئولوژی تقابل با اهل بیت، طابق‌النعل بنی امیه بوده‌اند و چه حتی پس از آن. بسیاری از محققان و پژوهشگران تاریخ اسلام بر این عقیده‌اند که حاکمیت و دوام بنی‌امیه هرگز به پایان نرسیده است، بلکه آنان پس از اضمحلال حکومت ظاهری خود در سرزمین‌های اسلامی، به سوی اندلس و جنوب اروپا گریختند و به دست خلیفه عبدالرحمن یکم حاکمیت اموی را در پوسته‌ای جدید توسط خلافت قرطبه اعمال کردند و خلفای بنی امیه یکی پس از دیگری بر این سرزمین حکومت و افکار و ایدئولوژی خود را ترویج کردند. 
این حاکمیت رفته رفته مورد پذیرش حکومت‌های مسیحی اروپا نظیر لئون و ناوارا قرار گرفت، به طوری که آنها خراج و مالیات سالانه به امویان پرداخت کردند و فرستادگان تبلیغی امویان را در سرزمین‌های خود پذیرفتند. این حاکمیت نوتأسیس در زمان خلافت عبدالرحمن سوم به اوج خود رسید و افکار و نظرات این حاکمان در سرتاسر اروپا نفوذ بسیاری پیدا کرد. گرچه خلافت قرطبه نیز پس از چندسال در پی جنگ‌های داخلی براندازی شد، اما به عقیده برخی از پژوهشگران، نطفه نخستین اشرافیت و دنیاطلبی و استکبار در افکار اروپای بدوی، توسط همین بازماندگان دستگاه اموی ایجاد شده و بسط پیدا کرده است؛ لذا گرچه حکومت اموی در طی تاریخ با فراز و فرود‌ها و فتح و شکست‌هایی همراه بوده، اما فکر اموی همواره در رگ‌های تاریخی جبهه باطل جاری بوده است. در روز‌ها اخیر با سقوط نظام سوریه و ظهور گروه سلفی تحریرالشام دوباره نام بنی‌امیه بر سر زبان‌ها افتاده است. آنها به صراحت خود را دنباله تئوریک بنی امیه معرفی می‌کنند. 
الجولانی رهبر این گروه نخستین خطابه خود را نه در کاخ ریاست جمهوری دمشق که در مسجد جامع اموی ایراد می‌کند. مسجد جامع اموی محل خلافت معاویه، یزید و خلفای بنی‌امیه بوده است که امروز مهم‌ترین نماد تاریخی بازمانده از عصر اموی محسوب می‌شود. نیرو‌های تحریرالشام در ویدئویی که اخیراً منتشر کرده‌اند در صحن این مسجد تجمع کرده و شعری در مدح بنی‌امیه قرائت کرده و می‌گویند «بنی امیه از طلاست و ما فرزندان بنی‌امیه هستیم». همچنین در ویدئویی دیگر تعدادی از اعضای این گروه با اشک و گریه با معاویه بن ابوسفیان تجدید بیعت می‌کنند. 
کار به همین جا ختم نمی‌شود و یکی دیگر از اعضای این گروه در ویدئویی پربازدید در حرم حضرت رقیه حاضر شده و صریحاً می‌گوید که «ای شیعیان بنی‌امیه بازگشت!» آنان در نخستین انتقام‌جویی خود به سراغ شیعیان و علویان سوریه رفته و به آزار آنها پرداخته‌اند. همچنین با حضور در اعتاب مقدسه دمشق به جمع‌آوری پرچم‌ها و بیرق‌ها و نماد‌های اهل بیت اقدام کرده‌اند. 
فارغ از اینکه نقشه راه جمهوری اسلامی ایران در تعاملات سیاسی با حکومت جدید سوریه به چه شکل خواهد بود نباید در تعاملات فکری و ایدئولوژیک با این نظام از عقبه فکری و باورمندی‌های اموی و داعیه‌داری احیای امپراطوری اموی توسط سربازان الجولانی غافل شد. آنها هویت تاریخی خود را صریحاً در تقابل با تشیع و پیروی از اهل‌بیت تعریف کرده‌اند و در بعد مذهبی و تاریخی هیچ قرابتی میان خود و شیعیان نمی‌بینند. در ترسیم سیاست‌های پیش روی منطقه از بنیان‌ها و پشتوانه‌های فکری حاکمان غفلت نکنید!