گروه بین الملل: سازمان «دفاع مدنی سوریه» معروف به «کلاهسفیدها»اعلام کرد که عملیات جستوجو برای یافتن زندانیان احتمالی باقیمانده در زندان«صیدنایا» پایان یافته و سلولها و مخفیگاههایی در زیرزمینهای این مکان بدنام نیافته است.
این در حالی است که شمار بسیاری از ناپدیدشدگان در میان آزادشدگان نبودهاند و خانوادههایشان احتمال میدادند که زندانبانان حکومت بشار اسد آنها را در مکانهای کاملاً بسته و محافظتشده محبوس کرده بودند.مخالفان مسلح سوری صبح یکشنبه ۱۸ آذر موفق به ورود به زندان امنیتی صیدنایا در حومه دمشق شدند و اکثر زندانیان را آزاد کردند و روز بعد اعلام کردند که همچنان موفق به رسیدن به همۀ بخشهای این «زندان مخوف» نشدهاند؛ چرا که زندان بخشهای زیرزمینی دارد که راههای دسترسی به آن را نمیدانند.
زندان صیدنایا در دوره حکومت خاندان اسد، به شکنجه شدید زندانیان و داشتن سلولهای مخفی شهرت داشت.
زندان صیدنایا در دهۀ هشتاد قرن گذشته تأسیس شد و سازمان عفو بینالملل آن را با عبارتهای «مسلخ انسانی» و «زندانی که دولت سوریه در آن بهآرامی مردمش را ذبح میکند» توصیف کرده است.زندان صیدنایا، «یکی از سریترین مکانها در جهان» به شمار میآمد. در چند دهه گذشته، نام این زندان ترس و وحشت در دل سوریها میاندخت و آنگونه که «انجمن زندانیان و ناپدیدشدگان زندان صیدنایا» میگوید، برای آنها یاآور فقدان و ناپدید شدن عزیزانشان بود.
در تحقیق «انجمن زندانیان و ناپدید شگان زندان صیدنایا» در سال ۲۰۲۲ دربارۀ ارتباط «بیمارستان نظامی شفا» و دستگاه قضایی سوریه با وقایع زندان صیدنایا، بیمارستان تشرین، اقدام به صدور گواهی فوت برای زندانیانی میکرد که جانشان را در صیدنایا از دست میدادند و دادگاههای ویژه هم برایشان حکم اعدام صادر میکردند.
در جریان این تحقیق، با ۳۱ نفر از افرادی که پیشتر در زندان صیدنایا کار کرده بودند، شماری از افسران جداشده از نظام سوریه که از مأموران حفاظت از زندان بودند، بهعلاوۀ تعدادی از زندنیان سابق در این زندان، مصاحبه شده است.
بنا بر تحقیق یادشده و برخی گزارشهای دیگر، زندان صیدنایا سه بخش حفاظتی دارد:
بخش بیرونی: برای مقابله با هر تهدید خارجی یا فرار زندانیان
بخش دوم: که رابط میان بخش بیرونی و بخش سوم بود
بخش سوم: مسئولیت حفاظت از ساختمانهای داخلی زندان، زیر نظر گرفتن رفتوآمد زندانیان و اقداماتشان در بندها و سلولها را بر عهده داشت. سطح محافظت هم بسته به دستگاه مسئول از بخش، یعنی پلیس نظامی باشد یا سازمان اطلاعات نظامی، متفاوت بود.
زندان صیدنایا بر تپهای کوچک ابتدای دشت صیدنایا واقع در حدود ۳۰ کیلومتری شمال دمشق، پایتخت سوریه، بنا شده است. این زندان دو ساختمان اصلی دارد: ساختمان قدیمی که «ساختمان سرخ» نامیده میشود و ساختمان جدید که «ساختمان سفید» خوانده میشود. مساحت زندان صیدنایا ۱.۴ کیلومتر مربع برآورد شده است.
زندان صیدنایا، از نظر وابستگی اداری و قوانین، با دیگر زندانهای سوریه تفاوت داشت. این زندان به وزارت دفاع سوریه وابسته بود و وزارت دادگستری هیچ تسلطی بر آن نداشت .
هیچکس از بیرون، حق ورود به زندان و ملاقات با زندانیان را بهجز با مجوز سازمان اطلاعات نظامی نداشت.
بهلحاظ قضایی، زندان صیدنایا به دو دستگاه وابستگی داشت؛ یکی «سازمان قضایی نیروهای مسلح» که وظیفۀ رسیدگی به جرایم نظامیان را بر عهده داشت و دیگری «دادگاه نظامی صحرایی» که به اتهامهای امنیتی میپرداخت.
