به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی مستر کلاس آنلاین «جاشوا اوپنهایمر» با حضور احمد الستی استاد دانشگاه، مترجم و پژوهشگر، شنبه، ۲۴ آذرماه و در آخرین روز هجدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» برگزار شد.
احمد الستی در ابتدای این نشست عنوان کرد: ما قرار است درباره دو فیلم جاشوا اوپنهایمر به نام «عمل کشتن» و «چهره سکوت» صحبت کنیم که به درخواست هنرمند این آثار در اینجا نمایش داده نخواهند شد. این ۲ فیلم درباره اتفاقهایی است که در خلال سال های ۱۹۶۵ و ۱۹۶۶ در اندونزی رخ داده است. در آن سال بیش از یک میلیون نفر در اندونزی به کمونیست بودن متهم و کشته شدند. این کشته شدن توسط لمپنها انجام شد و اوپن هایمر با دو نفر از آنها در یکی از فیلمهایش مصاحبه کرده است.
وی افزود: در یکی دیگر از فیلمها ما شخصی را داریم که برادرش را کشتهاند و او دنبال کسانی است که شرح دهند چگونه برادرش را کشتهاند. این فیلم به شدت دراماتیک است.
الستی خطاب به جاشوا اوپنهایمر عنوان کرد: این آدمهای عجیب و خارقالعاده به عنوان سوژه فیلمهایتان را از کجا پیدا میکنید؟
اوپنهایمر که به صورت آنلاین در این جلسه حضور داشت، توضیح داد: متاسفم که در ایران کنار شما نیستم و اکنون درگیر اکران فیلم جدیدم به نام «پایان» هستم. من اولین بار سال ۲۰۰۱ به اندونزی رفتم و هدفم این بود که به کارگران کمک کنم تا خودشان از وضعیت پس از سرکوبشان یک مستند بسازند. وقتی که به آنجا رفتم ایدهای از قتل عام اندونزی نداشتم و زنانی را دیدم که در حال مرگ یا فوت کرده بودند. این زنها که در مزارع کار میکردند مسئول سمپاشی گیاهان مزرعه بودند و به دلیل سمپاشی بدون لباس مناسب دچار بیماری شدند. این صنف کارگری در ابتدا شروع به مبارزه با کمپانی بلژیکی کردند که این سمها را تولید میکرد اما در مقابل آن کمپانی یک گروه سرکوبگر را استخدام کرد.
وی ادامه داد: پس از این اتفاق کارگران از خواستهشان دست کشیدند. من در آنجا انتخاب آنها را به چالش کشیدم. پس از آن به من توضیح دادند که چندسال پیش همین مکان محل قتل عام اعضای صنف کارگری بود. در آنجا متوجه شدم که سم تنها چیزی نیست که این زنان را میکشد بلکه وحشت هم وجود دارد. در نتیجه از من خواستند که فیلمی درباره وضعیت کارگری بسازم.
این فیلمساز عنوان کرد: من ابتدا با فیلمبرداری از خانوادهای شروع کردم که بازمانده قتل عام بودند و از همانجا بیشتر با وضعیت کارگران در آن منطقه آشنا شدم. هنگام کار ما مدام توسط ارتش تحت تعقیب بودیم و چندبار دوربین ما را ضبط کردند. سریعا به این نتیجه رسیدم که نمیتوان به صورت ایمن این فیلم را ساخت و آنها از من خواهش کردند از کسانی که این خشونت را انجام میدهند، فیلم بسازم. ابتدا فکر میکردم که این نظامیان با من برای ساخت فیلم همکاری نمیکنند اما کارگران به من گفتند که این افراد نسبت به قتل عام پیشینیان افتخار میکنند و کشور آمریکا هم از آنها حمایت کرده است در نتیجه مشکلی مقابل دوربین نخواهند داشت.
وی افزود: این افراد خیلی راحت از جنایتهایشان صحبت و به آن افتخار میکردند. احساس میکردم که رفتار این کشتارگران مانند یک پرفورمنس است که برای مخاطب خاصی اجرا میشود. سوالم این بود که این مخاطبان چه کسانی هستند؟
احمد الستی در ادامه برنامه گفت: چطور چنین ارتباط نزدیکی با سوژه شکل میدهی؟ در فیلمهای تو سوژه با تو و دوربینت به قدری راحت هستند که حتی تو را با اسم کوچک صدا میکنند و برایت از آدم کشتن تعریف میکنند.
