شناسهٔ خبر: 70291256 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

گفت‌وگوی «جوان» با هاشم اورعی درباره ضرب الاجل شش ماهه رئیس‌جمهور به ادارات دولتی برای نصب پنل خورشیدی روی پشت‌بام‌ها

دستور تجدیدپذیر‌های رئیس‌جمهور با کدام کارشناسی؟!

عضو هیئت علمی دانشکده مهندسی برق دانشگاه شریف: بنویسید و یادتان هم باشد، خرداد می‌آید، پیک مصرف هم می‌آید، اما هیچی از این دستور نمی‌آید!

صاحب‌خبر -

جوان آنلاین: پیشنهاد خوبی است، اما صرفاً یک پیشنهاد است، که در همان گام نخست به بن‌بست خواهد خورد، چرا که بدون نقشه راه و بررسی نمی‌توان قدم از قدم برداشت. رئیس‌جمهور می‌گوید «باید» و از یک ضرب‌الاجل شش ماهه خبر می‌دهد، اما شش ماه، حتی برای بررسی و درآوردن آمار ادارات دولتی و آن دسته از اداراتی که توان انجام این کار را دارند هم کم است، چه برسد به سرانجام رساندن کار! بار‌ها و بار‌ها رؤسای دولت در ادوار مختلف به تولید برق از پنل‌های خورشیدی تأکید داشته‌اند. این راهکاری است که دنیا از سال‌ها قبل در پیش گرفته، راهکاری که حتی به منازل مردم هم رسیده. اما اینجا در ایران، هنوز بحث سر این است که از کدام قسمت‌های شهر و از سوی کدام ارگان‌ها باید استفاده شود. از ارگان‌های دولتی که قانون آنها را از قدم گذاشتن در این مسیر منع کرده؟! یا اینکه فکر دیگری باید برایش شود!
مشکل اصلی این است که عمده مشاوران، مدیران و تصمیم‌گیرنده‌ها در این حوزه، ذاتاً باوری به ضرورت استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر ندارند. در پس ذهن آنها هنوز هم استفاده از سوخت‌های فسیلی جولان می‌دهد. با این نوع نگاه نمی‌توان انتظار بیشتری داشت. نتیجه همین امروز مشخص است، اما هزینه گزافی که قرار است برای رسیدن این نتیجه (هیچ) صرف شود معلوم نیست، هزینه‌ای که بدون شک کم نخواهد بود. 
آنچه امروز صدای کارشناسانی، چون دکتر هاشم اورعی، عضو هیئت علمی دانشکده مهندسی برق دانشگاه شریف را درآورده، همین مسئله است. اینکه آقایان به خود زحمت بررسی کار را نمی‌دهند و حاضر نیستند بپذیرند اطلاعاتشان در این زمینه بغایت کم است. حال اگر کار را به دست کاردانش بسپارند، به نتیجه‌ای به مراتب بهتر و با هزینه‌ای کمتر خواهند رسید. اما اگر قرار بود این کار به کسی سپرده شود که علم آن را دارد، شاهد ضرب الاجل شش ماهه رئیس‌جمهور نبودیم. رئیس‌جمهوری که شاید قصد انجام کار را داشته باشد، اما بدون شک، دارد در مسیری نادرست قدم برمی‌دارد. «جوان» در این خصوص با دکتر اورعی گفتگو کرده است. 