حکومت اسد زندانیان در صیدنایا را به دو گروه تقسیم میکرد:
«زندانیان امنیتی»؛ آنها غیرنظامیان و نظامیانی بودند که به خاطر نظرات و فعالیتهای سیاسیشان یا وابستگی به گروههایی که دولت سوریه آنها را «تروریستی» میخواند، در زندان بودند.
گروه دوم، «زندانیان قضایی»، نظامیهایی بودند که بهدلیل جرایمی همچون سرقت، قتل، فساد، اختلاس و فرار از خدمت اجباری زندانی شده بودند.
تفاوت گروهها باعث تفاوت در رفتار با زندانی بود. زندانیان امنیتی در معرض شکنجۀ برنامهریزیشده، محرومیت از تغذیه و بهداشت مناسب و همچنین ممنوعالملاقات بودند. اما زندانیان قضایی تنها در مراحل ابتدایی شکنجه میشدند، از میزان قابلقبولی تغذیه و امکانات بهداشتی برخوردار بودند و امکان ملاقات دورهای هم داشتند.
رژیم بشار اسد به زندانیان امنیتی در این زندان به چشم «مزدور و خائن» مینگریست، از همین رو، آنها را «از همۀ حقوق انسانی» محروم میکرد.
پس از آغاز اعتراضها در سوریه در سال ۲۰۱۱ که در پی سرکوب خونین توسط نیروهای دولتی بهسرعت به جنگ داخلی تبدیل شد، اوضاع زندان صیدنایا بدتر از پیش شد.
بنا بر تحقیق «انجمن زندانیان و ناپدیدشدگان زندان صیدنایا»، طی ۱۰ سال، ۳۰ تا ۳۵ هزار زندانی در صیدنایا جان خود را از دست دادند؛ بخشی از آنها اعدام شدند، بخشی زیر شکنجه کشته شدند و بخشی دیگر کمبود آبوغذا و رسیدگی بهداشتی جانشان را گرفت.
اعدامها در زندان صیدنایا هفتهای دو بار اجرا میشد. «انجمن زندانیان و ناپدشگان زندان صیدنایا» در تحقیق خود میگوید: «محکومان به اعدام، از پیش در جریان حکم صادرشده علیهشان قرار نمیگیرند بلکه پس از صدور حکم همان روز یا روز پس از آن اعدام میشوند.»
مدیر زندان، منشی امنیتی، دادستان نظامی دادگاه صحرایی، فرمانده نظامی منطقه جنوب سوریه، یک افسر از سازمان اطلاعات نظامی، رئیس واحد تحقیقات در ارتش سوریه، یکی از پزشکان زندان، گاهی یک معمم دینی بهعلاوۀ رئیس دادگاه صحرایی که حکم را صادر کرده بود، در مراسم اجرای احکام اعدام حاضر میشدند.
ساختمان سرخ و ساختمان سفید هرکدام یک اتاق اعدام داشتند و احکام اعدام با استفاده از طناب دار اجرا میشد.
پس از اعدام زندانیان یا مرگشان در زندان، عملیات انتقال اجساد بهتدریج صورت میگرفت و قربانیان در گورهای دستهجمعی به خاک سپرده میشدند.
اجساد بهوسیلۀ اداره خدمات پزشکی وابسته به «بیمارستان نظامی تشرین» از زندان خارج میشد و گاهی در منطقه «نجها» در حومه جنوبی دمشق، گاهی در منطقه «قطنا» واقع در تقاطع «لشکر دهم گارد ریاستجمهوری» و گاهی در منطقه «القطیفه» واقع در غرب میدان تیر لشکر سوم ارتش که مسئول حمایت از زندان بود، دفن میشدند.
رفتار با جنازهها هم به دو روش صورت میگرفت:
جنازههای اعدامشدگان با استفاده از خودروهای نظامی، بهطور مستقیم به گورستانهای یاد شده منتقل میشد.
اما جنازههای افرادی که زیر شکنجه یا بر اثر عدم رسیدگی جان خود را از دست میدادند، ابتدا به مدت ۴۸ ساعت در اتاقی قرار داده میشد که «اتاق نمک» نام دارد. در این اتاق، برای شناسایی، بر روی پیشانی جنازهها شماره میگذاشتند و سپس با نمک پوشانده میشدند. پس از آن به «بیماستان نظامی تشرین» منتقل و پس از معاینه برایشان گواهی فوت صادر میشد تا در یکی از گورستانهای یادشده دفن شوند.
غیر نظامیانی که جرات اعتراض علیه نظام اسد را پیدا کرده بودند، بیشترین قربانیان زندان صیدنایا را تشکیل میدهد.