اوپنهایمر پاسخ داد: اولین صحنهای که شما در فیلم «عمل کشتن» میبینید این است که کاراکتر در پشت بام به ما نشان میدهد چگونه با سیم آدم کشته است. در واقع آن صحنه اولین دیدار ما بود. صحنه بعدی زمانی بود که ما پنج سال با هم در ارتباط بودیم. هر دو این فیلمها سعی کردند به مخاطب بگویند که این آدمها چطور با افتخار و لذت درباره عملی صحبت میکنند که بازگو کردنش برای ما سخت است. ارتباط نزدیک بین من و سوژهها از جنس ارتباطی است که میان خیلی از آدمها وجود دارد. من به عنوان یک انسان با این افراد برخورد میکردم علیرغم تمام حرفهای شنیعی که میزدند این باعث میشد که آنها بیشتر درونیاتشان را برایم بازگو کنند.
الستی عنوان کرد: تو بیش از ۵ سال با این سوژهها وقت گذراندی. آیا هیچوقت احساس نیاز کردی که زبان این افراد را هم یاد بگیری؟ اوپنهایمر گفت: بله من وقتی روی فیلم اول کار میکردم زبان اندونزیایی را یاد گرفتم زیرا کار کردن با مترجم برایم سخت بود.
الستی بیان کرد: گاهی وقتی احساس نزدیکی به سوژه میکنی او از تو میخواهد که یک صحنهای را دوباره فیلمبرداری کنی. این اتفاق برای تو هم رخ داد؟
اوپنهایمر پاسخ داد: بله این اتفاق حتما رخ داد. ما در طول ۶ سال حدود هزار و ۲۰۰ ساعت فیلمبرداری کردیم و این سوال همیشه برایم پیش میآمد که چرا سوژه از یک صحنه راضی نبود.
الستی عنوان کرد: حرفهای تو من را یاد سنتی انداخت که مستندسازان قدیمی به آن عمل میکردند و سوژه به آنها پیشنهاد میکرد که کجا بروند و چه چیزی را بازسازی کنند. آیا سوژههای فیلمهای تو هم صحنههای فیلم را به تو پیشنهاد میدادند؟
اوپنهایمر پاسخ داد: بله بیشتر جنایتکارانی که من با آنها کار کردم اصرار داشتند جایی فیلمبرداری کنیم که آنها افراد را کشته بودند و دوست داشتند آن صحنه را بازسازی کنند.
الستی عنوان کرد: فیلم «عمل کشتن» در اندونزی اکران شده است و دوست دارم بدانم که آیا خودت هنگام نمایش این فیلمها در سالن حضور داشتهای تا واکنش مخاطبان را نسبت به این فیلم ببینی؟
اوپنهایمر در ادامه گفت: صدها بار فیلم «عمل کشتن» در اندونزی به نمایش درآمد اما امنیت برای من وجود نداشت تا در سالنها حضور داشته باشم. این فیلم کاملا نحوه بازنمایی این قتل عام در رسانههای اندونزی را تغییر داد و چند رسانه اندونزیایی آدمهایی مانند انوار (شخصیت اصلی فیلم) را پیدا و با آنها مصاحبه کردند. آنها این تیتر شجاعانه را برای مطلبشان زدند که «ما در کشور گنگسترها زندگی میکنیم!» فیلم دوم من در اندونزی توقیف و اکران نشد.
وی گفت: در فیلم «چهره سکوت» ما کار خیلی خطرناکی کردیم زیرا علاوه بر نشان دادن شبهنظامیها همچنین میگفتیم که شخصیت اصلی فیلم با آنها مقابله میکند. به همین دلیل هنگام ساخت فیلم خیلی محتاطانه رفتار کردیم.
الستی گفت: از منظر شخصی دیدن این حجم از خشونت روی تو چه تاثیری گذاشت؟ دوست داشتی که فیلم ساختن را کنار بگذاری و حتی برای درمان به بیمارستان بروی؟ اوپنهایمر در واکنش به این سوال تصریح کرد: چیزی که به نظرم خیلی منقلبکننده است این است که این رفتارها اتفاقا غیرانسانی نیستند بلکه کاملا انسانی هستند. به این دلیل که ما تنها گونه جانوری هستیم که افراد دیگر را شکنجه میکنیم و میکشیم تنها به این دلیل که نظرشان با نظر ما موافق نیست. جالب این است دردی که انوار از انجام این کار میکشید باعث شد به عنوان یک عمل دفاعی حتی کارهای بدتری انجام دهد. پس از صحنهای از فیلم که انوار عروسک خرس را بغل میکند من شب کابوس دیدم و تا یک سال شبها این کابوس را میدیدم. به نظرمما به عنوان عوامل فیلم هنگام تولید این آثار به اندازه کافی مراقب سلامت روان خودمان نبودیم.
انتهای پیام