جوان آنلاین: محمد حیدری در کانال «منادی» در پیامرسان ایتا نوشت: یکی از جذابیتهای خانه آقاجان برای من، اتاق زیرشیروانی بود. کل این جذابیت هم به خاطر چند کارتن پر از کتاب بود که نمیدانم چند سال از قایمشدنشان زیر میز قدیمی، ترک خورده و خاکگرفته خانه آقاجان میگذشت. کتابها متعلق به دایی شهرام بود که حالا سالهاست ایران نیست و من به عنوان خواهرزادهای که همه فامیل میگفتند در سر به کتاب بودن، به داییاش رفته، حق خود میدانستم که وارث این کتابها باشم. اولین کتابی که بین کتابهای دایی چشمم را گرفت، دیدار از شوروی بود؛ کتابی با کاغذ کاهی و شیرازه از هم پاشیده. چاپ سومش برای سال ۱۳۶۸ بود. هم اسم کتاب گیرا بود و هم نام نویسندهاش، یعنی کیومرث صابری یا همان گلآقای خودمان. تجربه خواندن درباره کشوری که حالا از هم پاشیده، توصیف نویسنده از شهرهای بینراهی که حالا تبدیل به پایتخت یک کشور دیگر شده و مصاحبه با آدمهای سیاسی که به شکلهای مختلف جان باختند و تعداد کمی از آنها زنده هستند، تجربهای بود که با کمتر کتابی به دستش میآوردم. این تجربه ناب همراه من بود تا امروز. آخرهای جلسه همخوانی- منادی استاد حرفی زد که دوباره حس خواندن دیدار از شوروی را برای من زنده کرد. استاد درباره سفرش به لبنان و سفرنامهاش گفت، بسیاری از مکانهایی که آنها را دیده، حالا بر اثر بمبارانهای اسرائیلیها ویران شده. یکی از آنها که روایتش در کتاب آمده شهید شده و تلخترین بخش کتاب، متعلق به سخنرانی سیدحسن نصرالله است. حالا دیگر نه سید هست که سخنرانی کند، نه آن میدانهایی که مردم مینشستند پای صحبتهای سید. همه این اتفاقات هم در کمتر از دو ماه به وقوع پیوست.
خواندن سفرنامه شبیه پاسکردن واحدهای دانشگاه است، کلی درس از سرنوشتهای مختلف دارد. یکی که ریشهاش در گلدان کوچک و شکسته کمونیست بود، رفت و سقوط کرد، دیگری که ریشه در خاک پهناور کربلا داشت با مقاومت زنده و پیروز ماند.
خواندن سفرنامه شبیه پاسکردن واحدهای دانشگاه است
یکی از جذابیتهای خانه آقاجان برای من، اتاق زیرشیروانی بود. کل این جذابیت هم به خاطر چند کارتن پر از کتاب بود که نمیدانم چند سال از قایمشدنشان زیر میز قدیمی، ترک خورده و خاکگرفته خانه آقاجان میگذشت
صاحبخبر -
∎