شفقنا رسانه- در دنیای امروز که ارتباطات به سرعت در حال تغییر و تحول است، سازمانها نه تنها باید به وظایف داخلی خود بپردازند، بلکه باید به عنوان پلهای ارتباطی میان دولت، جامعه و بخشهای مختلف آن عمل کنند. این امر به ویژه در شرایطی که چالشهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و… وجود دارد، اهمیت بیشتری پیدا میکند. روابط عمومی میتواند با ایجاد فضایی برای گفتوگو و تبادل نظر، اعتماد عمومی را افزایش دهد و زمینهساز همبستگی ملی شود. لذا شفقنا رسانه در گفتگویی با دکتر حمید شکری خانقاه، مدرس روابط عمومی، مشاور و استراتژیست ارتباطی به بررسی ابعاد مختلف نقش روابط عمومی سازمانها در تقویت وفاق ملی و چالشها و فرصتهای آن پرداخت.
شکری خانقاه می گوید: برای تحقق وفاق ملی و سازمانی، باید بر هوش اخلاقی و هیجانی مدیران تکیه کرد و اعتماد اعتباری، اعتماد شخصی و اعتماد اجتماعی را برای افزایش سرمایه اجتماعی تقویت کرد. گروههای اجتماعی دارای سطح معین و مشخصی از «شعاع اعتماد» هستند که میزان و گستره مشارکت، همکاری، اعتماد و وفاق میان اعضای آن سازمان را تعیین می کند. لذا مدیران نظام ارتباطات سازمان ها باید بر توسعه «شعاع اعتماد» متمرکز شوند و نقش چشمگیر خود را در تسهیل فرآیندها و کاهش هزینههای تبادلات و تعاملات و ارتباطات سازمانی ایفا کنند.
متن گفتگوی شفقنا رسانه با دکتر حمید شکری خانقاه، مدرس روابط عمومی را در ادامه بخوانید…
فکر می کنید روابط عمومی سازمانها چگونه میتواند به تقویت وفاق ملی کمک کند؟
برای ایجاد وفاق ملی در حکمرانی و تعمیم آن به سازمانها و برای ایجاد یک محیط کار آرمانی، لازم است علاوه بر بازسازی اعتماد، مدیران به گسترش و توسعه «شعاع اعتماد» همت گمارند.
به عبارتی لازم است همه مدیران و مسئولان برای تحقق وفاق ملی، علاوه بر اعتماد سازی در تمام لایه های اجتماعی، بر گسترش «شبکه اعتماد» تمرکز کنند. علاوه بر آن در سازمان ها «فرهنگ اعتماد متقابل» ایجاد شود و اعضا با تکیه بر هوش اخلاقی و معنویت سازمانی، از اطلاعات، هنجارها و ارزشهای مشترک در تبادلات، تعاملات و ارتباطات خود بهرهمند شوند.
چه استراتژیهای ارتباطی خاصی را پیشنهاد میکنید که روابط عمومی سازمانها برای ترویج وفاق ملی به کار ببرند؟
برای تحقق وفاق ملی و سازمانی، باید بر هوش اخلاقی و هیجانی مدیران تکیه کرد و اعتماد اعتباری، اعتماد شخصی و اعتماد اجتماعی را برای افزایش سرمایه اجتماعی تقویت کرد. گروههای اجتماعی دارای سطح معین و مشخصی از «شعاع اعتماد» هستند که میزان و گستره مشارکت، همکاری، اعتماد و وفاق میان اعضای آن سازمان را تعیین می کند. لذا مدیران نظام ارتباطات سازمان ها باید بر توسعه «شعاع اعتماد» متمرکز شوند و نقش چشمگیر خود را در تسهیل فرآیندها و کاهش هزینههای تبادلات و تعاملات و ارتباطات سازمانی ایفا کنند.
چگونه میتوان ارتباطات دوطرفه بین سازمانها و جامعه را تقویت کرد تا وفاق ملی افزایش یابد؟
برنامه ریزی راهبردی ارتباطی برای فرهنگسازی و ارتقای سرمایه اجتماعی، باید با تکیه بر توسعه ارتباطات و گسترش شتابان شبکههای ارتباطی اعتماد محور صورت بگیرد تا موجب انسجام درونی، افزایش مشارکت و تقویت همکاری میان اعضا سازمان و توسعه شعاع اعتماد شود؛ به گونه ای که گروههای مختلف همدیگر را بپذیرند و برای همدلی و همراهی داوطلبانه با یکدیگر اعلام آمادگی کنند.
با این اوصاف در مواقع بحرانی، نقش روابط عمومی در حفظ وفاق ملی چگونه است و چه اقداماتی باید انجام شود؟
به عنوان یک هشدار خطاب به مدیران تاکید می کنم همه مدیران ارشد آگاه باشند اگر میزان سرمایه اجتماعی و مولفه های سازمانشان پایین باشد، در معرض خطر جدی گرفتار شدن در وضعیت نامطلوبی به نام «تله اجتماعی» قرار خواهند گرفت.