به تازگی آقای رئیس‌جمهور در جلسه هیئت دولت اعلام کرده که تا تابستان سال آینده ادارات دولتی مجهز به پنل‌های خورشیدی برای تولید برق می‌شوند. این یعنی تا شش ماه دیگر قرار است بخشی از مشکلات تأمین برق کشور با این دستور حل و فصل شود، دستوری که هر کسی را با شنیدنش خوشحال خواهد کرد. اما سؤال این است که آیا این کار قابلیت اجرایی دارد؟ 
من هم مثل شما وقتی این خبر را دیدم، هم خوشحال شدم و هم متأسفانه متعجب. آقای پزشکیان از وقتی که در مناظرات ریاست جمهوری شرکت کرد، دائم تأکید بر کار کارشناسی داشت. اما حالا می‌بینیم هنوز عرق ایشان در مسند ریاست جمهوری خشک نشده و تصور می‌کند که با دستور، می‌تواند مسئله‌ای را حل کند. انتظار من این بود که چنین موضوعی به این شکل مطرح نشود و به یک گزارش کارشناسی جامع (که کار سختی هم نیست) تبدیل شود. 
ما الان با دستوری مواجه هستیم که خطاب به ادارات دولتی است، اما نمی‌دانیم اصلاً تعریف اداره دولتی چیست. به عبارت دیگر، بعضی از شرکت‌ها هستند که نیمه دولتی‌اند. یعنی کسی نمی‌داند آنها دولتی به حساب می‌آیند یا خصوصی و به اصطلاع خصولتی هستند. برای مثال ایران خودرو را در نظر بگیرید. آیا اینها اکنون اداره دولتی حساب می‌شوند، نمی‌دانیم. مدارس دولتی چطور؟ آیا آنها هم مدنظر رئیس‌جمهور هستند؟ این را هم نمی‌دانیم. 
بر فرض که تکلیف ادارات دولتی هم مشخص شد، با این حال هنوز نمی‌دانیم این دستور صادر شده، چه مساحت و فضایی را در بر می‌گیرد و چند متر مربع پشت بام در ادارات داریم. اصلاً چه میزانش قابل استفاده برای نصب سولار پنل‌هاست. آیا استحکام کافی دارند (این پنل‌ها هر جایی که نمی‌توانند قرار بگیرند)؟ 
بنابراین در قدم اول، باید تعریفی جامع داشته باشیم، باید با یک طرح کارشناسی شده، ادارات و ظرفیت آنها را بسنجیم، سپس به جغرافیای کشور نگاه کنیم تا با توجه به میزان تابش خورشید بر روی سطحی که می‌توانیم برای این کار استفاده کنیم، اولویت‌بندی شود. برای مثال، عاقلانه نیست که اگر ۱۰۰ تومان داریم، ۵۰ تومان به شهر کرمان بدهیم و ۵۰ تومان هم به ساری. چرا که در کرمان آفتاب بیشتری وجود دارد و قطعاً برای تولید انرژی خورشیدی مناسب‌تر است.
 
یکی از موارد مهمی که باید در این طرح کارشناسی شود، این است که چقدر بودجه برای این کار لازم است. 
بله درست است، اما تا آنجایی که من می‌دانم، در بودجه سال آینده که اکنون کارهایش رو به پایان است، چنین بودجه‌ای پیش بینی نشده. پس یک سؤال مهم این است که اصلاً این پول از کجا می‌خواهد تأمین شود، از آموزش و پرورشی که ۹۸ درصد بودجه‌اش صرف حقوق پرسنل می‌شود، توقع داریم ۲ درصد مابقی را صرف انرژی‌های تجدیدپذیر کند؟ بدون شک این ارگان، هزار کار دیگری دارد که روی زمین مانده است. 
اصلاً اگر فرض کنیم که پولش به هر طریقی فراهم شود. این تجهیزاتی که لازم است از کجا تأمین می‌شود. می‌دانیم که ظرفیت تولیدمان بسیار محدود است، آیا قرار است برای تأمین تجهیزات موردنیاز، واردات انجام شود. اگر همه اینها را پشت سر گذاشتیم، باید مشخص شود چه کسی قرار است این کار را انجام دهد. مثلاً فرض کنید ۶۰ تا شرکت داریم که تجربه خوبی در این زمینه دارند. یعنی هر استانی را دو شرکت می‌توانند پوشش دهند، خب آن وقت که ۱۵ سال طول می‌کشد تا اجرا شود. آن هم در کشور ما که یک روز قیرش نیست و یک روز قیفش! البته همه اینها بر فرض این است که پولش باشد. 