بنا بر تحقیق «انجمن زندانیان و ناپدید شگان زندان صیدنایا»، از سال ۲۰۱۱، هزاران نفر خارج از چارچوب قضایی در این زندان اعدام شدند و بسیاری نیز در اثر شکنجه یا عدم رسیدگی جان باختند.
∎
این در حالی است که شمار بسیاری از ناپدیدشدگان در میان آزادشدگان نبودهاند و خانوادههایشان احتمال میدادند که زندانبانان حکومت بشار اسد آنها را در مکانهای کاملاً بسته و محافظتشده محبوس کرده بودند.مخالفان مسلح سوری صبح یکشنبه ۱۸ آذر موفق به ورود به زندان امنیتی صیدنایا در حومه دمشق شدند و اکثر زندانیان را آزاد کردند و روز بعد اعلام کردند که همچنان موفق به رسیدن به همۀ بخشهای این «زندان مخوف» نشدهاند؛ چرا که زندان بخشهای زیرزمینی دارد که راههای دسترسی به آن را نمیدانند.
زندان صیدنایا در دوره حکومت خاندان اسد، به شکنجه شدید زندانیان و داشتن سلولهای مخفی شهرت داشت.
زندان صیدنایا در دهۀ هشتاد قرن گذشته تأسیس شد و سازمان عفو بینالملل آن را با عبارتهای «مسلخ انسانی» و «زندانی که دولت سوریه در آن بهآرامی مردمش را ذبح میکند» توصیف کرده است.زندان صیدنایا، «یکی از سریترین مکانها در جهان» به شمار میآمد. در چند دهه گذشته، نام این زندان ترس و وحشت در دل سوریها میاندخت و آنگونه که «انجمن زندانیان و ناپدیدشدگان زندان صیدنایا» میگوید، برای آنها یاآور فقدان و ناپدید شدن عزیزانشان بود.
در تحقیق «انجمن زندانیان و ناپدید شگان زندان صیدنایا» در سال ۲۰۲۲ دربارۀ ارتباط «بیمارستان نظامی شفا» و دستگاه قضایی سوریه با وقایع زندان صیدنایا، بیمارستان تشرین، اقدام به صدور گواهی فوت برای زندانیانی میکرد که جانشان را در صیدنایا از دست میدادند و دادگاههای ویژه هم برایشان حکم اعدام صادر میکردند.
در جریان این تحقیق، با ۳۱ نفر از افرادی که پیشتر در زندان صیدنایا کار کرده بودند، شماری از افسران جداشده از نظام سوریه که از مأموران حفاظت از زندان بودند، بهعلاوۀ تعدادی از زندنیان سابق در این زندان، مصاحبه شده است.
بنا بر تحقیق یادشده و برخی گزارشهای دیگر، زندان صیدنایا سه بخش حفاظتی دارد:
بخش بیرونی: برای مقابله با هر تهدید خارجی یا فرار زندانیان
بخش دوم: که رابط میان بخش بیرونی و بخش سوم بود
بخش سوم: مسئولیت حفاظت از ساختمانهای داخلی زندان، زیر نظر گرفتن رفتوآمد زندانیان و اقداماتشان در بندها و سلولها را بر عهده داشت. سطح محافظت هم بسته به دستگاه مسئول از بخش، یعنی پلیس نظامی باشد یا سازمان اطلاعات نظامی، متفاوت بود.
زندان صیدنایا بر تپهای کوچک ابتدای دشت صیدنایا واقع در حدود ۳۰ کیلومتری شمال دمشق، پایتخت سوریه، بنا شده است. این زندان دو ساختمان اصلی دارد: ساختمان قدیمی که «ساختمان سرخ» نامیده میشود و ساختمان جدید که «ساختمان سفید» خوانده میشود. مساحت زندان صیدنایا ۱.۴ کیلومتر مربع برآورد شده است.
زندان صیدنایا، از نظر وابستگی اداری و قوانین، با دیگر زندانهای سوریه تفاوت داشت. این زندان به وزارت دفاع سوریه وابسته بود و وزارت دادگستری هیچ تسلطی بر آن نداشت .
هیچکس از بیرون، حق ورود به زندان و ملاقات با زندانیان را بهجز با مجوز سازمان اطلاعات نظامی نداشت.
بهلحاظ قضایی، زندان صیدنایا به دو دستگاه وابستگی داشت؛ یکی «سازمان قضایی نیروهای مسلح» که وظیفۀ رسیدگی به جرایم نظامیان را بر عهده داشت و دیگری «دادگاه نظامی صحرایی» که به اتهامهای امنیتی میپرداخت.
حکومت اسد زندانیان در صیدنایا را به دو گروه تقسیم میکرد:
«زندانیان امنیتی»؛ آنها غیرنظامیان و نظامیانی بودند که به خاطر نظرات و فعالیتهای سیاسیشان یا وابستگی به گروههایی که دولت سوریه آنها را «تروریستی» میخواند، در زندان بودند.