تله اجتماعی به عنوان آفت وفاق ملی، کاهش سرمایه اجتماعی، عدم اعتماد متقابل، عدم مشارکت در تحقق برنامه های سازمانی، رواج فساد اقتصادی-اداری، همراه با ترس و بی اطمینانی میان مردم، کارکنان و جامعه را به دنبال دارد؛ گرفتار شدن در این وضعیت خطرناک باعث افسردگی سازمانی و انزوای اجتماعی شده و چالش اصلی در مسیر تحقق «وفاق ملی» خواهد بود. در این شرایط روابط عمومی ها باید بر نقش مدیریت ارتباطات در توسعه شبکه های ارتباطی، اجرای درست شیوه های اقناع و متقاعد سازی، توجه به راهکارهای ایجاد و افزایش کاریزمای سازمانی و تدوین برنامه راهبردی اعتماد سازی با تاکید بر معنویت سازمانی و هوش اخلاقی متمرکز باشند.
ممکن است چه چالشهایی بر سر راه روابط عمومی سازمانها برای ایجاد وفاق ملی به وجود آید و چگونه میتوان بر آنها غلبه کرد؟
تزلزل اعتماد معمولاً از عدم همدلی مدیران با دیگران آغاز میشود که میتواند منجر به اختلال در ارتباطات، ارتباطات نادرست و ناقص، نابردباری و کاهش تحمل و درک صحیح دیگران و اجتناب از حمایت، احساس انزوا و تنهایی و یاس اجتماعی، عدم مشارکت و ایجاد قضاوتهای نادرست درباره نیتها و رفتارهای مسئولان و مدیران شود. در این میان اعتماد کلید اصلی ایجاد روابط پایدار و مؤثر است. روابط عمومی ها باید در نظام حکمرانی و ارتباطات سه سویه جامعه، دولت و ذینفع اضلاع اصلی اعتماد را تکمیل کنند.
اصالت، منطق و همدلی از اصول اساسی اعتماد آفرینی در نظام ارتباطات یکپارچه کشور هستند. اصالت، باصداقت و یکپارچگی درگفتار مدیران و وفای به عهد آنها در رفتار خود را نشان می دهد. منطق هم با استناد به دلایل منطقی و مستند برای اقدامهایی که مدیران در عزل و نصب ها، تخصیص اعتبارات و تصمیمات مهمی که مدیران می گیرند. همدلی و همدردی هم با درک و احساس نگرانیها و دغدغههای دیگران معنی پیدا میکند.
علاوه بر این موارد روابط عمومی ها هم اگر با پدیده سفید شویی مواجهه شوند، اعتماد را از جامعه می گیرند و رسانه ها به این بی اعتمادی دامن خواهند زد. به همین دلیل توصیه می شود که روابط عمومی ها از منطقه امن پلاکارد چسبانی و اطلاع رسانی صرف خارج شوند. به عبارتی روابط عمومی حرفه ای گره گشا، تصویر ساز و سناریو نویس را پیاده کنند و از روابط عمومی توجیه گر، مناسبت گرا و پلاکارد چسبان فاصله بگیرند. با تقویت این اصول است که میتوانیم به یک جامعه پایدارتر و همدلتر به وفاق ملی دست یابیم.
فکر می کنید رسانهها چه نقشی در فعالیتهای روابط عمومی دارند و چگونه میتوانند به ایجاد وفاق ملی کمک کنند؟
رسانه های اعتمادآفرین و تحول ساز در همه شرایط طرفدار حقیقت و ضد تحریف هستند و خود را متعهد به صداقت و شفافیت در ارتباطات می دانند. آنها مأموریت خود را حمایت از حقوق شهروندان، ترویج عدالت اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ایجاد فرصتهای برابر _ بویژه حامی گروههای آسیبپذیر_ در مقابل تبعیضها تعریف می کنند.
رسانه ها باید با تاکید بر اصول کلیدی اصالت، منطق و همدلی به جلوگیری از انتشار اطلاعات نادرست و شایعات همت گمارند و با شفافیت و روشنگری به تحقق وفاق ملی کمک کنند و روابط عمومی ها نیز با کمک رسانه ها، شعاع اعتماد را گسترش داده و سرمایه اجتماعی را تقویت کنند.
در این میان روابطعمومی مثبت، حامی منافع عموم و پشتوانه سازمان است، سازمان باید منافع عمومی را بر منافع شخصی یا گروهی ترجیح داده و در اولویت اول قرار دهد و بهعنوان یک نهاد مسئول در جامعه، به تحقق وفاق ملی ایفای نقش کند.
با توجه به تغییرات اجتماعی و فرهنگی، آینده نقش روابط عمومی در ایجاد وفاق ملی را چگونه ارزیابی میکنید؟
روابط عمومی ها اگر با پدیده سفید شویی مواجهه شوند، از واقعیت ها بگریزند و ناکامی ها و شکست های سازمانی را تحلیل و واکاوی نکنند و مدام در حال لاپوشانی و پنهان کردن حقایق از مردم باشند اعتماد را از جامعه می گیرند و رسانه ها به این بی اعتمادی دامن خواهند زد.
لذا روابط عمومی ها برای تحقق وفاق ملی، باید پیشرو استراتژیست و سناریست باشند و از منطقه امن پلاکارد چسبانی و اطلاع رسانی صرف خارج شوند. زیرا روابط عمومی خنثی، عقیم و بی خاصیت نه قادر است حامی سازمان باشد و نه می تواند حامی منافع عموم شهروندان. روابط عمومی نوین و پیشرو، مشاور زبر دست و تصمیم سازی مطمئن برای مدیران ارشد سازمان است.