به نظر شما برای عملیاتی شدن چنین دستوری چه باید کرد؟
باید همزمان سه تیم مشخص شود؛ یک تیم کارشناسی که نقشه راه را طراحی کند. تیم دوم، باید مالی و اعتباری باشد و عدد و رقم‌ها را استخراج کند و بگوید چقدر پول برای انجام این کار، نیاز است (در واقع تیم دوم در کنار تیم اول باید دنبال تأمین اعتبار باشد، می‌خواهد قانون در مجلس تصویب کند یا از هیئت دولت مجوز بگیرد) و تیم سوم، مسئول لجستیک باشد، یعنی برای فراهم کردن امکان اجرای این دستور برنامه‌ریزی کند. 
همان‌طور که می‌دانید برای ساخت یک ساختمان ساده، اول نقشه می‌کشند و هزینه کار‌ها را برآورد می‌کنند؛ اینکه چقدر مصالح نیاز است، آجر و سیمان از کجا تأمین شود و... سپس با زمان‌بندی مشخصی، شروع به ساخت آن می‌کنند. برای نصب پنل‌های خورشیدی روی پشت بام ادارات دولتی نیز به نقشه راه و پیش‌بینی تجهیزات و بودجه، نیاز است. بعد از آن می‌شود آقای رئیس‌جمهور دستور صادر کند. به خدا در دنیا این‌طوری کار می‌کنند که نتایج خوبی می‌گیرند، نه مثل ما که توقع داریم با دستور و «باید»‌ها مشکلاتمان حل شود. 

وضعیت بودجه‌ای انرژی تجدیدپذیر چگونه است؟
به نکته خوبی اشاره کردید، دولت اجازه سرمایه‌گذاری در انرژی تجدیدپذیر را ندارد. این منع قانونی دارد، یعنی بودجه برای آن صفر است. جایی که بودجه برای آن مشخص شده که مردم بروند انرژی تجدیدپذیر خورشیدی را روی پشت‌بام‌ها نصب کنند و برق تولیدی را به شبکه بدهند و پول آن را از ساتبا و وزارت نیرو بگیرند. این موضوع در بودجه آمده است. اما اگر یک ساختمان دولتی بخواهد این کار را انجام دهد، ردیف بودجه‌ای برای آن ندارد. حال فرض کنیم فلان وزیر یا مدیرکل، پولی را برای انجام کاری که به او محول شده، داشته باشد، اما تصمیم بگیرد به جای انجام کاری که قانون از او خواسته، برود و طبق دستور رئیس‌جمهور، سولار پنل نصب کند. خب فردا، دیوان محاسبات یقه او را می‌گیرد و می‌گوید چرا خلاف قانون عمل و ردیف‌ها را جا‌به‌جا کرده است. 
اگر همه اینها را با هم جمع کنیم به این نتیجه می‌رسیم که دولت می‌خواهد بخشی از کمبود برق را که در پیک سال آینده با آن مواجه می‌شود (حدود شش ماه دیگر) برطرف کند. اما بدون شک، این روشی که در پیش گرفته شده، راه به جایی نمی‌برد. شما بنویسید و یادتان هم باشد، خرداد می‌آید، پیک مصرف هم می‌آید، اما هیچی از این دستور نمی‌آید!

حتی با وجود راهکاری که ارائه دادید و گفتید سه تیم همزمان کار‌های کارشناسی و اجرایی را انجام دهند هم نمی‌توانیم شش ماهه، تمام یا حداقل بخشی از این دستور را به نتیجه برسانیم؟
من همیشه می‌گویم نمی‌توانیم سالیان سال اشتباه کنیم، اما یک‌شبه به­‌دنبال حل آن باشیم. اگر تیم‌های سه نفره، طبق همان چیزی که توضیح دادم، کار‌ها را انجام دهند و بر فرض همه چیز درست پیش برود، زمان زیادی می‌برد تا این کار به ثمر برسد. 