گروه دوم، «زندانیان قضایی»، نظامیهایی بودند که بهدلیل جرایمی همچون سرقت، قتل، فساد، اختلاس و فرار از خدمت اجباری زندانی شده بودند.
تفاوت گروهها باعث تفاوت در رفتار با زندانی بود. زندانیان امنیتی در معرض شکنجۀ برنامهریزیشده، محرومیت از تغذیه و بهداشت مناسب و همچنین ممنوعالملاقات بودند. اما زندانیان قضایی تنها در مراحل ابتدایی شکنجه میشدند، از میزان قابلقبولی تغذیه و امکانات بهداشتی برخوردار بودند و امکان ملاقات دورهای هم داشتند.
رژیم بشار اسد به زندانیان امنیتی در این زندان به چشم «مزدور و خائن» مینگریست، از همین رو، آنها را «از همۀ حقوق انسانی» محروم میکرد.
پس از آغاز اعتراضها در سوریه در سال ۲۰۱۱ که در پی سرکوب خونین توسط نیروهای دولتی بهسرعت به جنگ داخلی تبدیل شد، اوضاع زندان صیدنایا بدتر از پیش شد.
بنا بر تحقیق «انجمن زندانیان و ناپدیدشدگان زندان صیدنایا»، طی ۱۰ سال، ۳۰ تا ۳۵ هزار زندانی در صیدنایا جان خود را از دست دادند؛ بخشی از آنها اعدام شدند، بخشی زیر شکنجه کشته شدند و بخشی دیگر کمبود آبوغذا و رسیدگی بهداشتی جانشان را گرفت.
اعدامها در زندان صیدنایا هفتهای دو بار اجرا میشد. «انجمن زندانیان و ناپدشگان زندان صیدنایا» در تحقیق خود میگوید: «محکومان به اعدام، از پیش در جریان حکم صادرشده علیهشان قرار نمیگیرند بلکه پس از صدور حکم همان روز یا روز پس از آن اعدام میشوند.»
مدیر زندان، منشی امنیتی، دادستان نظامی دادگاه صحرایی، فرمانده نظامی منطقه جنوب سوریه، یک افسر از سازمان اطلاعات نظامی، رئیس واحد تحقیقات در ارتش سوریه، یکی از پزشکان زندان، گاهی یک معمم دینی بهعلاوۀ رئیس دادگاه صحرایی که حکم را صادر کرده بود، در مراسم اجرای احکام اعدام حاضر میشدند.
ساختمان سرخ و ساختمان سفید هرکدام یک اتاق اعدام داشتند و احکام اعدام با استفاده از طناب دار اجرا میشد.
پس از اعدام زندانیان یا مرگشان در زندان، عملیات انتقال اجساد بهتدریج صورت میگرفت و قربانیان در گورهای دستهجمعی به خاک سپرده میشدند.
اجساد بهوسیلۀ اداره خدمات پزشکی وابسته به «بیمارستان نظامی تشرین» از زندان خارج میشد و گاهی در منطقه «نجها» در حومه جنوبی دمشق، گاهی در منطقه «قطنا» واقع در تقاطع «لشکر دهم گارد ریاستجمهوری» و گاهی در منطقه «القطیفه» واقع در غرب میدان تیر لشکر سوم ارتش که مسئول حمایت از زندان بود، دفن میشدند.
رفتار با جنازهها هم به دو روش صورت میگرفت:
جنازههای اعدامشدگان با استفاده از خودروهای نظامی، بهطور مستقیم به گورستانهای یاد شده منتقل میشد.
اما جنازههای افرادی که زیر شکنجه یا بر اثر عدم رسیدگی جان خود را از دست میدادند، ابتدا به مدت ۴۸ ساعت در اتاقی قرار داده میشد که «اتاق نمک» نام دارد. در این اتاق، برای شناسایی، بر روی پیشانی جنازهها شماره میگذاشتند و سپس با نمک پوشانده میشدند. پس از آن به «بیماستان نظامی تشرین» منتقل و پس از معاینه برایشان گواهی فوت صادر میشد تا در یکی از گورستانهای یادشده دفن شوند.
غیر نظامیانی که جرات اعتراض علیه نظام اسد را پیدا کرده بودند، بیشترین قربانیان زندان صیدنایا را تشکیل میدهد.
بنا بر تحقیق «انجمن زندانیان و ناپدید شگان زندان صیدنایا»، از سال ۲۰۱۱، هزاران نفر خارج از چارچوب قضایی در این زندان اعدام شدند و بسیاری نیز در اثر شکنجه یا عدم رسیدگی جان باختند.