دولت‌ها در ادوار مختلف بر توجه و توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر تأکید کرده‌اند و گفته‌اند که بدان اهمیت می‌دهند. با این حال، می‌بینیم که نسبت به آنچه گفته می‌شد، عقب مانده‌ایم و نه تنها اتفاق مثبتی نیفتاد بلکه گاهی خلاف آنچه گفتند، عمل شد. دلیل اصلی آن را چه می‌دانید؟
به نظر من عمده افرادی که بر سر کار آمدند به کار وارد نبودند. بدتر اینکه آنهایی را به عنوان مشاور و مدیر انتخاب کردند که یا صادق نبوده‌اند یا اعتقادی به توسعه تجدیدپذیر‌ها نداشته‌اند. هفته گذشته مدیر طرح‌های توسعه تجدیدپذیر شرکت توانیر گفت که در سه سال، ۳۰ هزار مگاوات انرژی تجدیدپذیر می‌خواهیم اجرا کنیم! این در حالی است که ما در بیست و چند سال، فقط ۱۳۰۰ مگاوات تولید داشتیم. یعنی کسی که مسئول این کار در شرکت توانیر است، یا از عدد و رقم هیچ چیز بلد نیست یا اصلاً نمی‌داند تجدیدپذیر چیست. البته فرض دیگری هم وجود دارد، اینکه دروغ می‌گویند. در چه شرایطی؟ در شرایطی که مدیرعامل یک شرکت دانش‌بنیان مستقر در شهرک صنعتی چناران در مشهد به من می‌گوید که ۴۰ میلیارد تومان پول از مردم گرفته و مواد اولیه را از داخل و خارج کشور تهیه کرده، حالا با توجه به قطعی برق در دو روز از هفته، نمی‌تواند کارش را پیش ببرد. 
در این شرایطی که حیات مملکت به توسعه صنعتی وابسته است، به دلیل صداقت نداشتن یا متخصص نبودن عمده مدیران انرژی، فعالیت صنعتی به مخاطره افتاده است. باید به صورت جدی برای حل موضوع برنامه‌ریزی کنیم. 
من عاشق این مملکت هستم و می‌دانم که این آقایان مسئول، انسان‌های خوبی هستند، اما وقتی به حرف‌هایی که می‌زنند و کار‌هایی که انجام می‌دهند، نگاه می‌کنم، پشتم می‌لرزد. یاد سوریه می‌افتم! به نظر من، اگر سوریه این‌قدر آسان از دست رفت، به دلیل مشکلات زیربنایی‌اش بود، چراکه، تولید ناخالص داخلی سوریه در سال ۲۰۱۱، ۶۷ میلیارد دلار بود و سال گذشته این عدد به حدود ۶ میلیارد دلار رسید. یعنی کمتر از ۱۰ درصد. همین باعث شد که برخی از مردم حمایت نکنند. 

منظور شما از صداقت نداشتن مسئولان چیست، یعنی حرفی را می‌زنند که بدان باور ندارند؟
بله. یعنی مدیرانی که بزرگ شده در بخش فسیلی هستند، نمی‌توانند در تجدیدپذیرها، موفق عمل کنند. تفکر آنها تفکر فسیلی است و حتی اگر بخواهند هم، اطلاعات کافی درباره انرژی تجدیدپذیر ندارند. در ذهن آقایان این است که انرژی خورشیدی یک چیز لوکس و گران است. کسی را مسئول تجدیدپذیر‌ها می‌کنند که کار قبلی‌اش در شرکت‌های تولید برق حرارتی بوده. خب نمی‌شود! مثل این می‌ماند کسی که چلوکبابی داشته و مدام به مردم می‌گفته کباب خوب است را مدیر مجموعه فست‌فودی کنند و توقع داشته باشند خوب کار کند! نمی‌شود. این کار‌ها ۱۸۰ درجه با هم فرق دارد. از همان قدم اول معلوم است که کار، لنگ می‌زند. 
پیشنهاد می‌کنم که آقای پزشکیان، آقای عارف و آقای علی‌آبادی، سه نفر را به عنوان مشاور، تحلیل‌گر و متخصص انتخاب کنند، کسانی را که سه ویژگی مهم داشته باشند؛ اول، دولتی و از مجموعه وزارت نیرو نباشند، دوم، حقوق‌بگیر دولت نباشند و سوم، دنبال وزیر و وکیل شدن نباشند. این افراد باید قلم و کاغذ بردارند و آن گروه‌هایی را که گفتم حداقل روی کاغذ بیاورند. اگر این کار را ضربتی انجام دهند، آن وقت در مدت سه ماه می‌توانند طرح‌های خوبی را آماده کنند. البته قسمت مالی آن مشکل است، چون نمی‌دانیم از کجا تأمین می‌شود. ولی حداقل گروه طراحی و لجستیک ظرف سه ماه می‌تواند آماده شود. این کار‌ها باید خارج از وزارت نیرو در اتاقی دربسته انجام شود. من اگر جای وزیر نیرو باشم، این آدم‌ها را پیدا می‌کنم، در اتاقی می‌گذارم که درش را قفل کنند و تنها چای، قهوه و ناهار و شام برایشان می‌برم، تا بتوانند با آرامش کار کنند. این افراد نباید کاری به کار وزارت نیرو داشته باشند و با خیال راحت دور میز طراحی بنشینند و کارشان را پیش ببرند. بدون شک چنین مسائل مهمی در کشور، با دویدن و‌ای دیر شد، دیر شد، حل نمی‌شود.